گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
جلد اول
جلد اول






اشاره
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
پیشگفتار گزیده تفسیر نمونه! ..... ص : 19
بزرگترین سرمایه ما مسلمانان قرآن مجید است. معارف، احکام، برنامه زندگی، سیاست اسلامی، راه به سوي قرب خدا، همه و همه
را در این کتاب بزرگ آسمانی مییابیم.
بنابر این، وظیفه هر مسلمان این است که با این کتاب بزرگ دینی خود روز به روز آشناتر شود این از یکسو.
از سوي دیگر آوازه اسلام که بر اثر بیداري مسلمین، در عصر ما، و بخصوص بعد از انقلاب اسلامی در سراسر جهان پیچیده است،
حس کنجکاوي مردم غیر مسلمان جهان را براي آشنایی بیشتر به این کتاب آسمانی برانگیخته است، به همین دلیل در حال حاضر
از همه جا تقاضاي ترجمه و تفسیر قرآن به زبانهاي زنده دنیا میرسد، هر چند متأسفانه جوابگویی کافی براي این تقاضاها نیست،
ولی به هر حال باید تلاش کرد و خود را آماده براي پاسخگویی به این تقاضاهاي مطلوب کنیم.
خوشبختانه حضور قرآن در زندگی مسلمانان جهان و بخصوص در محیط کشور ما روز به روز افزایش پیدا میکند، قاریان بزرگ،
حافظان ارجمند، مفسران آگاه در جامعه امروز ما بحمد اللّه کم نیستند، رشته تخصصی تفسیر در حوزه علمیه قم به صورت یکی از
رشتههاي تخصصی مهم درآمده و متقاضیان بسیاري دارد، درس تفسیر نیز از دروس رسمی حوزهها و از مواد امتحانی است، و در
نوشته شد، که تفسیري است سلیس و روان و در عین حال پرمحتوا ص: 20 « تفسیر نمونه » همین راستا
نوشته شد، که تفسیري است سلیس و روان و در عین حال پرمحتوا و ناظر به مسائل روز و نیازهاي زمان، و شاید یکی « تفسیر نمونه »
از دلایل گسترش سریع آن همین اقبال عمومی مردم به قرآن مجید است.
گرچه براي تهیه این تفسیر به اتفاق گروهی از فضلاي گرامی حوزه علمیه قم (دانشمندان و حجج اسلام آقایان: محمد رضا
آشتیانی- محمد جعفر امامی- داود الهامی- اسد اللّه ایمانی- عبد الرسول حسنی- سید حسن شجاعی- سید نور اللّه طباطبائی-
محمود عبد اللهی- محسن قرائتی و محمد محمدي اشتهاردي) در مدت پانزده سال زحمات زیادي کشیده شد، ولی با توجه به
استقبال فوق العادهاي که از سوي تمام قشرها و حتی برادران اهل تسنن از آن به عمل آمد، تمام خستگی تهیه آن برطرف گشت و
صفحه 73 از 550
این امید در دل دوستان بوجود آمد که ان شاء اللّه اثري است مقبول در پیشگاه خدا.
در ( 27 ) جلد نیز بارها به چاپ رسیده است، و « اردو » متن فارسی این تفسیر دهها بار چاپ و منتشر شده، و ترجمه کامل آن به زبان
اخیرا در بیروت به چاپ رسید و در نقاط مختلف کشورهاي اسلامی انتشار « الأمثل » نیز به نام تفسیر « عربی » ترجمه کامل آن به زبان
یافت.
هم اکنون در دست تهیه است که امیدواریم آن هم به زودي در افق مطبوعات اسلامی ظاهر گردد. « انگلیسی » ترجمه آن به زبان
آن شدند. « خلاصه » بعد از انتشار تفسیر نمونه گروه کثیري خواهان نشر
چرا که مایل بودند بتوانند در وقت کوتاهتر و با هزینه کمتر به محتواي اجمالی آیات، و شرح فشردهاي آشنا شوند، و در بعضی از
کلاسهاي درسی که تفسیر قرآن مورد توجه است به عنوان متن درسی از آن بهره گیري شود.
این درخواست مکرّر، ما را بر آن داشت که به فکر تلخیص تمام دوره ( 27 ) جلدي تفسیر نمونه، در پنج جلد بیفتیم ولی این کار
آسانی نبود، مدتی در باره آن مطالعه و برنامه ریزي شد و بررسیهاي لازم به عمل آمد ص: 21
فهرست موضوعی » تا این که فاضل محترم جناب آقاي احمد- علی بابایی که سابقه فعالیت و پشتکار و حسن سلیقه ایشان در تهیه
بر ما روشن و مسلّم بود عهدهدار انجام این مهمّ گردید و در مدت دو سال کار مستمر شبانه روزي این مهمّ به وسیله « تفسیر نمونه
ایشان انجام گردید.
اینجانب نیز با فکر قاصر خود کرارا بر نوشتههاي ایشان نظارت کردم و در مواردي که نیاز به راهنمایی بود به اندازه توانایی مسائل
لازم را تذکر دادم، و در مجموع فکر میکنم بحمد اللّه اثري ارزنده و پربار به وجود آمده که هم قرآن با ترجمه سلیس را در بر
دارد و هم تفسیر فشرده و گویایی، براي کسانی که میخواهند با یک مراجعه سریع از تفسیر آیات آگاه شوند، میباشد.
و نام آن برگزیده تفسیر نمونه نهاده شد.
و من به نوبه خود از زحمات بیدریغ ایشان تشکر و قدردانی میکنم، امیدوارم این خلاصه و فشرده که گزیدهاي است از قسمتهاي
حساس، و حدیث مجملی از آن مفصل، نیز مورد قبول اهل نظر و عموم قشرهاي علاقهمند به قرآن گردد و ذخیرهاي براي همه ما در
باشد. « یوم الجزاء »
1372 /10 / قم- حوزه علمیه ناصر مکارم شیرازي 13 رجب 1414 روز میلاد مسعود امیر مؤمنان حضرت علی علیه السّلام مطابق با 6
ص: 23
آغاز جزء اول قرآن مجید ..... ص : 23
سوره فاتحۀ الکتاب (حمد) ..... ص : 23
اشاره
« نازل شده و داراي هفت آیه است « مکّه » این سوره در
ویژگیهاي سوره حمد: ..... ص : 23
-1 این سوره اساسا با سورههاي دیگر قرآن از نظر لحن و آهنگ فرق روشنی دارد زیرا در این سوره خداوند طرز مناجات و سخن
گفتن با او را به بندگانش آموخته است. آغاز این سوره با حمد و ستایش پروردگار شروع و با ابراز ایمان به مبدء و معاد
صفحه 74 از 550
(خداشناسی و ایمان به رستاخیز) ادامه و با تقاضاها و نیازهاي بندگان پایان میگیرد.
و این به هنگامی « الحمد امّ القرآن » : -2 سوره حمد، اساس قرآن است، در حدیثی از پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و اله میخوانیم که
آیا برترین » : خدمت پیامبر صلّی اللّه علیه و اله رسید، پیامبر صلّی اللّه علیه و اله به او فرمود « جابر بن عبد اللّه انصاري » بود که
جابر عرض کرد آري پدر و مادرم به فدایت باد، به من تعلیم کن، پیامبر .« سورهاي را که خدا در کتابش نازل کرده به تو تعلیم کنم
صلّی اللّه علیه و اله سوره حمد که امّ الکتاب است به او آموخت.
.« این سوره شفاي هر دردي است مگر مرگ » : سپس اضافه فرمود
به معنی اساس و ریشه است. « امّ »
هر چیزي اساس و شالودهاي دارد ... و اساس و زیر بناي قرآن، سوره حمد » : مفسر معروف میگوید « ابن عباس » شاید به همین دلیل
.« است
-3 در آیات قرآن سوره حمد به عنوان یک موهبت بزرگ به پیامبر صلّی اللّه علیه و اله ص: 24
ما به تو سوره حمد که هفت آیه است و دوبار نازل شده » : معرفی شده، و در برابر کل قرآن قرار گرفته است، آنجا که میفرماید
«1» « دادیم همچنین قرآن بزرگ بخشیدیم
محتواي سوره حمد: ..... ص : 24
از یک نظر این سوره به دو بخش تقسیم میشود، بخشی از حمد و ثناي خدا سخن میگوید و بخشی از نیازهاي بنده.
من سوره حمد را میان خود و بندهام تقسیم کردم » : در حدیثی از پیامبر صلّی اللّه علیه و اله میخوانیم: خداوند متعال چنین فرموده
.«2» نیمی از آن براي من و نیمی از آن براي بنده من است. و بنده من حق دارد هر چه را میخواهد از من بخواهد
در فضیلت این سوره ..... ص : 24
هر مسلمانی سوره حمد را بخواند پاداش او باندازه کسی است که دو سوم قرآن را خوانده » : از پیامبر صلّی اللّه علیه و اله نقل شده
(و طبق نقل دیگري پاداش کسی است که تمام قرآن را خوانده باشد) و گوئی به هر فردي از مردان و زنان مؤمن هدیهاي فرستاده
.« است
شیطان چهار بار فریاد کشید و ناله سر داد نخستین بار روزي بود که از » : همچنین در حدیثی از امام صادق علیه السّلام میخوانیم
درگاه خداوند رانده شد، سپس هنگامی بود که از بهشت به زمین تنزل یافت، سومین بار هنگام بعثت محمد صلّی اللّه علیه و اله بعد
!« نازل شد « حمد » از فترت پیامبران بود و آخرین بار زمانی بود که سوره
چرا نام این سوره فاتحۀ الکتاب است؟ ..... ص : 24
به معنی آغازگر کتاب (قرآن) است، و از روایات استفاده میشود که این سوره در زمان خود پیامبر صلّی اللّه علیه و « فاتحۀ الکتاب »
اله نیز به همین نام شناخته میشده است.
از اینجا دریچهاي به سوي مسأله مهمّی از مسائل اسلامی گشوده میشود و آن اینکه بر خلاف آنچه در میان گروهی مشهور است
که قرآن در عصر پیامبر صلّی اللّه علیه و اله به صورت پراکنده بود، بعد در زمان ابو بکر یا عمر یا عثمان جمع آوري شد، قرآن در
زمان خود پیامبر صلّی اللّه علیه و اله به همین صورت امروز جمع آوري شده بود
صفحه 75 از 550
__________________________________________________
.« حجر » جلد یازدهم، ذیل آیه 87 سوره « تفسیر نمونه » 1) رجوع کنید به )
جلد اول صفحه 37 ، البته به خاطر طولانی بودن حدیث قسمتی از آن ذکر شد. « تفسیر المیزان » 2) نقل از )
ص: 25
و سر آغازش همین سوره حمد بوده است، مدارك متعددي در دست است که قرآن به صورت مجموعهاي که در دست ماست در
از امام صادق علیه السّلام نقل کرده که رسول « علی بن ابراهیم » عصر پیامبر صلّی اللّه علیه و اله و به فرمان او جمع آوري شده بود
قرآن در قطعات حریر و کاغذ و امثال آن پراکنده است آن را جمع آوري » : خدا صلّی اللّه علیه و اله به علی علیه السّلام فرمود
.« کنید
سپس اضافه میکند: علی علیه السّلام از آن مجلس برخاست و آن را در پارچه زرد رنگی جمع آوري نمود سپس بر آن مهر زد.
که شیعه و سنّی آن را نقل کردهاند که پیامبر صلّی اللّه علیه و اله فرمود من از میان شما میروم و دو « ثقلین » به علاوه حدیث مشهور
خود نشان میدهد که قرآن به صورت یک کتاب جمع آوري شده « خاندانم » و « کتاب خدا » چیز گرانبها را به یادگار میگذارم
بود.
و در پاسخ این سؤال که در میان گروهی از دانشمندان معروف است که قرآن پس از پیامبر جمع آوري شده (به وسیله علی علیه
السّلام یا کسان دیگر) باید گفت:
قرآنی که علی علیه السّلام جمعآوري کرد تنها خود قرآن نبود بلکه مجموعهاي بود از قرآن و تفسیر و شأن نزول آیات و مانند آن.
بسم اللّه الرّحمن الرّحیم
سورة الفاتحۀ ( 1): آیۀ 1] ..... ص : 25
اشاره
(آیه 1)- میان همه مردم جهان رسم است که هر کار مهم و پر ارزشی را به نام بزرگی از بزرگان آغاز میکنند، یعنی آن کار را با
آن شخصیت مورد نظر از آغاز ارتباط میدهند. ولی آیا بهتر نیست که براي پاینده بودن یک برنامه و جاوید ماندن یک تشکیلات،
آن را به موجود پایدار و جاویدانی ارتباط دهیم که فنا در ذات او راه ندارد، از میان تمام موجودات آنکه ازلی و ابدي است تنها
ذات پاك خداست و به همین دلیل باید همه چیز و هر کار را با نام او آغاز کرد و از او استمداد نمود لذا در نخستین آیه قرآن
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ). ص: 26 ) « بنام خداوند بخشنده بخشایشگر » : میگوئیم
هر کار مهمی که بدون » : و در حدیث معروفی از پیامبر صلّی اللّه علیه و اله میخوانیم: کلّ امر ذي بال لم یذکر فیه اسم اللّه فهو ابتر
.« نام خدا شروع شود بی فرجام است
سزاوار است هنگامی که کاري را شروع میکنیم، چه بزرگ باشد چه کوچک، بسم اللّه » : و نیز امام باقر علیه السّلام میفرماید
.« بگوئیم تا پر برکت و میمون باشد
کوتاه سخن اینکه: پایداري و بقاء عمل بسته به ارتباطی است که با خدا دارد به همین مناسبت خداوند به پیامبر دستور میدهد که
در آغاز شروع تبلیغ اسلام این وظیفه خطیر را با نام خدا شروع کند: اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ (سوره علق آیه 1)، و میبینیم حضرت نوح در
آن طوفان سخت و عجیب هنگام سوار شدن بر کشتی براي پیروزي بر مشکلات به یاران خود دستور میدهد که در هنگام حرکت
صفحه 76 از 550
.( بگویند (سوره هود آیه 41 و 48 « بسم اللّه » و در موقع توقف کشتی
و آنها نیز این سفر را سر انجام با موفقیت و پیروزي پشت سر گذاشتند.
.( قرار میدهد (سوره نحل آیه 30 « بِسْمِ اللَّهِ » و نیز سلیمان در نامهاي که به ملکه سبا مینویسد سر آغاز آن را
روي همین اصل، تمام سورههاي قرآن- با بسم اللّه آغاز میشود تا هدف اصلی از آغاز تا انجام با موفقیت و پیروزي و بدون
شکست انجام شود و تنها سوره توبه است که بسم اللّه در آغاز آن نمیبینیم چرا که سوره توبه با اعلان جنگ به جنایتکاران مکّه و
سازگار نیست. « رحمان و رحیم » پیمان شکنان آغاز شده، و اعلام جنگ با توصیف خداوند به
نکتهها: ..... ص : 26
-1 آیا بسم اللّه جزء سوره است؟ ..... ص : 26
در « بسم اللّه » در میان دانشمندان و علماء شیعه اختلافی نیست که بسم اللّه جزء سوره حمد و همه سورههاي قرآن است، اصولا ثبت
در « بسم اللّه » آغاز همه سورهها، خود گواه زنده این امر است، زیرا میدانیم در متن قرآن چیزي اضافه نوشته نشده است، و ذکر
آغاز سورهها از زمان پیامبر صلّی اللّه علیه و اله تاکنون معمول بوده است. به علاوه سیره مسلمین همواره بر این بوده که هنگام
تلاوت قرآن بسم اللّه را در آغاز هر سورهاي میخواندند، و متواترا نیز ثابت ص: 27
شده که پیامبر صلّی اللّه علیه و اله آن را تلاوت میفرمود، چگونه ممکن است چیزي جزء قرآن نباشد و پیامبر و مسلمانان همواره
آن را ضمن قرآن بخوانند و بر آن مداومت کنند.
به هر حال مسأله آنقدر روشن است که میگویند: یک روز معاویه در دوران حکومتش در نماز جماعت بسم اللّه را نگفت، بعد از
نماز جمعی از مهاجران و انصار فریاد زدند أسرقت أم نسیت؟ آیا بسم اللّه را دزدیدي یا فراموش کردي!
-2 اللّه جامعترین نام خداست: ..... ص : 27
زیرا بررسی نامهاي خدا که در قرآن مجید و یا سایر منابع اسلامی آمده نشان میدهد که هر کدام از آن یک بخش خاص از
میباشد. به همین دلیل اسماء دیگر « اللّه » صفات خدا را منعکس میسازد، تنها نامی که جامع صفات جلال و جمال است همان
که به جنبه آمرزش خداوند اشاره « رحیم » و « غفور » : گفته میشود به عنوان نمونه « اللّه » خداوند غالبا به عنوان صفت براي کلمه
. میکند (فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ)- سوره بقره آیه 266
. اشاره به آگاهی او از همه چیز است (فَإِنَّ اللَّهَ سَمِیعٌ عَلِیمٌ)- بقره: 227 « علیم » اشاره به آگاهی او از مسموعات، و « سمیع »
قرار میگیرند. هُوَ اللَّهُ الَّذِي لا إِلهَ إِلَّا هُوَ الْمَلِکُ الْقُدُّوسُ السَّلامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَیْمِنُ « اللّه » و در یک آیه بسیاري از این اسماء، وصف
الْعَزِیزُ الْجَبَّارُ الْمُتَکَبِّرُ:
اوست اللّه که معبودي جز وي نیست، اوست حاکم مطلق، منزه از ناپاکیها، از هر گونه ظلم و بیدادگري، ایمنی بخش، نگاهبان همه »
.« چیز، توانا و شکست ناپذیر، قاهر بر همه موجودات، و با عظمت
یکی از شواهد جامعیت این نام آن است که ابراز ایمان و توصیه تنها با جمله لا اله الّا اللّه میتوان کرد.
-3 رحمت عام و خاص خدا: ..... ص : 27
اشاره به رحمت عام خداست که شامل دوست و دشمن، مؤمن و « رحمان » مشهور در میان گروهی از مفسران این است که صفت
صفحه 77 از 550
.« باران رحمت بیحسابش همه را رسیده، و خوان نعمت بیدریغش همه جا کشیده » کافر و نیکوکار و بدکار میباشد، زیرا
اشاره به رحمت خاص پروردگار است که ویژه بندگان مطیع ص: 28 « رحیم » ولی
در همه جا در قرآن به « الرَّحْمنِ » و صالح و فرمانبردار است. و تنها چیزي که ممکن است اشاره به این مطلب باشد آن است که
گاهی به صورت مقید ذکر شده که دلیل بر خصوصیت « الرَّحِیمِ » صورت مطلق آمده است که نشانه عمومیت آن است، در حالی که
.( احزاب: 43 ) « خداوند نسبت به مؤمنان رحیم است » ( آن است مانند (وَ کانَ بِالْمُؤْمِنِینَ رَحِیماً
خداوند معبود همه چیز است، نسبت به تمام مخلوقاتش رحمان، و نسبت به » : در روایتی نیز از امام صادق علیه السّلام میخوانیم
« خصوص مؤمنان رحیم است
نیامده است؟ ..... ص : 28 « بسم اللّه » -4 چرا صفات دیگر خدا در
او تکیه میشود. امّا با توجه به یک نکته، پاسخ این سؤال روشن میشود و آن اینکه در « رحمانیت و رحیمیّت » و تنها روي صفت
آغاز هر کار لازم است از صفتی استمداد کنیم که آثارش بر سراسر جهان پرتوافکن است، همه موجودات را فرا گرفته و گرفتاران
را در لحظات بحرانی نجات بخشیده است.
رحمت من همه چیز را فرا گرفته » بهتر است این حقیقت را از زبان قرآن بشنوید آنجا که میگوید: وَ رَحْمَتِی وَسِعَتْ کُلَّ شَیْءٍ
.( اعراف- 156 ) « است
از سوي دیگر میبینیم پیامبران براي نجات خود از چنگال حوادث سخت و دشمنان خطرناك دست به دامن رحمت خدا میزدند،
هود و پیروانش را به وسیله رحمت خویش (از چنگال » : و پیروانش میخوانیم: فَأَنْجَیْناهُ وَ الَّذِینَ مَعَهُ بِرَحْمَ ۀٍ مِنَّا « هود » در مورد
.( اعراف- 72 ) « دشمنان) رهائی بخشیدیم
اي» پس اساس کار خداوند بر رحمت است و مجازات جنبه استثنائی دارد چنانکه در دعا میخوانیم: یا من سبقت رحمته غضبه
انسانها نیز باید در برنامه زندگی اساس و پایه کار را بر رحمت و محبت قرار دهند .« خدائی که رحمتت بر غضبت پیشی گرفته است
و توسل به خشونت را براي مواقع ضرورت بگذارند.
سورة الفاتحۀ ( 1): آیۀ 2] ..... ص : 28
که آغازگر سوره بود، نخستین وظیفه بندگان آن است که به یاد مبدء بزرگ عالم هستی و نعمتهاي « بسم اللّه » (آیه 2)- بعد از
بیپایانش بیفتند، همان نعمتهاي فراوانی که راهنماي ما در شناخت پروردگار و انگیزه مادر راه عبودیت است. برگزیده تفسیر
نمونه، ج 1، ص: 29
اینکه میگوئیم: انگیزه، به خاطر آن است که هر انسانی به هنگامی که نعمتی به او میرسد فورا میخواهد، بخشنده نعمت را
بشناسد، و طبق فرمان فطرت به سپاسگزاري برخیزد و حق شکر او را ادا کند به همین جهت علماي علم کلام (عقائد) در نخستین
را که یک فرمان فطري و عقلی است به عنوان انگیزه خداشناسی، یادآور میشوند. « وجوب شکر منعم » بحث این علم
و اینکه میگوئیم: راهنماي ما در شناخت پروردگار نعمتهاي اوست، زیرا بهترین و جامعترین راه براي شناخت مبدء، مطالعه در
اسرار آفرینش و رازهاي خلقت و مخصوصا وجود نعمتها در رابطه با زندگی انسانها است.
حمد و ستایش مخصوص خداوندي است که پروردگار جهانیان » به این دو دلیل سوره فاتحۀ الکتاب با این جمله شروع میشود
الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ). ) « است
در لغت به معنی ستایش کردن در برابر کار یا صفت نیک اختیاري است. « حمد »
صفحه 78 از 550
-1 هر انسانی که سر چشمه خیر و برکتی است و هر پیامبر و رهبر الهی که نور هدایت در دلها میپاشد، هر شخص سخاوتمندي که
بخشش میکند، و هر طبیبی که مرهمی بر زخم جانکاهی مینهد، ستایش آنها از ستایش خدا سر چشمه میگیرد، چرا که همه این
مواهب در اصل از ناحیه ذات پاك او است، و نیز اگر خورشید نورافشانی میکند، ابرها باران میبارند، و زمین برکاتش را به ما
تحویل میدهد، همه از ناحیه او است.
تنها در آغاز کار نیست، بلکه پایان کارها نیز چنانکه قرآن به ما تعلیم میدهد با حمد خواهد بود، در مورد « حمد » -2 جالب اینکه
سخن آنها در بهشت نخست منزه شمردن خداوند از هر عیب و نقص و تحیت آنها سلام، و آخرین سخنشان » : بهشتیان میخوانیم
در اصل به معنی مالک و صاحب چیزي است که به تربیت و اصلاح « ربّ » 3- امّا کلمه ( یونس: 10 ) .« الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ است
آن میپردازد. ص: 30
جمع « عالمین » است و عالم به معنی مجموعهاي است از موجودات مختلف و هنگامی که به صورت « عالم » جمع « الْعالَمِینَ » -4 کلمه
بسته میشود اشاره به تمام مجموعههاي این جهان است.
رَبِّ الْعالَمِینَ اشاره به » : فرمود « الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ » در روایتی از علی علیه السّلام چنین میخوانیم که در ضمن تفسیر آیه
.« مجموع همه مخلوقات است اعم از موجودات بیجان و جاندار
سورة الفاتحۀ ( 1): آیۀ 3] ..... ص : 30
و رحمت عام و خاصش همه را رسیده. (الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ). « خداوندي که بخشنده و بخشایشگر است » -( (آیه 3
خواندیم. نکتهاي که باید اضافه کنیم این است « بسم اللّه » و همچنین تفاوت میان این دو کلمه را در تفسیر « رحیم » و « رحمن » معنی
که این دو صفت در نمازهاي روزانه ما حد اقل 30 بار تکرار میشوند (در هر یک از دو رکعت اول نماز دوازده بار) و به این
ترتیب 60 مرتبه خدا را به صفت رحمتش میستائیم. و این درسی است براي همه انسانها که خود را در زندگی بیش از هر چیز به
این اخلاق الهی متخلق کنند.
به علاوه اشارهاي است به این واقعیت که اگر ما خود را عبد و بنده خدا میدانیم مبادا رفتار مالکان بیرحم نسبت به بردگانشان در
نظرها تداعی شود.
اشاره به این است که ما در عین قدرت نسبت به بندگان خویش، با مهربانی « رَبِّ الْعالَمِینَ » بعد از « رحمان و رحیم » نکته دیگر اینکه
و لطف رفتار میکنیم.
سورة الفاتحۀ ( 1): آیۀ 4] ..... ص : 30
مالِکِ یَوْمِ الدِّینِ). ) « خداوندي که مالک روز جزاست » : (آیه 4)- دومین اصل مهم اسلام یعنی قیامت و رستاخیز
شده است، که نهایت سیطره و نفوذ او را بر همه چیز و همه کس در آن روز مشخص میکند، « مالکیت خداوند » در اینجا تعبیر به
روزي که همه انسانها در آن دادگاه بزرگ براي حساب. حاضر میشوند و در برابر مالک حقیقی خود قرار میگیرند، تمام گفتهها
و کارها و حتی اندیشههاي خود را حاضر میبینند، هیچ چیز حتی به اندازه سر سوزنی نابود نشده و به دست فراموشی نیفتاده است،
ص: 31
و اکنون این انسان است که باید بار همه مسئولیتهاي اعمال خود را بردوش کشد! حتی در آنجا که بنیانگزار سنت و برنامهاي است،
باز باید سهم خویش را از مسئولیت بپذیرد! بدون شک مالکیت خداوند نسبت به جهان هستی مالکیت حقیقی است نه مالکیت
صفحه 79 از 550
اعتباري نظیر مالکیت ما نسبت به آنچه در این جهان ملک ما است.
و به تعبیر دیگر این مالکیت نتیجه خالقیت و ربوبیت است، آنکس که موجودات را آفریده و لحظه به لحظه فیض وجود هستی به
آنها میبخشد، مالک حقیقی موجودات است.
میکنیم؟ باید بگوئیم: « مالک روز جزا » و در پاسخ این سؤال که مگر خداوند مالک تمام این جهان نیست که ما از او تعبیر به
میباشد، اما بروز و ظهور این مالکیت در قیامت بیشتر است، چرا که در آن روز همه « هر دو جهان » مالکیت خداوند گر چه شامل
پیوندهاي مادي و مالکیتهاي اعتباري بریده میشود، و هیچ کس در آنجا چیزي از خود ندارد، حتّی اگر شفاعتی صورت گیرد باز
به فرمان خداست.
اعتقاد به روز رستاخیز، اثر فوق العاده نیرومندي در کنترل انسان در برابر اعمال نادرست و ناشایست دارد و یکی از علل جلوگیري
کردن نماز از فحشاء و منکرات همین است که نماز انسان را هم به یاد مبدئی میاندازد که از همه کار او با خبر است و هم به یاد
دادگاه بزرگ عدل خدا.
میرسید، آنقدر آن را تکرار میکرد که « مالِکِ یَوْمِ الدِّینِ » در حدیثی از امام سجّاد علیه السّلام میخوانیم: هنگامی که به آیه
نزدیک بود روح از بدنش پرواز کند.
در قرآن در تمام موارد به معنی قیامت آمده است، و اینکه چرا آن روز، روز دین معرفی شده؟ به خاطر این :« یَوْمِ الدِّینِ » امّا کلمه
میباشد، و روشنترین برنامهاي که در قیامت اجرا میشود همین « جزا » در لغت به معنی « دین » است که آن روز روز جزا است و
برنامه جزا و کیفر و پاداش است.
سورة الفاتحۀ ( 1): آیۀ 5 ] ..... ص : 31
پروردگار خود را مخاطب ساخته نخست از عبودیت خویش در برابر او، و « بنده » (آیه 5)- انسان در پیشگاه خدا: از اینجا گوئی
سپس از امدادها ص: 32
إِیَّاكَ نَعْبُدُ وَ إِیَّاكَ نَسْتَعِینُ). ) « تنها تو را میپرستم و تنها از تو یاري میجویم » : و کمکهاي او سخن میگوید
در واقع آیات گذشته سخن از توحید ذات و صفات میگفت و در اینجا سخن از توحید عبادت، و توحید افعال است. توحید عبادت
آن است که هیچ کس و هیچ چیز را شایسته پرستش جز ذات خدا ندانیم تنها به فرمان او گردن نهیم، و از بندگی و تسلیم در برابر
غیر ذات او بپرهیزیم، توحید افعال آن است که تنها مؤثر حقیقی را در عالم او بدانیم، نه اینکه دنبال سبب نرویم بلکه معتقد باشیم
هر سببی هر تأثیري دارد به فرمان خداست. این تفکر و اعتقاد انسان را از همه کس و همه موجودات بریده و تنها به خدا پیوند
میدهد.
سورة الفاتحۀ ( 1): آیۀ 6 ] ..... ص : 32
اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِیمَ). ) « ما را به راه راست هدایت فرما » -( (آیه 6
پس از اظهار تسلیم در برابر پروردگار و وصول بر مرحله عبودیت و استمداد از ذات پاك او نخستین تقاضاي بنده این است که او
را به راه راست، راه پاکی و نیکی، راه عدل و داد، و راه ایمان و عمل صالح هدایت فرماید، در اینجا این سؤال که چرا ما همواره
درخواست هدایت به صراط مستقیم از خدا میکنیم مگر ما گمراهیم! مطرح میشود. وانگهی این سخن از پیامبر و امامان که نمونه
انسان کامل بودند چه معنی دارد؟! در پاسخ میگوئیم: انسان در مسیر هدایت هر لحظه بیم لغزش و انحراف در باره او میرود، به
صفحه 80 از 550
همین دلیل باید خود را در اختیار پروردگار بگذارد و تقاضا کند که او را بر راه راست ثابت نگهدارد. دوم اینکه، هدایت همان
پیمودن طریق تکامل است که انسان تدریجا مراحل نقصان را پشت سر بگذارد و به مراحل بالاتر برسد. بنابراین جاي تعجب نیست
کنند، چه اینکه کمال مطلق تنها خدا است، و همه بدون استثناء « صراط مستقیم » که حتی پیامبران و امامان از خدا تقاضاي هدایت
در مسیر تکاملند، چه مانعی دارد که آنها نیز تقاضاي درجات بالاتري را از خدا بنمایند.
خداوندا! ما را بر راهی که به ص: 33 » : امام صادق علیه السّلام در تفسیر این آیه میفرماید
.« محبت تو میرسد و به بهشت واصل میگردد، و مانع از پیروي هوسهاي کشنده و آراء انحرافی و هلاك کننده است ثابت بدار
همان آئین خدا پرستی و دین حق و پایبند بودن به دستورات خداست، چنانکه در سوره « صراط مستقیم » ؟ صراط مستقیم چیست
بگو: خداوند مرا به صراط مستقیم هدایت کرده، به دین استوار آئین ابراهیم که هرگز به خدا شرك » : انعام آیه 161 میخوانیم
« نورزید
سورة الفاتحۀ ( 1): آیۀ 7 ] ..... ص : 33
اشاره
مرا به راه کسانی هدایت فرما که آنان را مشمول انواع نعمتهاي خود قرار دادي (نعمت هدایت، نعمت توفیق، » ! دو خط انحرافی
نعمت رهبري مردان حق و نعمت علم و عمل و جهاد و شهادت) نه آنها که بر اثر اعمال زشت و انحراف عقیده غضب تو
صِ راطَ الَّذِینَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ غَیْرِ ) « دامنگیرشان شد و نه آنها که جاده حق را رها کرده و در بیراههها گمراه و سرگردان شده
الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ وَ لَا الضَّالِّینَ).
در حقیقت خدا به ما دستور میدهد طریق و خط پیامبران و نیکوکاران و آنها که مشمول نعمت و الطاف او شدهاند را بخواهیم و به
.« الضَّالِّینَ » و خط « الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ » ما هشدار میدهد که در برابر شما همیشه دو خط انحرافی قرار دارد، خط
کیانند؟ ..... ص : 33 « الَّذِینَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ » -1
کسانی که دستورات خدا و پیامبر را اطاعت کنند، خدا آنها را با کسانی قرار » : سوره نساء آیه 69 این گروه را تفسیر کرده است
میدهد که مشمول نعمت خود ساخته، از پیامبران و رهبران صادق و راستین و جانبازان و شهیدان راه خدا و افراد صالح، و اینان
بنابراین ما در سوره حمد از خدا میخواهیم که در خط این چهار گروه قرار گیریم که در هر مقطع زمانی .« رفیقان خوبی هستند
باید در یکی از این خطوط، انجام وظیفه کنیم و رسالت خویش را ادا نمائیم.
کیانند؟ ..... ص : 33 « الضَّالِّینَ » و « الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ » -2
« الْمَغْضُ وبِ عَلَیْهِمْ » گمراهان عادي هستند، و « الضَّالِّینَ » از موارد استعمال این دو کلمه در قرآن مجید چنین استفاده میشود که
گمراهان لجوج و منافق، به همین دلیل در بسیاري از موارد، ص: 34
غضب و لعن خداوند در مورد آنها ذکر شده.
صفحه 81 از 550
خداوند مردان و زنان منافق و مردان و زنان مشرك و آنها را که در باره خدا گمان بد میبرند » : در آیه 6 سوره فتح آمده است
مورد غضب خویش قرار میدهد، و آنها را لعن میکند، و از رحمت خویش دور میسازد، و جهنم را براي آنان آماده ساخته
.« است
آنها هستند که علاوه بر کفر، راه لجاجت و عناد و دشمنی با حق را میپیمایند و حتّی از اذیت و آزار « الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ » به هر حال
رهبران الهی و پیامبران در صورت امکان فرو گذار نمیکنند.
پایان سوره حمد
ص: 35
سوره بقره ..... ص : 35
اشاره
نازل شده و 286 آیه است « مدینه » این سوره در
محتوا و فضیلت سوره بقره: ..... ص : 35
جامعیت این سوره از نظر اصول اعتقادي اسلام و بسیاري از مسائل عملی (عبادي، اجتماعی، سیاسی و اقتصادي) قابل انکار نیست.
چه اینکه در این سوره: 1- بحثهائی پیرامون توحید و شناسائی خدا مخصوصا از طریق مطالعه اسرار آفرینش آمده است. 2- بحثهائی
- در زمینه معاد و زندگی پس از مرگ، مخصوصا مثالهاي حسّی آن مانند داستان ابراهیم و زنده شدن مرغها و داستان عزیر 3
بحثهائی در زمینه اعجاز قرآن و اهمیت این کتاب آسمانی. 4- بحثهائی بسیار مفصل در باره یهود و منافقان و موضعگیریهاي خاص
آنها در برابر اسلام و قرآن، و انواع کارشکنیهاي آنان در این رابطه. 5- بحثهائی در زمینه تاریخ پیامبران بزرگ مخصوصا ابراهیم و
موسی علیهما السّلام. 6- بحثهائی در زمینه احکام مختلف اسلامی از جمله نماز، روزه، جهاد، حجّ و تغییر قبله، ازدواج و طلاق،
احکام تجارت، و قسمت مهمی از احکام ربا و مخصوصا بحثهائی در زمینه انفاق در راه خدا، و همچنین مسأله قصاص و تحریم
قسمتی از گوشتهاي حرام و قمار و شراب و بخشی از احکام وصیّت و مانند آن.
در فضیلت این سوره ..... ص : 35
کدامیک از سورههاي قرآن برتر است؟ فرمود: سوره بقره، عرض کردند کدام آیه از » : از پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و اله پرسیدند
.« آیۀ الکرسی » : آیات سوره بقره افضل است؟ فرمود
ص: 36
بسم اللّه الرّحمن الرّحیم
سورة البقرة ( 2) : آیۀ 1] ..... ص : 35
اشاره
صفحه 82 از 550
الم). در آغاز 29 سوره از قرآن با حروف مقطعه برخورد میکنیم. و این حروف ) « الم » : (آیه 1)- تحقیق در باره حروف مقطعه قرآن
همیشه جزء کلمات اسرار آمیز قرآن محسوب میشده، و با گذشت زمان و تحقیقات جدید دانشمندان، تفسیرهاي تازهاي براي آن
پیدا میشود. و جالب اینکه در هیچ یک از تواریخ ندیدهایم که عرب جاهلی و مشرکان وجود حروف مقطعه را در آغاز بسیاري از
سورههاي قرآن بر پیغمبر صلّی اللّه علیه و اله خرده بگیرند، و آن را وسیلهاي براي استهزاء و سخریه قرار دهند و این میرساند که
گویا آنها نیز از اسرار وجود حروف مقطعه کاملا بیخبر نبودهاند. به هر حال چند تفسیر که هماهنگ با آخرین تحقیقاتی است که
بیان خواهیم کرد، اکنون « اعراف » و « آل عمران » در این زمینه به عمل آمده، و ما آنها را به تدریج در آغاز این سوره، و سورههاي
به مهمترین آنها میپردازیم:
این حروف اشاره به این است که این کتاب آسمانی با آن عظمت و اهمیتی که تمام سخنوران عرب و غیر عرب را متحیّر ساخته، و
دانشمندان را از معارضه با آن عاجز نموده است، از نمونه همین حروفی است که در اختیار همگان قرار دارد در عین اینکه قرآن از
و کلمات معمولی ترکیب یافته به قدري کلمات آن موزون است و معانی بزرگی دربردارد، که در اعماق « الف باء » همان حروف
دل و جان انسان نفوذ میکند، روح را مملو از اعجاب و تحسین میسازد، و افکار و عقول را در برابر خود وادار به تعظیم مینماید.
درست همانطور که خداوند بزرگ از خاك، موجوداتی همچون انسان، با آن ساختمان شگفت انگیز، و انواع پرندگان زیبا، و
جانداران متنوع، و گیاهان و گلهاي رنگارنگ، میآفریند و ما از آن کاسه و کوزه و مانند آن میسازیم، همچنین خداوند از
حروف الفبا و کلمات معمولی، مطالب و معانی بلند را در قالب الفاظ زیبا و کلمات موزون ریخته و اسلوب خاصی در آن بکار
برده، آري همین حروف در اختیار انسانها نیز هست ولی توانائی ندارند که ترکیبها و جمله بندیهائی بسان قرآن ابداع کنند.
ص: 37
عصر طلائی ادبیات عرب: ..... ص : 37
عصر جاهلیت یک عصر طلائی از نظر ادبیات بود، همان اعراب بادیهنشین، همان پا برهنهها با تمام محرومیتهاي اقتصادي و
« بازار عکاظ » اجتماعی دلهائی سرشار از ذوق ادبی و سخن سنجی داشتند، عربها در زمان جاهلیت یک بازار بزرگ سال به نام
و کنگره سیاسی و قضائی نیز محسوب میشد. در این بازار علاوه بر فعالیتهاي « مجمع مهم ادبی » داشتند که در عین حال یک
اقتصادي عالیترین نمونههاي نظم و نثر عربی از طرف شعراء و سخنسرایان توانا در این کنگره عرضه میگردید، و بهترین آنها به
انتخاب میشد، و البته موفقیت در این مسابقه بزرگ ادبی افتخار بزرگی براي سراینده آن شعر و قبیلهاش بود. « شعر سال » عنوان
در چنین عصري قرآن آنها را دعوت به مقابله به مثل کرد و همه از آوردن مانند آن اظهار عجز کردند، و در برابر آن زانو زدند،
قریش و یهود به قرآن نسبت ناروا دادند » : گواه زنده این تفسیر حدیثی است که از امام سجاد علیه السّلام رسیده آنجا که میفرماید
یعنی: اي « الم ذلک الکتاب » : گفتند: قرآن سحر است، آن را خودش ساخته و به خدا نسبت داده است، خداوند به آنها اعلام فرمود
محمّد! کتابی که بر تو فرو فرستادیم از همین حروف مقطعه (الف- لام- میم) و مانند آن است که همان حروف الفباي شما است.
سورة البقرة ( 2) : آیۀ 2] ..... ص : 37
اشاره
صفحه 83 از 550
این همان کتاب با عظمت است که » : (آیه 2)- بعد از بیان حروف مقطعه، قرآن اشاره به عظمت این کتاب آسمانی کرده میگوید
ذلِکَ الْکِتابُ لا رَیْبَ فِیهِ). ) « هیچ گونه تردید در آن وجود ندارد
اینکه میگوید هیچ گونه شکّ و تردید در آن وجود ندارد این یک ادعا نیست بلکه آنچنان آثار صدق و عظمت و انسجام و
استحکام و عمق معانی و شیرینی و فصاحت لغات و تعبیرات در آن نمایان است که هر گونه وسوسه و شکّ را از خود دور میکند.
جالب اینکه گذشت زمان نه تنها طراوت آن را نمیکاهد بلکه هر قدر علم به سوي تکامل پیش میرود درخشش این آیات بیشتر
هُديً لِلْمُتَّقِینَ). ص: 38 ) « مایه هدایت پرهیزکاران است » میشود، سپس در ادامه میافزاید: این کتاب
هدایت چیست؟ ..... ص : 38
در قرآن به دو معنی بازگشت میکند: ..... ص : 38 « هدایت » کلمه
ص : 38 ..... « هدایت تکوینی » -1
و منظور از آن رهبري موجودات به وسیله پروردگار زیر پوشش نظام آفرینش و قانونمنديهاي حساب شده جهان هستی است.
ص : 38 ..... « هدایت تشریعی » -2
که به وسیله پیامبران و کتابهاي آسمانی انجام میگیرد و انسانها با تعلیم و تربیت آنها در مسیر تکامل پیش میروند.
چرا هدایت قرآن ویژه پرهیزکاران است؟ ..... ص : 38
مسلما قرآن براي هدایت همه جهانیان نازل شده، ولی چرا در آیه فوق هدایت قرآن مخصوص پرهیزکاران معرفی گردیده؟ علت
آن این است که تا مرحلهاي از تقوا در وجود انسان نباشد (مرحله تسلیم در مقابل حق و پذیرش آنچه هماهنگ با عقل و فطرت
زمین شورهزار هرگز سنبل برنیارد، اگر چه هزاران » . است) محال است انسان از هدایت کتابهاي آسمانی و دعوت انبیاء بهره بگیرد
سرزمین وجود انسانی نیز تا از لجاجت و عناد و تعصّب پاك نشود، بذر هدایت را نمیپذیرد، و لذا خداوند .« مرتبه باران بر آن ببارد
.« قرآن هادي و راهنماي متقیان است » : میفرماید
سورة البقرة ( 2) : آیۀ 3 ]..... ص : 38
(آیه 3)- آثار تقوا در روح و جسم انسان! قرآن در آغاز این سوره، مردم را در ارتباط با برنامه و آئین اسلام به سه گروه متفاوت
که در نقطه مقابل گروه اول قرار « کافران » - پرهیزکاران) که اسلام را در تمام ابعادش پذیرا گشتهاند 2 ) « متقین » - تقسیم میکند: 1
که داراي دو چهرهاند، با مسلمانان ظاهرا مسلمان و با گروه مخالف، مخالف اسلامند، « منافقان » - گرفته و به کفر خود معترفند. 3
البته چهره اصلی آنها همان چهره کفر است، بدون شکّ زیان این گروه براي اسلام بیش از گروه دوم است و به همین سبب قرآن با
آنها برخورد شدیدتري دارد.
در این آیه سخن از گروه اوّل است، ویژگیهاي آنها را از نظر ایمان و عمل در پنج عنوان مطرح میکند، 1- ایمان به غیب: نخست
الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ). ) « آنها کسانی هستند که ایمان به غیب دارند » : میگوید
در لغت بمعنی « غیب » دو نقطه مقابل یکدیگرند، عالم شهود عالم محسوسات است، و جهان غیب، ماوراء حسّ، زیرا « غیب و شهود »
صفحه 84 از 550
چیزي است که ص: 39
پوشیده و پنهان است و چون عالم ماوراء محسوسات از حسّ ما پوشیده است به آن غیب گفته میشود، ایمان به غیب درست
نخستین نقطهاي است که مؤمنان را از غیر آنها جدا میسازد و پیروان ادیان آسمانی را در برابر منکران خدا و وحی و قیامت قرار
میدهد و به همین دلیل نخستین ویژگی پرهیزکاران ایمان به غیب ذکر شده است.
عقیده دارند، سازنده این عالم آفرینش، علم و قدرتی بیانتها، و عظمت و إدراکی بینهایت دارد، او ازلی و ابدي « مؤمنان به غیب »
است، و مرگ به معنی فنا و نابودي نیست بلکه دریچهاي است به جهان وسیعتر و پهناورتر، در حالی که یک فرد مادّي معتقد است
جهان هستی محدود است به آنچه ما میبینیم و قوانین طبیعت بدون هیچ گونه نقشه و برنامهاي پدید آورنده این جهان است، و پس
از مرگ همه چیز پایان میگیرد.
آیا این دو انسان با هم قابل مقایسهاند؟! اولی نمیتواند از حق و عدالت و خیر خواهی و کمک به دیگران صرف نظر کند، و دومی
دلیلی براي هیچ گونه از این امور نمیبیند، به همین دلیل در دنیاي مؤمنان راستین برادري است و تفاهم، پاکی است و تعاون، امّا در
دنیاي مادّیگري استعمار است و استثمار، خونریزي است و غارت و چپاول و این سیر قهقهرائی را تمدّن و پیشرفت و ترقی نام
مینهند! و اگر میبینیم قرآن نقطه شروع تقوي را در آیه فوق، ایمان به غیب دانسته دلیلش همین است.
در این جا داراي مفهوم وسیع کلمه میباشد و اگر در بعضی روایات غیب در آیه فوق تفسیر به امام غائب حضرت مهدي « غیب »
(عج) شده در حقیقت میخواهد وسعت معنی ایمان به غیب را حتّی نسبت به امام غائب (عج) مجسّم کند بیآنکه به آن مصداق
محدود باشد.
که رمز ارتباط با « نماز » .( وَ یُقِیمُونَ الصَّلاةَ ) « نماز را برپا میدارند » : -2 ارتباط با خدا: ویژگی دیگر پرهیزکاران آن است که
خداست، مؤمنانی را که به جهان ماوراء طبیعت راه یافتهاند در یک رابطه دائمی و همیشگی با آن مبدء بزرگ برگزیده تفسیر
نمونه، ج 1، ص: 40
آفرینش نگه میدارد، آنها تنها در برابر خدا سر تعظیم خم میکنند، چنین انسانی احساس میکند از تمام مخلوقات دیگر فراتر رفته،
و ارزش آن را پیدا کرده که با خدا سخن بگوید، و این بزرگترین عامل تربیت او است.
-3 ارتباط با انسانها: آنها علاوه بر ارتباط دائم با پروردگار رابطه نزدیک و مستمري با خلق خدا دارند، و به همین دلیل سومین
وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ یُنْفِقُونَ). ) « و از تمام مواهبی که به آنها روزي دادهایم انفاق میکنند » : ویژگی آنها را قرآن چنین بیان میکند
از آنچه به آنها ) « مِمَّا رَزَقْناهُمْ » : قابل توجه اینکه قرآن نمیگوید: من اموالهم ینفقون (از اموالشان انفاق میکنند) بلکه میگوید
را آنچنان تعمیم میدهد که تمام مواهب مادي و معنوي را در بر میگیرد. « انفاق » روزي دادهایم) و به این ترتیب مسأله
بنابراین مردم پرهیزگار آنها هستند که نه تنها از اموال خود، بلکه از علم و عقل و دانش و نیروهاي جسمانی و مقام و موقعیت
اجتماعی خود، و خلاصه از تمام سرمایههاي خویش به آنها که نیاز دارند میبخشند، بیآنکه انتظار پاداشی داشته باشند.
سورة البقرة ( 2) : آیۀ 4..... ص : 40
آنها کسانی هستند که به آنچه » : (آیه 4)- ویژگی چهارم پرهیزکاران ایمان به تمام پیامبران و برنامههاي الهی است، قرآن میگوید
وَ الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِما أُنْزِلَ إِلَیْکَ وَ ما أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِکَ). ) « بر تو نازل شده و آنچه پیش از تو نازل گردیده ایمان دارند
آنها به آخرت قطعا ایمان » ویژگی پنجم: ایمان به رستاخیز، صفتی است که در این سلسله از صفات براي پرهیزکاران بیان شده است
وَ بِالْآخِرَةِ هُمْ یُوقِنُونَ). آنها یقین دارند که انسان عبث و بیهدف آفریده نشده، آفرینش براي او خط سیري تعیین کرده ) « دارند
است که با مرگ هرگز پایان نمیگیرد، او اعتراف دارد که عدالت مطلق پروردگار در انتظار همگان است و چنان نیست که اعمال
صفحه 85 از 550
ما در این جهان، بیحساب و پاداش باشد. این اعتقاد به او آرامش میبخشد، از فشارهائی که در طریق انجام مسئولیتها بر او وارد
میشود نه تنها رنج نمیبرد بلکه از آن استقبال ص: 41
میکند و مطمئن است کوچکترین عمل نیک و بد پاداش و کیفر دارد، بعد از مرگ به جهانی وسیعتر که خالی از هر گونه ظلم و
ستم است انتقال مییابد و از رحمت وسیع و الطاف پروردگار بزرگ بهرهمند میشود.
ایمان به رستاخیز اثر عمیقی در تربیت انسانها دارد، به آنها شهامت و شجاعت میبخشد زیرا بر اساس آن، اوج افتخار در زندگی
در راه یک هدف مقدس الهی است که آغازي است براي یک زندگی ابدي و جاودانی. و ایمان به قیامت « شهادت » ، این جهان
انسان را در برابر گناه کنترل میکند، و به هر نسبت که ایمان قویتر باشد گناه کمتر است.
سورة البقرة ( 2) : آیۀ 5]. .... ص : 41
اشاره
اینها بر » : (آیه 5)- این آیه، اشارهاي است به نتیجه و پایان کار مؤمنانی که صفات پنجگانه فوق را در خود جمع کردهاند، میگوید
أُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ). در حقیقت هدایت ) « و اینها رستگارانند » .( أُولئِکَ عَلی هُديً مِنْ رَبِّهِمْ ) « مسیر هدایت پروردگارشان هستند
اشاره به اینکه هدایت « عَلی هُديً مِنْ رَبِّهِمْ » : آنها و همچنین رستگاریشان از سوي خدا تضمین شده است. جالب اینکه میگوید
الهی همچون مرکب راهواري است که آنها بر آن سوارند، و به کمک این مرکب به سوي رستگاري و سعادت پیش میروند.
حقیقت تقوا چیست؟ ..... ص : 41
در اصل بمعنی نگهداري یا خویشتن داري است و به تعبیر دیگر یک نیروي کنترل درونی است که انسان را در برابر طغیان « تقوا »
شهوات حفظ میکند، و در واقع نقش ترمز نیرومندي را دارد که ماشین وجود انسان را در پرتگاهها حفظ و از تندرویهاي
إِنَّ » خطرناك، باز میدارد. و معیار فضیلت و افتخار انسان و مقیاس سنجش شخصیت او در اسلام محسوب میشود تا آنجا که جمله
به صورت یک شعار جاودانی اسلام در آمده است. « أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُمْ
ضمنا باید توجه داشت که تقوا داراي شاخهها و شعبی است، تقواي مالی و اقتصادي، تقواي جنسی، و اجتماعی، و تقواي سیاسی و
مانند اینها.
سورة البقرة ( 2) : آیۀ 6] ..... ص : 41
(آیه 6)- گروه دوم، کافران لجوج و سرسخت! این گروه درست در نقطه مقابل متقین و پرهیزکاران قرار دارند و صفات آنها در
این آیه و آیه بعد بطور فشرده ص: 42
آنها که کافر شدند (و در کفر و بیایمانی سخت و لجوجند) براي آنها تفاوت نمیکند که » بیان شده است. در این آیه میگوید
إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا سَواءٌ عَلَیْهِمْ أَ أَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لا یُؤْمِنُونَ). ) « آنان را از عذاب الهی بترسانی یا نترسانی ایمان نخواهند آورد
این دسته چنان در گمراهی خود سرسختند که هر چند حق بر آنان روشن شود حاضر به پذیرش نیستند و اصولا آمادگی روحی
براي پیروي از حق و تسلیم شدن در برابر آن را ندارند
صفحه 86 از 550
سورة البقرة ( 2) : آیۀ 7] ..... ص : 42
اشاره
(آیه 7)- این آیه اشاره به دلیل این تعصب و لجاجت میکند و میگوید: آنها چنان در کفر و عناد فرو رفتهاند که حسّ تشخیص را
خَتَمَ اللَّهُ عَلی قُلُوبِهِمْ وَ عَلی سَمْعِهِمْ وَ عَلی ) « خدا بر دلها و گوشهایشان مهر نهاده و بر چشمهاشان پرده افکنده شده » از دست دادهاند
وَ لَهُمْ عَذابٌ عَظِیمٌ). مسلما انسان ) « براي آنها عذاب بزرگی است » أَبْصارِهِمْ غِشاوَةٌ) به همین دلیل نتیجه کارشان این شده است که
تا به این مرحله نرسیده باشد قابل هدایت است، هر چند گمراه باشد، امّا به هنگامی که حس تشخیص را بر اثر اعمال زشت خود از
دست داد دیگر راه نجاتی براي او نیست، چرا که ابزار شناخت ندارد و طبیعی است که عذاب عظیم در انتظار او باشد.
نکتهها ..... ص : 42
-1 آیا سلب قدرت تشخیص، دلیل بر جبر نیست؟ ..... ص : 42
اگر طبق آیه فوق خداوند بر دلها و گوشهاي این گروه مهر نهاده، و بر چشمهایشان پرده افکنده، آنها مجبورند در کفر باقی بمانند،
آیا این جبر نیست؟ پاسخ این سؤال را خود قرآن در اینجا و آیات دیگر داده است و آن اینکه: اصرار و لجاجت آنها در برابر حق،
تکبر و ادامه به ظلم و ستم و بیدادگري و کفر و پیروي از هوسهاي سرکش سبب میشود که پردهاي بر حسّ تشخیص آنها بیفتد،
که در واقع این حالت عکس العمل و بازتاب اعمال خود انسان است نه چیز دیگر.
-2 مهر نهادن بر دلها! ..... ص : 42
شده است، و « ختم » در آیات فوق و بسیاري دیگر از آیات قرآن براي بیان سلب حسّ تشخیص و درك واقعی از افراد، تعبیر به
این معنی از آنجا گرفته شده است که در میان مردم رسم بر این بوده هنگامی که اشیائی را در کیسهها .« رین » و « طبع » احیانا تعبیر به
یا ظرفهاي مخصوصی قرار میدادند، و یا ص: 43
نامههاي مهمی را در پاکت میگذاردند، براي آنکه کسی سر آن را نگشاید و دست به آن نزند آن را میبستند و گره میکردند و
به « ختم » بر گره مهر مینهادند، امروز نیز معمول است کیسههاي پستی را لاك و مهر میکنند. در لغت عرب براي این معنی کلمه
کار میرود، البّته این تعبیر در باره افراد بیایمان و لجوجی است که بر اثر گناهان بسیار در برابر عوامل هدایت نفوذ ناپذیر شدهاند،
و لجاجت و عناد در برابر مردان حق در دل آنان چنان رسوخ کرده که درست همانند همان بسته و کیسه سر به مهر هستند که دیگر
نیز در لغت به همین معنی آمده است « طبع » . هیچ گونه تصرّفی در آن نمیتوان کرد، و به اصطلاح قلب آنها لاك و مهر شده است
به معنی زنگار یا غبار یا لایه کثیفی است که بر اشیاء گرانقیمت مینشیند این تعبیر در قرآن نیز براي کسانی که بر اثر « رین » امّا
خیرهسري و گناه زیاد قلبشان نفوذ ناپذیر شده بکار رفته است. و مهم آن است که انسان مراقب باشد اگر خداي ناکرده گناهی از او
سر میزند در فاصله نزدیک آن را با آب توبه و عمل صالح بشوید، تا مبادا به صورت رنگ ثابتی براي قلب در آید و بر آن مهر
نهد.
در قرآن: ..... ص : 43 « قلب » -3 مقصود از
صفحه 87 از 550
میخوانیم: « ق» در قرآن به معانی گوناگونی آمده است. از جمله: 1- به معنی عقل و درك چنانکه در آیه 37 سوره « قلب »
-2 به .« در این مطالب تذکر و یادآوري است براي آنان که نیروي عقل و درك داشته باشند » : إِنَّ فِی ذلِکَ لَذِکْري لِمَنْ کانَ لَهُ قَلْبٌ
« هنگامی که چشمها از وحشت فرو مانده و جانها به لب رسیده بود » : معنی روح و جان چنانکه در سوره احزاب آیه 10 آمده است
-3 به معنی مرکز عواطف، آیه 12 سوره انفال شاهد این معنی است:
.« بزودي در دل کافران ترس ایجاد میکنم »
-2 « مغز و دستگاه اعصاب است » توضیح اینکه: در وجود انسان دو مرکز نیرومند به چشم میخورد: 1- مرکز ادراکات که همان
مرکز عواطف که عبارت است از همان قلب صنوبري که در بخش چپ سینه قرار دارد و مسائل عاطفی در مرحله اول روي همین
مرکز اثر میگذارد، ما بالوجدان هنگامی که با مصیبتی رو برو میشویم فشار آن را روي همین قلب صنوبري احساس میکنیم، و
همچنان وقتی که ص: 44
به مطلب سرورانگیزي بر میخوریم فرح و انبساط را در همین مرکز احساس میکنیم، نتیجه اینکه اگر در قرآن مسائل عاطفی به
قلب (همین عضو مخصوص) و مسائل عقلی به قلب (به معنی عقل یا مغز) نسبت داده شده، دلیل آن همان است که گفته شد و
سخنی به گزاف نرفته است.
سورة البقرة ( 2) : آیۀ 8] ..... ص : 44
(آیه 8)- گروه سوم (منافقان). اسلام در یک مقطع خاص تاریخی خود با گروهی رو برو شد که نه اخلاص و شهامت براي ایمان
یاد میکند و ما در فارسی «1» « منافقین » آوردن داشتند و نه قدرت و جرأت بر مخالفت صریح، این گروه که قرآن از آنها به عنوان
میکنیم، در صفوف مسلمانان واقعی نفوذ کرده بودند، و از آنجا که ظاهر اسلامی داشتند، غالبا « دو چهره » یا « دورو » از آن تعبیر به
شناخت آنها مشکل بود ولی قرآن نشانههاي دقیق و زندهاي براي آنها بیان میکند که خط باطنی آنها را مشخص میسازد و
بعضی از » : الگوئی در این زمینه به دست مسلمانان براي همه قرون و اعصار میدهد. نخست تفسیري از خود نفاق دارد میگوید
وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَقُولُ آمَنَّا بِاللَّهِ وَ بِالْیَوْمِ ) « مردم هستند که میگویند به خدا و روز قیامت ایمان آوردهایم در حالی که ایمان ندارند
الْآخِرِ وَ ما هُمْ بِمُؤْمِنِینَ).
سورة البقرة ( 2) : آیۀ 9] ..... ص : 44
آنها با این عمل میخواهند خدا و » : (آیه 9)- آنها این عمل را یک نوع زرنگی و به اصطلاح تاکتیک جالب، حساب میکنند
وَ ما یَخْ دَعُونَ إِلَّا ) « در حالی که تنها خودشان را فریب میدهند، امّا نمیفهمند » .( یُخادِعُونَ اللَّهَ وَ الَّذِینَ آمَنُوا ) « مؤمنان را بفریبند
أَنْفُسَهُمْ وَ ما یَشْعُرُونَ).
سورة البقرة ( 2) : آیۀ 10 ] ..... ص : 44
در دلهاي آنها بیماري » : (آیه 10 )- سپس قرآن به این واقعیت اشاره میکند که نفاق در واقع یک نوع بیماري است میگوید
فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ). امّا از آنجا که در نظام آفرینش، هر کس در مسیري قرار گرفت و وسائل آن را فراهم ساخت در ) « خاصی است
فَزادَهُمُ اللَّهُ مَرَضاً). ) « خداوند هم بر بیماري آنها میافزاید » : همان مسیر، رو به جلو میرود قرآن اضافه میکند
__________________________________________________
صفحه 88 از 550
به معنی کانالها و نقبهائی است که زیر زمین میزنند تا براي استتار یا فرار از آن استفاده کنند. « نفق » از ماده « منافق » (1)
ص: 45
و از آنجا که سرمایه اصلی منافقان دروغ است، تا بتوانند تناقضها را که در زندگیشان دیده میشود با آن توجیه کنند، در پایان آیه
وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِیمٌ بِما کانُوا یَکْذِبُونَ). ) « براي آنها عذاب الیمی است بخاطر دروغهائی که میگفتند » : میفرماید
سورة البقرة ( 2) : آیۀ 11 ] ..... ص : 45
(آیه 11 )- سپس به ویژگیهاي آنها اشاره میکند که نخستین آنها داعیه اصلاح طلبی است در حالی که مفسد واقعی همانها هستند:
وَ إِذا قِیلَ لَهُمْ لا تُفْسِدُوا فِی الْأَرْضِ ) !« هنگامی که به آنها گفته شود در روي زمین فساد نکنید میگویند: ما فقط اصلاحکنندهایم »
قالُوا إِنَّما نَحْنُ مُصْلِحُونَ). ما برنامهاي جز اصلاح در تمام زندگی خود نداشتهایم و نداریم!
سورة البقرة ( 2) : آیۀ 12 ] ..... ص : 45
أَلا إِنَّهُمْ هُمُ ) !« بدانید اینها همان مفسدانند و برنامهاي جز فساد ندارند ولی خودشان هم نمیفهمند » : (آیه 12 )- قرآن اضافه میکند
الْمُفْسِدُونَ وَ لکِنْ لا یَشْعُرُونَ). بلکه اصرار و پافشاري آنها در راه نفاق و خو گرفتن با این برنامههاي زشت و ننگین سبب شده که
تدریجا گمان کنند این برنامهها مفید و سازنده و اصلاح طلبانه است.
سورة البقرة ( 2) : آیۀ 13 ] ..... ص : 45
(آیه 13 )- نشانه دیگر اینکه: آنها خود را عاقل و هوشیار و مؤمنان را سفیه و سادهلوح و خوش باور میپندارند، آن چنانکه قرآن
هنگامی که به آنها گفته میشود ایمان بیاورید آنگونه که تودههاي مردم ایمان آوردهاند، میگویند: آیا ما همچون این » : میگوید
وَ إِذا قِیلَ لَهُمْ آمِنُوا کَما آمَنَ النَّاسُ قالُوا أَ نُؤْمِنُ کَما آمَنَ السُّفَهاءُ). و به این ترتیب افراد پاکدل و حق ) !؟« سفیهان ایمان بیاوریم
طلب و حقیقت جو را که با مشاهده آثار حقانیت در دعوت پیامبر صلّی اللّه علیه و اله و محتواي تعلیمات او، سر تعظیم فرو
أَلا إِنَّهُمْ هُمُ ) « بدانید سفیهان واقعی اینها هستند امّا نمیدانند » : آوردهاند به سفاهت متهم میکنند لذا قرآن در پاسخ آنها میگوید
السُّفَهاءُ وَ لکِنْ لا یَعْلَمُونَ).
آیا این سفاهت نیست که انسان خط زندگی خود را مشخص نکند و در میان هر گروهی به رنگ آن گروه درآید، استعداد و
نیروي خود را در طریق شیطنت و توطئه و تخریب به کار گیرد، و در عین حال خود را عاقل بشمرد؟!
سورة البقرة ( 2) : آیۀ 14 ] ..... ص : 45
(آیه 14 )- سومین نشانه آنها آن است که هر روز به رنگی در میآیند و در ص: 46
هنگامی که افراد با ایمان را ملاقات کنند میگویند ایمان » : میان هر جمعیتی با آنها هم صدا میشوند، آنچنانکه قرآن میگوید
وَ إِذا لَقُوا الَّذِینَ آمَنُوا قالُوا آمَنَّا). ) « آوردیم
امّا هنگامی که با دوستان » ! ما از شما هستیم و پیرو یک مکتبیم، از جان و دل اسلام را پذیرا گشتیم و با شما هیچ فرقی نداریم
و اگر میبینید ما در برابر » .( وَ إِذا خَلَوْا إِلی شَیاطِینِهِمْ قالُوا إِنَّا مَعَکُمْ ) !« شیطان صفت خود به خلوتگاه میروند میگویند ما با شمائیم
إِنَّما نَحْنُ مُسْتَهْزِؤُنَ). ) !« مؤمنان اظهار ایمان میکنیم ما مسخرهشان میکنیم
صفحه 89 از 550
سورة البقرة ( 2) : آیۀ 15 ] ..... ص : 46
و خدا آنها را در » .( اللَّهُ یَسْتَهْزِئُ بِهِمْ ) « خدا آنها را مسخره میکند » : (آیه 15 )- سپس قرآن با یک لحن کوبنده و قاطع میگوید
وَ یَمُدُّهُمْ فِی طُغْیانِهِمْ یَعْمَهُونَ). ) « طغیانشان نگه میدارد تا به کلی سرگردان شوند
سورة البقرة ( 2) : آیۀ 16 ] ..... ص : 46
اشاره
آنها کسانی » : (آیه 16 )- این آیه، سرنوشت نهائی آنها را که سرنوشتی است بسیار غم انگیز و شوم و تاریک چنین بیان میکند
أُولئِکَ الَّذِینَ اشْتَرَوُا الضَّلالَۀَ بِالْهُدي). و به همین دلیل ) « هستند که در تجارتخانه این جهان، هدایت را با گمراهی معاوضه کردهاند
وَ ما کانُوا ) « و هرگز روي هدایت را ندیدهاند » .( بلکه سرمایه را نیز از کف دادهاند (فَما رَبِحَتْ تِجارَتُهُمْ « تجارت آنها سودي نداشته »
مُهْتَدِینَ).
خلاصه دوگانگی شخصیت و تضاد برون و درون که صفت بارز منافقان است پدیدههاي گوناگونی در عمل و گفتار و رفتار فردي
و اجتماعی آنها دارد که به خوبی میتوان آن را شناخت.
وسعت معنی نفاق- ..... ص : 46
گرچه نفاق به مفهوم خاصش، صفت افراد بیایمانی است که ظاهرا در صف مسلمانانند، امّا باطنا دل در گرو کفر دارند، ولی نفاق
معنی وسیعی دارد که هر گونه دوگانگی ظاهر و باطن، گفتار و عمل را شامل میشود هر چند در افراد مؤمن باشد که ما از آن به
نام میبریم مثلا در حدیثی میخوانیم: سه صفت است که در هر کس باشد منافق است هر چند روزه بگیرد و « رگههاي نفاق » عنوان
نماز بخواند و خود را مسلمان بداند: کسی که در امانت خیانت میکند، و کسی که ص: 47
مسلما این گونه افراد رگههائی از نفاق در .« به هنگام سخن گفتن دروغ میگوید، و کسی که وعده میدهد و خلف وعده میکند
ریا و ظاهر سازي، درخت (شوم و » : وجود آنها هست، مخصوصا در باره ریاکاران از امام صادق علیه السّلام میخوانیم که فرمود
« تلخی) است که میوهاي جز شرك خفی ندارد و اصل و ریشه آن نفاق است
فریب دادن وجدان- ..... ص : 47
آیه فوق، اشاره روشنی به مسأله فریب وجدان دارد و اینکه بسیار میشود که انسان منحرف و آلوده، براي رهائی از سرزنش و
مجازات وجدان، کم کم براي خود این باور را به وجود میآورد که این عمل من نه تنها زشت و انحرافی نیست بلکه اصلاح است
و مبارزه با فساد (إِنَّما نَحْنُ مُصْلِحُونَ). تا با فریب وجدان آسوده خاطر به اعمال خلاف خود ادامه دهد.
سورة البقرة ( 2) : آیۀ 17 ] ..... ص : 47
صفحه 90 از 550
(آیه 17 )- دو مثال جالب براي ترسیم حال منافقان.
تا در پرتو نور آن راه را از بیراهه بشناسد و « آنها مانند کسی هستند که آتشی (در شب ظلمانی) افروخته » : -1 در مثال اول میگوید
ولی همین که این شعله آتش اطراف آنها را روشن ساخت، خداوند آن را » ( مَثَلُهُمْ کَمَثَلِ الَّذِي اسْتَوْقَدَ ناراً ) « به منزل مقصود برسد
فَلَمَّا أَضاءَتْ ما حَوْلَهُ ذَهَبَ اللَّهُ بِنُورِهِمْ وَ تَرَکَهُمْ فِی ) « خاموش میسازد، و در ظلمات رهاشان میکند، به گونهاي که چیزي را نبینند
ظُلُماتٍ لا یُبْصِرُونَ).
آنها فکر میکردند با این آتش مختصر و نور آن میتوانند با ظلمتها به پیکار برخیزند، امّا ناگهان بادي سخت بر میخیزد و یا باران
درشتی فرو میریزد، و یا بر اثر پایان گرفتن مواد آتش افروز، آتش به سردي و خاموشی میگراید و بار دیگر در تاریکی وحشتزا
سرگردان میشوند. این نور مختصر، یا اشاره به فروغ وجدان و فطرت توحیدي است و یا اشاره به ایمان نخستین آنهاست که بعدا بر
اثر تقلیدهاي کورکورانه و تعصبهاي غلط و لجاجتها و عداوتها پردههاي ظلمانی و تاریک بر آن میافتد.
سورة البقرة ( 2) : آیۀ 18 ] ..... ص : 47
آنها کر هستند و گنگ و نابینا، و چون هیچ یک از وسائل اصلی درك حقایق را ندارند از » : (آیه 18 )- سپس اضافه میکند
صُمٌّ بُکْمٌ ص: 48 ) « راهشان باز نمیگردند
عُمْیٌ فَهُمْ لا یَرْجِعُونَ)
. به هر حال این تشبیه در حقیقت، یک واقعیت را در زمینه نفاق روشن میسازد، و آن اینکه نفاق و دوروئی براي مدت طولانی
نمیتواند مؤثر واقع شود و این امر همچون شعله ضعیف و کم دوامی که در یک بیابان تاریک و ظلمانی در معرض وزش
طوفانهاست دیري نمیپاید، و سر انجام چهره واقعی آنها آشکار میگردد.
سورة البقرة ( 2) : آیۀ 19 ] ..... ص : 48
(آیه 19 )- در مثال دوم قرآن صحنه زندگی آنها را به شکل دیگري ترسیم مینماید: شبی است تاریک و ظلمانی پرخوف و خطر،
باران به شدت میبارد، از کرانههاي افق برق پر نوري میجهد، صداي غرش وحشتزا و مهیب رعد، نزدیک است پردههاي گوش را
پاره کند، انسانی بیپناه در دل این دشت وسیع و ظلمانی، حیران و سرگردان مانده است، باران پرپشت، بدان او را مرطوب ساخته،
نه پناهگاه مورد اطمینانی وجود دارد که به آن پناه برد و نه ظلمت اجازه میدهد گامی به سوي مقصد بردارد. قرآن در یک عبارت
یا همانند بارانی که در شب تاریک، توأم با رعد و برق و صاعقه (بر سر » : کوتاه، حال چنین مسافر سرگردانی را بازگو میکند
أَوْ کَصَیِّبٍ مِنَ السَّماءِ فِیهِ ظُلُماتٌ وَ رَعْدٌ وَ بَرْقٌ). ) « رهگذرانی) ببارد
یَجْعَلُونَ ) « آنها از ترس مرگ انگشتها را در گوش خود میگذارند تا صداي وحشت انگیز صاعقهها را نشنوند » : سپس اضافه میکند
و آنها هر کجا بروند در « و خداوند به کافران احاطه دارد » : أَصابِعَهُمْ فِی آذانِهِمْ مِنَ الصَّواعِقِ حَذَرَ الْمَوْتِ). و در پایان آیه میفرماید
قبضه قدرت او هستند (وَ اللَّهُ مُحِیطٌ بِالْکافِرِینَ).
سورة البقرة ( 2) : آیۀ 20 ] ..... ص : 48
اشاره
صفحه 91 از 550
نور برق آنچنان خیره کننده است که نزدیک است چشمهاي » : (آیه 20 )- برقها پیدرپی بر صفحه آسمان تاریک جستن میکند
یَکادُ الْبَرْقُ یَخْطَفُ أَبْصارَهُمْ). ) « آنها را برباید
هر زمان که برق میزند و صفحه بیابان تاریک، روشن میشود، چند گامی در پرتو آن راه میروند، ولی بلافاصله ظلمت بر آنها »
کُلَّما أَضاءَ لَهُمْ مَشَوْا فِیهِ وَ إِذا أَظْلَمَ عَلَیْهِمْ قامُوا). ) « مسلط میشود و آنها در جاي خود متوقف میگردند
آنها هر لحظه خطر را در برابر خود احساس میکنند، چرا که در دل این بیابان ص: 49
نه کوهی به چشم میخورد، و نه درختی تا از خطر رعد و برق و صاعقه جلوگیري کند، هر آن ممکن است هدف صاعقهاي قرار
گیرند و در یک لحظه خاکستر شوند! حتّی این خطر وجود دارد که غرش رعد، گوش آنها را پاره و نور خیرهکننده برق چشمشان
وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ لَذَهَبَ ) « اگر خدا بخواهد گوش و چشم آنها را از میان میبرد چرا که خدا به هر چیزي توانا است » را نابینا کند، آري
بِسَمْعِهِمْ وَ أَبْصارِهِمْ إِنَّ اللَّهَ عَلی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ).
افسوس که به پناهگاه مطمئن ایمان پناه نبردهاند تا از شرّ صاعقههاي مرگبار مجازات الهی و جهاد مسلحانه مسلمین نجات یابند.
لزوم شناخت منافقین در هر جامعه: ..... ص : 49
اگر چه شأن نزول این آیات، منافقان عصر پیامبر صلّی اللّه علیه و اله است اما با توجه به اینکه خط نفاق در هر عصر و زمانی، در
برابر خط انقلابهاي راستین وجود داشته و دارد به منافقان همه اعصار و قرون گسترش مییابد، و ما با چشم خود تمام این نشانهها را
یک به یک و مو به مو در مورد منافقان عصر خویش مییابیم، سرگردانی آنها، وحشت و اضطرابشان و خلاصه بیپناهی و بدبختی
و سیه روزي و رسوائی آنها را درست همانند همان مسافري که قرآن به روشنترین وجهی حال او را ترسیم کرده است مشاهده
میکنیم.
سورة البقرة ( 2) : آیۀ 21 ] ..... ص : 49
(آیه 21 )- اینچنین خدائی را بپرستید! بعد از بیان حال سه دسته (پرهیزکاران، کافران و منافقان) این آیه، خط سعادت و نجات را که
اي مردم پروردگارتان را پرستش کنید که هم شما و هم پشینیان را آفرید تا » : پیوستن به گروه اول است مشخص ساخته میگوید
یا أَیُّهَا النَّاسُ اعْبُدُوا رَبَّکُمُ الَّذِي خَلَقَکُمْ وَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ). ) « پرهیزکار شوید
اي مردم) که در قرآن حدود بیست بار تکرار شده و یک خطاب جامع و عمومی است نشان میدهد که ) « یا أَیُّهَا النَّاسُ » خطاب
قرآن مخصوص نژاد و قبیله و طایفه و قشر خاصی نیست، بلکه همگان را در این دعوت عام شرکت میدهد، همه را دعوت به
پرستش خداي یگانه، و مبارزه با هر گونه شرك و انحراف از خط توحید میکند.
ص: 50
سورة البقرة ( 2) : آیۀ 22 ] ..... ص : 50
اشاره
(آیه 22 )- نعمت زمین و آسمان: در این آیه به قسمت دیگري از نعمتهاي بزرگ خدا که میتواند انگیزه شکر گزاري باشد اشاره
صفحه 92 از 550
الَّذِي جَعَلَ لَکُمُ الْأَرْضَ ) « همان خدائی که زمین را بستر استراحت شما قرار داد » : کرده، نخست از آفرینش زمین سخن میگوید
فِراشاً).
این مرکب راهواري که شما را بر پشت خود سوار کرده و با سرعت سرسام آوري در این فضا به حرکات مختلف خود ادامه
میدهد، بیآنکه کمترین لرزشی بر وجود شما وارد کند، یکی از نعمتهاي بزرگ او است. نیروي جاذبهاش که به شما اجازه
حرکت و استراحت و ساختن خانه و لانه و تهیه باغها و زراعتها و انواع وسائل زندگی میدهد، نعمت دیگري است، هیچ فکر
کردهاید که اگر جاذبه زمین نبود در یک چشم بر هم زدن همه ما و وسائل زندگیمان بر اثر حرکت دورانی زمین به فضا پرتاپ و
در فضا سرگردان میشد! سپس به نعمت آسمان میپردازد و میگوید:
وَ السَّماءَ بِناءً). ) « آسمان را همچون سقفی بر بالاي سر شما قرار داد »
که در این آیه به آن اشاره شده است همان جوّ زمین است، یعنی قشر هواي متراکمی که دور تا دور کره زمین را « سماء » کلمه
پوشانده، و طبق نظریه دانشمندان ضخامت آن، چند صد کیلومتر است. اگر این قشر مخصوص هوا که همچون سقفی بلورین،
اطراف ما را احاطه کرده نبود، زمین دائما در معرض رگبار سنگهاي پراکنده آسمانی بود و عملا آرامش از مردم جهان سلب
میشد.
وَ أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً). امّا چه آبی؟ حیاتبخش، و زندگی ) « و از آسمان آبی نازل کرد » : بعد از آن به نعمت باران پرداخته میگوید
آفرین، و مایه همه آبادیها و شالوده همه نعمتهاي مادي.
خداوند به » : قرآن سپس به انواع میوههائی که از برکت باران و روزیهائی که نصیب انسانها میشود اشاره کرده چنین میگوید
فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَراتِ رِزْقاً لَکُمْ). ) « وسیله باران، میوههائی را به عنوان روزي شما از زمین خارج ساخت
این برنامه الهی از یکسو، رحمت وسیع و گسترده خدا را بر همه بندگان مشخص میکند و از سوي دیگر بیانگر قدرت او است که
چگونه از آب بیرنگ ص: 51
صد هزاران رنگ از میوهها و دانههاي غذائی با خواص متفاوت براي انسانها، و همچنین جانداران دیگر آفریده، یکی از زندهترین
فَلا ) « اکنون که چنین است براي خدا شریکهائی قرار ندهید در حالی که میدانید » : دلائل وجود او است لذا بلافاصله اضافه میکند
تَجْعَلُوا لِلَّهِ أَنْداداً وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ).
به معنی چیزي است که از نظر گوهر و ذات شریک و شبیه چیز دیگري باشد. « ند » جمع « أنداد »
بت پرستی در شکلهاي مختلف ..... ص : 51
- بطور کلی هر چه را در ردیف خدا در زندگی مؤثر دانستن یک نوع شرك است، ابن عباس مفسر معروف در اینجا تعبیر جالبی
أنداد، همان شرك است که گاهی پنهانتر است از حرکت مورچه بر سنگ سیاه در شب تاریک، از جمله اینکه » : دارد میگوید
انسان بگوید: به خدا سوگند، به جان تو سوگند، به جان خودم سوگند ... (یعنی خدا و جان دوستش را در یک ردیف قرار بدهد)
و بگوید این سگ اگر دیشب نبود دزدان آمده بودند! (پس نجات دهنده ما از دزدان این سگ است) یا به دوستش بگوید: هر چه
.« خدا بخواهد و تو بخواهی، همه اینها بوئی از شرك میدهد
باید قبول کرد که این گونه تعبیرات نیز مناسب یک انسان موحد !« اول خدا، دوم تو » : در تعبیرات عامیانه روزمره نیز بسیار میگویند
کامل نیست.
صفحه 93 از 550
سورة البقرة ( 2) : آیۀ 23 ] ..... ص : 51
(آیه 23 )- قرآن معجزه جاویدان: از آنجا که نفاق و کفر گاهی از عدم درك محتواي نبوت و اعجاز پیامبر صلّی اللّه علیه و اله سر
اگر در باره آنچه بر بنده خود نازل کردهایم، » : میگذارد میگوید « قرآن » چشمه میگیرد، در اینجا انگشت روي معجزه جاویدان
وَ إِنْ کُنْتُمْ فِی رَیْبٍ مِمَّا نَزَّلْنا عَلی عَبْدِنا فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِهِ). ) « شک و تردید دارید لا اقل سورهاي همانند آن بیاورید
و به این ترتیب قرآن همه منکران را دعوت به مبارزه با قرآن و همانند یک سوره مانند آن میکند تا عجز آنها دلیلی باشد، روشن
تمام گواهان » بر اصالت این وحی آسمانی در رسالت الهی آورنده آن، سپس میگوید: تنها خودتان به این کار قیام نکنید بلکه
خود را جز خدا دعوت کنید (تا شما را در این کار یاري کنند) اگر در ص: 52
وَ ادْعُوا شُهَداءَکُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ کُنْتُمْ صادِقِینَ). ) « ادّعاي خود صادقید که این قرآن از طرف خدا نیست
مِنْ » در اینجا اشاره به گواهانی است که آنها را در نفی رسالت پیامبر صلّی اللّه علیه و اله کمک میکردند، و جمله « شُهَداءَ » کلمه
دست به دست هم بدهند، براي اینکه یک سوره همانند سورههاي « اللَّهِ » اشاره به این است که حتی اگر همه انسانها جز « دُونِ اللَّهِ
قرآن بیاورند قادر نخواهند بود.
سورة البقرة ( 2) : آیۀ 24 ] ..... ص : 52
اشاره
اگر شما این کار را انجام ندادید- و هرگز انجام نخواهید داد- از آتشی بترسید که هیزم آن » : (آیه 24 )- در این آیه، میگوید
آتشی که هم » .( فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا وَ لَنْ تَفْعَلُوا فَاتَّقُوا النَّارَ الَّتِی وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجارَةُ ) !« بدنهاي مردم بیایمان و همچنین سنگها است
و جنبه نسیه ندارد! (أُعِدَّتْ لِلْکافِرِینَ). « اکنون براي کافران آماده شده است
چیست؟ آنچه با ظاهر آیات فوق، « الْحِجارَةُ » است یعنی ماده قابل اشتعال مانند هیزم. و در اینکه منظور از « آتشگیره » به معنی « وَقُودُ »
سازگارتر به نظر میرسد این است که آتش دوزخ از درون خود انسانها، و سنگها، شعلهور میشود، و با توجه به این حقیقت که
امروز ثابت شده همه اجسام جهان در درون خود، آتشی عظیم نهفته دارند، درك این معنی مشکل نیست. در آیه 6 و 7 سوره همزه
آتش سوزان پروردگار، که از درون دلها سر چشمه میگیرد و بر قلبها سایه میافکند، و از درون به برون سرایت » : میخوانیم
به عکس آتشهاي این جهان که از بیرون به درون میرسد) ) « میکند
چرا پیامبران به معجزه نیاز دارند؟ ..... ص : 52
« عاجز » پیداست، باید پیامبر قدرت بر انجام اعمال خارق العادهاي داشته باشد که دیگران از انجام آن « معجزه » همانطور که از لفظ
دعوت کند، او باید علامت و نشانه درستی گفتار خود را « مقابله به مثل » باشند. پیامبري که داراي معجزه است لازم است مردم را به
گویند. « تحدّي » معجزه خویش معرفی نماید تا اگر دیگران میتوانند همانند آن را بیاورند، و این کار را در اصطلاح
ص: 53
قرآن معجزه جاودانی پیامبر اسلام صلّی اللّه علیه و اله. ..... ص : 53
صفحه 94 از 550
از میان معجزات و خارق عاداتی که از پیامبر اسلام صلّی اللّه علیه و اله صادر شده قرآن برترین سند زنده حقانیت او است. علت آن
پیامبران پیشین میبایست همراه معجزات خود باشند در « روحانی » و « جهانی » ،« جاودانی » ،« گویا » این است که قرآن معجزهاي است
حقیقت معجزات آنها خود زبان نداشت و گفتار پیامبران، آن را تکمیل میکرد ولی قرآن یک معجزه گویاست، نیازي به معرفی
ندارد خودش به سوي خود دعوت میکند، مخالفانی را به مبارزه میخواند محکوم میسازد، و از میدان مبارزه، پیروز بیرون میآید
لذا پس از گذشت قرنها از وفات پیامبر صلّی اللّه علیه و اله همانند زمان حیات او، به دعوت خود ادامه میدهد، هم دین است و هم
معجزه، هم قانون است و هم سند قانون.
جاودانی و جهانی بودن: ..... ص : 53
را در هم شکسته و همچنان به همان قیافهاي که 1400 سال قبل در محیط تاریک حجاز تجلّی کرد، امروز « زمان و مکان » قرآن مرز
بر ما تجلّی میکند، پیداست هر چه رنگ زمان و مکان به خود نگیرد تا ابد و در سراسر جهان پیش خواهد رفت، بدیهی است که
امور خارق « روحانی بودن قرآن » یک دین جهانی و جاودانی باید یک سند حقانیت جهانی و جاودانی هم در اختیار داشته باشد اما
العادهاي که از پیامبران پیشین به عنوان گواه صدق گفتار آنها دیده شده معمولا جنبه جسمانی داشته زنده کردن مردگان، سخن
گفتن کودك نوزاد در گاهواره، و ... همه جنبه جسمی دارند و چشم و گوش انسان را تسخیر میکنند، ولی الفاظ قرآن که از
همین حروف الفبا و کلمات معمولی ترکیب یافته در اعمال دل و جان انسان نفوذ میکند، افکار و عقول را در برابر خود وادار به
تعظیم مینماید معجزهاي که تنها با مغزها و اندیشهها و ارواح انسانها سر و کار دارد، برتري چنین معجزهاي بر معجزات جسمانی
احتیاج به توضیح ندارد.
سورة البقرة ( 2) : آیۀ 25 ] ..... ص : 53
اشاره
(آیه 25 )- ویژگی نعمتهاي بهشتی! از آنجا که در آیه قبل، کافران و منکران قرآن به عذاب دردناکی تهدید شدند، در این آیه
به آنها که ایمان آوردند و عمل صالح انجام دادهاند بشارت ده که براي آنها » : سرنوشت مؤمنان را بیان میکند نخست میگوید
وَ بَشِّرِ ص: 54 ) « باغهائی از بهشت است که نهرها از زیر درختانش جریان دارد
الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ أَنَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ)
.میدانیم باغهائی که آب دائم ندارند و باید گاهگاه از خارج، آب براي آنها بیاورند، طراوت زیادي نخواهند داشت، طراوت از آن
باغی است که همیشه آب در اختیار دارد، آبهائی که متعلق به خود آن است و هرگز قطع نمیشود، خشکسالی و کمبود آب آن را
هر زمان از این باغها » : تهدید نمیکند و چنین است باغهاي بهشت، سپس ضمن اشاره به میوههاي گوناگون این باغها میگوید
کُلَّما رُزِقُوا مِنْها مِنْ ثَمَرَةٍ رِزْقاً قالُوا هذَا الَّذِي ) « میوهاي به آنها داده میشود میگویند: این همان است که از قبل به ما داده شده است
وَ أُتُوا بِهِ مُتَشابِهاً). یعنی همه از نظر ) « و میوههائی براي آنها میآورند که با یکدیگر شبیهند » : رُزِقْنا مِنْ قَبْلُ). سپس اضافه میکند
خوبی و زیبائی همانندند، آنچنان در درجه اعلا قرار دارند که نمیشود یکی را بر دیگري ترجیح داد، یک از یک خوشبوتر، یک
از یک شیرینتر و یک از یک جالبتر و زیباتر! و بالاخره آخرین نعمت بهشتی که در این آیه به آن اشاره شده همسران پاك و
صفحه 95 از 550
وَ لَهُمْ فِیها أَزْواجٌ مُطَهَّرَةٌ). پاك از همه آلودگیهایی که ) « براي آنها در بهشت همسران مطهر و پاکی است » : پاکیزه است میفرماید
مؤمنان » : در این جهان ممکن است داشته باشند، پاك از نظر روح و قلب و پاك از نظر جسم و تن. و در پایان آیه میفرماید
وَ هُمْ فِیها خالِدُونَ). ) « جاودانه در آن باغهاي بهشت خواهند بود
همسران پاك: ..... ص : 54
پاك و پاکیزه) است و این اشارهاي است به ) « مُطَهَّرَةٌ » جالب اینکه تنها وصفی که براي همسران بهشتی در این آیه بیان شده وصف
اینکه: اولین و مهمترین شرط همسر، پاکی و پاکیزگی است، و غیر از آن همه تحت الشعاع آن قرار دارد، حدیث معروفی که از
از گیاهان سر سبزي که بر مزبلهها میروید » : پیامبر صلّی اللّه علیه و اله نقل شده نیز این حقیقت را روشن میکند آنجا که میفرماید
.« بپرهیزید! عرض کردند: اي پیامبر! منظور شما از این گیاهان چیست؟ فرمود: زن زیبائی است که در خانواده آلودهاي پرورش یافته
نعمتهاي مادي و معنوي در بهشت- ..... ص : 54
گر چه در بسیاري از آیات قرآن، سخن از نعمتهاي مادي بهشت است ولی در کنار این نعمتها اشاره به نعمتهاي برگزیده تفسیر
نمونه، ج 1، ص: 55
خداوند به مردان و زنان با ایمان، باغهائی از بهشت وعده داده » : معنوي مهمتري نیز شده است، مثلا در آیه 72 سوره توبه میخوانیم
که از زیر درختانش نهرها جاري است، جاودانه در آن خواهند بود، و مسکنهاي پاکیزه در این بهشت جاودان دارند، همچنین
« خشنودي پروردگار که از همه اینها بالاتر است و این است رستگاري بزرگ
سورة البقرة ( 2) : آیۀ 26 ] ..... ص : 55
اشاره
نازل گردید، جمعی از مشرکان این « عنکبوت » مگس) و ) « الذُّبابُ » آیه 26 - شأن نزول: هنگامی که در آیات قرآن، مثلهائی به
و « عنکبوت » موضوع را بهانه قرار داده زبان به انتقاد گشودند و مسخره کردند که این چگونه وحی آسمانی است که سخن از
میگوید؟ آیه نازل شد و با تعبیراتی زنده به آنها جواب داد. « مگس »
تفسیر: ..... ص : 55
اشاره
خداوند از اینکه به موجودات ظاهرا کوچکی مانند پشه و یا بالاتر از آن مثال بزند » : آیا خدا هم مثال میزند؟! نخست میگوید
إِنَّ اللَّهَ لا یَسْتَحْیِی أَنْ یَضْ رِبَ مَثَلًا ما بَعُوضَ ۀً فَما فَوْقَها). مثال وسیلهاي است براي تجسم حقیقت، گاهی که ) « هرگز شرم نمیکند
گوینده در مقام تحقیر و بیان ضعف مدعیان است بلاغت سخن ایجاب میکند که براي نشان دادن ضعف آنها، موجود ضعیفی را
صفحه 96 از 550
بیافرینند « مگسی » آنها که مورد پرستش شما هستند هرگز نمیتوانند » : براي مثال انتخاب کند. مثلا در آیه 73 سوره حجّ میخوانیم
اگر چه دست به دست هم بدهند، حتی اگر مگس چیزي از آنها برباید آنها قدرت پس گرفتن آن را ندارند، هم طلبکننده ضعیف
.« است و هم طلب شونده
بالاتر از آن در » پشه یا بالاتر از آن) چیست؟ مفسران دو گونه تفسیر کردهاند: گروهی گفتهاند ) « فَما فَوْقَها » در اینکه منظور از
است، زیرا مقام، مقام بیان کوچکی مثال است، و برتري نیز از این نظر میباشد، این درست به آن میماند که گاه به « کوچکی
کسی بگوئیم تو چرا براي یک تومان اینهمه زحمت میکشی شرم نمیکنی؟
بالاتر از نظر » او میگوید شرمی ندارد من براي بالاتر از آن هم زحمت میکشم حتی براي یک ریال! بعضی دیگر گفتهاند: مراد
است، یعنی خداوند هم مثالهاي کوچک را مطرح میکند و هم مثالهاي بزرگ را- ولی تفسیر اول مناسبتر برگزیده تفسیر « بزرگی
نمونه، ج 1، ص: 56
امّا کسانی که ایمان آوردهاند میدانند که آن مطلب حقی است از سوي » : بنظر میرسد- سپس در دنبال این سخن میفرماید
فَأَمَّا الَّذِینَ آمَنُوا فَیَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ). آنها در پرتو ایمان و تقوا از لجاجت و عناد و کینه توزي با حق دورند. ) « پروردگارشان
ولی آنها که کافرند میگویند: خدا چه منظوري از این مثال داشته که مایه تفرقه و اختلاف شده، گروهی را به وسیله آن هدایت »
وَ أَمَّا الَّذِینَ کَفَرُوا فَیَقُولُونَ ما ذا أَرادَ اللَّهُ بِهذا مَثَلًا یُضِلُّ بِهِ کَثِیراً وَ یَهْدِي بِهِ کَثِیراً). ) !؟« کرده، و گروهی را گمراه
وَ ما یُضِلُّ بِهِ إِلَّا ) .« تنها فاسقان و گنهکارانی را که دشمن حقند به وسیله آن گمراه میسازد » ولی خداوند به آنها پاسخ میگوید که
از نظر لغت به معنی « فسق » کسانی هستند که از راه و رسم عبودیت و بندگی پا بیرون نهادهاند زیرا « الْفاسِقِینَ » الْفاسِقِینَ). منظور از
خارج شدن هسته از درون خرما است سپس در این معنی توسعه داده شده و به کسانی که از جاده بندگی خداوند بیرون میروند
اطلاق شده است.
هدایت و اضلال الهی ..... ص : 56
- هدایت و ضلالت در قرآن به معنی اجبار بر انتخاب راه درست یا غلط نیست، بلکه به شهادت آیات متعددي از خود قرآن
به معنی از بین بردن زمینههاي مساعد است، بدون اینکه جنبه اجباري به « اضلال » به معنی فراهم آوردن وسائل سعادت و « هدایت »
خود بگیرد.
سورة البقرة ( 2) : آیۀ 27 ] ..... ص : 56
اشاره
(آیه 27 )- زیانکاران واقعی! از آنجا که در آیه قبل، سخن از اضلال فاسقان بود در این آیه با ذکر سه صفت فاسقان را معرفی
الَّذِینَ یَنْقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِنْ بَعْدِ مِیثاقِهِ). ) « فاسقان کسانی هستند که پیمان خدا را پس از آنکه محکم ساختند میشکنند » - میکند: 1
انسانها در واقع پیمانهاي مختلفی با خدا بستهاند، پیمان توحید و خداشناسی، پیمان عدم تبعیت از شیطان و هواي نفس، فاسقان همه
این پیمانها را شکسته، و از خواستههاي دل و شیطان پیروي میکنند.
این پیمان کجا و چگونه بسته شد؟ ..... ص : 56
صفحه 97 از 550
در واقع خداوند هر موهبتی به انسان ارزانی میدارد، همراه آن عملا پیمانی با زبان آفرینش از او میگیرد، به او چشم میدهد، یعنی
با این چشم حقایق را ببین، گوش میدهد یعنی صداي حق را بشنو ... ص: 57
و به این ترتیب هرگاه انسان از آنچه در درون فطرت او است بهره نگیرد و یا از نیروهاي خداداد در مسیر خطا استفاده کند، پیمان
خدا را شکسته است. آري فاسقان، همه یا قسمتی از این پیمانهاي فطري الهی را زیر پا میگذارند.
وَ یَقْطَعُونَ ) « آنها پیوندهائی را که خدا دستور داده برقرار سازند قطع میکنند » : -2 سپس به دومین نشانه آنها اشاره کرده میگوید
ما أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ یُوصَلَ). این پیوندها شامل پیوند خویشاوندي، پیوند دوستی، پیوندهاي اجتماعی، پیوند و ارتباط با رهبران الهی و
پیوند و رابطه با خداست.
وَ یُفْسِدُونَ فِی الْأَرْضِ). و در پایان آیه ) « آنها فساد در زمین میکنند » : -3 نشانه دیگر فاسقان، فساد در روي زمین است میفرماید
أُولئِکَ هُمُ الْخاسِرُونَ). چه زیانی از این برتر که انسان همه سرمایههاي مادي و معنوي خود را ) « آنها همان زیانکارانند » : میگوید
در طریق فنا و نیستی و بدبختی و سیه روزي خود به کار برد؟
اهمیت صله رحم در اسلام ..... ص : 57
- گر چه آیه فوق از احترام به همه پیوندهاي الهی سخن میگفت، ولی پیوند خویشاوندي یک مصداق روشن آن است. اسلام
نسبت به صله رحم و کمک و حمایت و محبت نسبت به خویشاوندان اهمیت فوق العادهاي قائل شده است و قطع رحم و بریدن
رابطه از خویشاوندان و بستگان را شدیدا نهی کرده است، زشتی و گناه قطع رحم به حدي است که امام سجّاد علیه السّلام به فرزند
بپرهیز از » : خود نصیحت میکند که از مصاحبت با پنج طایفه بپرهیزد، یکی از آن پنج گروه کسانی هستند که قطع رحم کردهاند
.« معاشرت با کسی که قطع رحم کرده که قرآن او را ملعون و دور از رحمت خدا شمرده است
سورة البقرة ( 2) : آیۀ 28 ] ..... ص : 57
اشاره
( (آیه 28
نعمت اسرارآمیز حیات! ..... ص : 57
قرآن دلائلی را که در گذشته (آیه 21 و 22 همین سوره) در زمینه شناخت خدا ذکر کرده بود تکمیل میکند و در اینجا براي اثبات
وجود خدا از نقطهاي شروع کرده که براي احدي جاي انکار باقی نمیگذارد و آن مسأله پیچیده حیات و زندگی است. نخست
چگونه خدا را انکار میکنید در حالی که اجسام بیروحی بودید و او شما را زنده کرد و لباس برگزیده تفسیر نمونه، » : میگوید
ج 1، ص: 58
کَیْفَ تَکْفُرُونَ بِاللَّهِ وَ کُنْتُمْ أَمْواتاً فَأَحْیاکُمْ). ) « حیات بر تنتان پوشانید
قرآن به همه ما یادآوري میکند که قبل از این شما مانند سنگها و چوبها و موجودات بیجان مرده بودید، و نسیم حیات اصلا در
صفحه 98 از 550
کوي شما نوزیده بود. ولی اکنون داراي نعمت حیات و هستی میباشید، اعضاء و دستگاههاي مختلف، حواس و ادراك به شما داده
شده، و این مسأله آنقدر اسرار آمیز است که افکار میلیونها دانشمند و کوششهایشان تاکنون از درك آن عاجز مانده! آیا هیچ کس
میتواند چنین امر فوق العاده دقیق و ظریف را که نیازمند به یک علم و قدرت فوق العاده است به طبیعت بیشعور که خود فاقد
حیات بوده است نسبت دهد! اینجاست که میگوئیم پدیده حیات در جهان طبیعت بزرگترین سند اثبات وجود خدا است، پس از
« سپس خداوند شما را میمیراند » : است میگوید « مرگ » یادآوري این نعمت، دلیل آشکار دیگري را یادآور میشود و آن مسأله
(ثُمَّ یُمِیتُکُمْ).
او خدائی است که حیات و مرگ را » : آري آفریننده حیات همان آفریننده مرگ است، چنانکه در آیه 2 سوره ملک میخوانیم
.« آفریده که شما را در میدان حسن عمل بیازماید
سپس بار » : قرآن پس از ذکر این دو دلیل روشن بر وجود خدا به ذکر مسأله معاد و زنده شدن پس از مرگ پرداخته، میگوید
ثُمَّ یُحْیِیکُمْ). البته این زندگی پس از مرگ به هیچ وجه جاي تعجب نیست، و با توجه به دلیل اول یعنی ) « دیگر شما را زنده میکند
اعطاي حیات به موجود بیجان، پذیرفتن اعطاي حیات پس از متلاشی شدن بدن، نه تنها کار مشکلی نیست بلکه از نخستین بار
سپس به » : آسانتر است (هر چند آسان و مشکل براي وجودي که قدرتش بیانتهاست مفهومی ندارد!). و در پایان آیه میگوید
ثُمَّ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ). مقصود از رجوع به سوي پروردگار بازگشت به سوي نعمتهاي خداوند میباشد، ) « سوي او بازگشت میکنید
یعنی در قیامت و روز رستاخیز به نعمتهاي خداوند بازگشت میکنید.
سورة البقرة ( 2) : آیۀ 29 ] ..... ص : 58
اشاره
آیه 29 )- پس از ذکر نعمت حیات و اشاره به مسأله مبدء و معاد، به یکی ص: 59
هُوَ الَّذِي خَلَقَ ) « او خدائی است که آنچه روي زمین است براي شما آفریده » : دیگر از نعمتهاي گسترده خداوند اشاره کرده میگوید
لَکُمْ ما فِی الْأَرْضِ جَمِیعاً).
و به این ترتیب ارزش وجودي انسانها و سروري آنان را نسبت به همه موجودات زمینی مشخص میکند، آري او عالیترین موجود
در این صحنه پهناور است و از تمامی آنها ارزشمندتر.
تنها این آیه نیست که مقام والاي انسان را یادآور میشود بلکه در قرآن آیات فراوانی مییابیم که انسان را هدف نهائی آفرینش
.«1» کل موجودات جهان معرفی میکند
سپس خداوند به آسمان پرداخت و آنها را به صورت هفت آسمان مرتب نمود، و او » : بار دیگر به دلائل توحید بازگشته میگوید
در لغت به « استواء » از ماده « اسْتَوي » ثُمَّ اسْتَوي إِلَی السَّماءِ فَسَوَّاهُنَّ سَبْعَ سَماواتٍ وَ هُوَ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ) جمله ) « به هر چیز آگاه است
معنی تسلّط و احاطه کامل و قدرت بر خلقت و تدبیر است.
آسمانهاي هفت گانه- ..... ص : 59
در اینکه مقصود از آسمانهاي هفتگانه چیست؟
صفحه 99 از 550
آنچه صحیحتر به نظر میرسد، این است که مقصود همان معنی واقعی آسمانهاي هفتگانه است و از آیات قرآن چنین استفاده
میشود که تمام کرات و ثوابت و سیاراتی را که ما میبینیم همه جزء آسمان اول است، و شش عالم دیگر وجود دارد که از
دسترس دید ما و ابزارهاي علمی امروز ما بیرون است و مجموعا هفت عالم را به عنوان هفت آسمان تشکیل میدهند شاهد این
.( فصلت: 12 ) .« ما آسمان پائین را با چراغهاي ستارگان زینت دادیم » : سخن اینکه، قرآن میگوید
امّا اینکه گفتیم شش آسمان دیگر براي ما مجهول است و ممکن است علوم از روي آن در آینده پرده بردارد، به این دلیل است که
علوم ناقص بشر به هر نسبت که پیش میرود از عجائب آفرینش تازههائی را به دست میآورد.
سورة البقرة ( 2) : آیۀ 30 ] ..... ص : 59

ی
آ
30 -
)
ن
ا
س
ن
ا
ه
د
ن
ی
ا
م
ن
ا
د
خ
ر
د
ن
ی
م
ز
!
ر
د
ت
ا
ی
آ
ه
ت
ش
ذ
گ
م
ی
د
ن
ا
و
خ
ه
ک
__________________________________________________
. جلد دهم صفحه 120 و 349 « تفسیر نمونه » 1) براي توضیح بیشتر رجوع کنید به )
ص: 60
خدا همه مواهب زمین را براي انسان آفریده است و در این سلسله آیات که از آیه 30 شروع و به آیه 39 پایان مییابد سه مطلب
اساسی مطرح شده است:
-1 خبر دادن پروردگار به فرشتگان راجع به خلافت و سرپرستی انسان در زمین.
-2 دستور خضوع و تعظیم فرشتگان در برابر نخستین انسان.
-3 تشریح وضع آدم و زندگی او در بهشت و حوادثی که منجر به خروج او از بهشت گردید و سپس توبه آدم، و زندگی او و
فرزندانش در زمین.
این آیه از نخستین مرحله سخن میگوید، خواست خداوند چنین بود که در روي زمین موجودي بیافریند که نماینده او باشد،
صفاتش پرتوي از صفات پروردگار، و مقام و شخصیتش برتر از فرشتگان.
وَ إِذْ ) « بخاطر بیاور هنگامی را که پروردگارت به فرشتگان گفت من در روي زمین جانشینی قرار خواهم داد » : لذا نخست میگوید
قالَ رَبُّکَ لِلْمَلائِکَۀِ إِنِّی جاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلِیفَۀً).
به معنی جانشین است،- همانگونه که بسیاري از محققان پذیرفتهاند- منظور خلافت الهی و نمایندگی خدا در زمین است، « خلیفه »
زیرا سؤالی که بعد از این فرشتگان میکنند و میگویند نسل آدم ممکن است مبدء فساد و خونریزي شود و ما تسبیح و تقدیس تو
میکنیم متناسب همین معنی است، چرا که نمایندگی خدا در زمین با این کارها سازگار نیست.
در زمین « اللّه » به هر حال خدا میخواست موجودي بیافریند که گل سرسبد عالم هستی باشد و شایسته، مقام خلافت الهی و نماینده
گردد.
عرض کردند: آیا در زمین » سپس در این آیه اضافه میکند: فرشتگان به عنوان سؤال براي درك حقیقت و نه به عنوان اعتراض
قالُوا أَ تَجْعَلُ فِیها مَنْ یُفْسِدُ فِیها وَ یَسْفِکُ الدِّماءَ). ) !؟« کسی را قرار میدهی که فساد کند و خونها بریزد
وَ) « در حالی که ما تو را عبادت میکنیم تسبیح و حمدت بجا میآوریم و تو را از آنچه شایسته ذات پاکت نیست پاك میشمریم »
نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَ نُقَدِّسُ لَکَ). ص: 61
فرمود: من چیزهائی میدانم که شما » ولی خداوند در اینجا پاسخ سر بسته به آنها داد که توضیحش در مراحل بعد آشکار گردید
قالَ إِنِّی أَعْلَمُ ما لا تَعْلَمُونَ). ) !« نمیدانید
صفحه 100 از 550
آنها فکر میکردند اگر هدف عبودیت و بندگی است که ما مصداق کامل آن هستیم، همواره غرق در عبادتیم و از همه کس
سزاوارتر به خلافت! بیخبر از این که عبادت آنها با توجه به این که شهوت و غضب و خواستهاي گوناگون در وجودشان راه ندارد
با عبادت و بندگی این انسان که امیال و شهوات او را احاطه کرده و شیطان از هر سو او را وسوسه میکند تفاوت فراوانی دارد،
اطاعت و فرمانبرداري این موجود طوفان زده کجا، و عبادت آن ساحل نشینان آرام و سبکبار کجا؟! آنها چه میدانستند که از نسل
این آدم پیامبرانی همچون محمد و ابراهیم و نوح و موسی و عیسی و امامانی همچون ائمه اهل بیت علیهم السّلام و بندگان صالح و
شهیدان جانباز و مردان و زنانی که همه هستی خود را عاشقانه در راه خدا میدهند قدم به عرصه وجود خواهند گذاشت، افرادي
که گاه فقط یک ساعت تفکر آنها برابر با سالها عبادت فرشتگان است!
سورة البقرة ( 2) : آیۀ 31 ] ..... ص : 61
اشاره
( (آیه 31
فرشتگان در بوته آزمایش! ..... ص : 61
آدم به لطف پروردگار داراي استعداد فوق العادهاي براي درك حقایق هستی بود. خداوند این استعداد او را به فعلیت رسانید و به
وَ عَلَّمَ آدَمَ الْأَسْماءَ کُلَّها). ) « به آدم همه اسماء (حقایق و اسرار عالم هستی) را تعلیم داد » گفته قرآن
البته این آگاهی از علوم مربوط به جهان آفرینش و اسرار و خواص مختلف موجودات عالم هستی، افتخار بزرگی براي آدم بود.
در حدیثی داریم که از امام صادق علیه السّلام پیرامون این آیه سؤال کردند، فرمود:
منظور زمینها، کوهها، درّهها و بستر رودخانهها (و خلاصه تمامی موجودات) میباشد، سپس امام علیه السّلام به فرشی که زیر پایش »
همچنین استعداد نامگذاري اشیاء را به !« گسترده بود نظري افکند فرمود: حتی این فرش هم از اموري بوده که خدا به آدم تعلیم داد
او ارزانی داشت تا بتواند اشیاء را ص: 62
سپس خداوند به فرشتگان فرمود: اگر » ! نامگذاري کند و در مورد احتیاج با ذکر نام آنها را بخواند و این خود نعمتی است بزرگ
ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَی الْمَلائِکَۀِ ) « راست میگوئید اسماء اشیاء و موجوداتی را که مشاهده میکنید و اسرار و چگونگی آنها را شرح دهید
فَقالَ أَنْبِئُونِی بِأَسْماءِ هؤُلاءِ إِنْ کُنْتُمْ صادِقِینَ).
سورة البقرة ( 2) : آیۀ 32 ] ..... ص : 62
گفتند: خداوندا! منزهی » (آیه 32 )- ولی فرشتگان که داراي چنان احاطه علمی نبودند در برابر این آزمایش فرو ماندند لذا در پاسخ
قالُوا سُبْحانَکَ لا عِلْمَ لَنا إِلَّا ما عَلَّمْتَنا). ) !« تو، جز آنچه به ما تعلیم دادهاي چیزي نمیدانیم
إِنَّکَ أَنْتَ الْعَلِیمُ الْحَکِیمُ). ) « تو خود عالم و حکیمی »
سورة البقرة ( 2) : آیۀ 33 ] ..... ص : 62
صفحه 101 از 550
خداوند فرمود: اي آدم » . (آیه 33 )- در اینجا نوبت به آدم رسید که در حضور فرشتگان اسماء موجودات و اسرار آنها را شرح دهد
قالَ یا آدَمُ أَنْبِئْهُمْ بِأَسْمائِهِمْ). ) !« فرشتگان را از اسماء و اسرار این موجودات با خبر کن
هنگامی که آدم آنها را از این اسماء آگاه ساخت خداوند فرمود: به شما نگفتم که من از غیب آسمانها و زمین آگاهم، و آنچه را »
فَلَمَّا أَنْبَأَهُمْ بِأَسْمائِهِمْ قالَ أَ لَمْ أَقُلْ لَکُمْ إِنِّی أَعْلَمُ غَیْبَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ أَعْلَمُ ما ) « که شما آشکار یا پنهان میکنید میدانم
تُبْدُونَ وَ ما کُنْتُمْ تَکْتُمُونَ).
در اینجا فرشتگان در برابر معلومات وسیع و دانش فراوان این انسان سر تسلیم فرود آوردند، و بر آنها آشکار شد که لایق خلافت
زمین تنها او است!.
سورة البقرة ( 2) : آیۀ 34 ] ..... ص : 62
اشاره
(آیه 34 )- آدم در بهشت- قرآن در تعقیب بحثهاي گذشته پیرامون مقام و عظمت انسان به فصل دیگري از این بحث پرداخته،
نخست چنین میگوید:
آنها همگی » .( وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِکَۀِ اسْجُدُوا لِآدَمَ ) « بخاطر بیاورید هنگامی را که به فرشتگان گفتیم براي آدم سجده و خضوع کنید »
فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِیسَ أَبی وَ اسْتَکْبَرَ). ) « سجده کردند جز ابلیس که سر باز زد و تکبر ورزید
وَ کانَ مِنَ الْکافِرِینَ). ) « و بخاطر همین استکبار و نافرمانی از کافران شد » آري او استکبار کرد
به راستی کسی که لایق مقام خلافت الهی و نمایندگی او در زمین است. ص: 63
شایسته هر نوع احترامی است. ما در برابر انسانی که چند فرمول علمی را میداند چه اندازه کرنش میکنیم پس چگونه است حال
نخستین انسان با آن معلومات سرشار از جهان هستی!
-1 چرا ابلیس مخالفت کرد؟ ..... ص : 63
اسم خاص است و اشاره به همان « ابلیس » اسم جنس است شامل نخستین شیطان و همه شیطانها میشود ولی « شیطان » میدانیم
شیطانی است که اغواگر آدم شد، او طبق صریح آیات قرآن از جنس فرشتگان نبود، بلکه در صف آنها قرار داشت او از طایفه جنّ
بود که مخلوق مادي است.
و «1» انگیزه او در این مخالفت کبر و غرور و تعصب خاصی بود که بر فکر او چیره شد، او چنین میپنداشت که از آدم برتر است
علت کفر او نیز همین بود که فرمان حکیمانه پروردگار را نادرست شمرد.
نه تنها عملا عصیان کرد از نظر اعتقاد نیز معترض بود، و به این ترتیب خودبینی و خودخواهی، محصول یک عمر ایمان و عبادت او
را بر باد داد، و آتش به خرمن هستی او افکند، و کبر و غرور از این آثار بسیار دارد!
-2 آیا سجده براي خدا بود یا آدم؟ ..... ص : 63
صفحه 102 از 550
براي خداست، و معنی توحید عبادت همین است که غیر از خدا را پرستش نکنیم. « پرستش » به معنی « سجده » شک نیست که
نکردند، بلکه سجده براي خدا بود ولی بخاطر آفرینش « سجده پرستش » بنابراین جاي تردید نخواهد بود که فرشتگان براي آدم
علی بن موسی » نه پرستش. در حدیثی از امام « خضوع » چنین موجود شگرفی، و یا اینکه سجده براي آدم کردند اما سجده به معنی
سجده فرشتگان پرستش خداوند از یک سو، و اکرام و احترام آدم از سوي دیگر بود، چرا که ما در » : علیه السّلام میخوانیم « الرضا
!« صلب آدم بودیم
سورة البقرة ( 2) : آیۀ 35 ] ..... ص : 63
(آیه 35 )- به هر حال بعد از این ماجرا و ماجراي آزمایش فرشتگان به آدم دستور داده شد او و همسرش در بهشت سکنی گزیند،
چنانکه قرآن میگوید:
به آدم گفتیم تو و همسرت در بهشت ساکن شوید و هر چه میخواهید از نعمتهاي »
__________________________________________________
ذیل آیه 12 سوره اعراف. « تفسیر نمونه » 1) براي شرح بیشتر از معنی رجوع کنید به )
ص: 64
وَ قُلْنا یا آدَمُ اسْکُنْ أَنْتَ وَ زَوْجُکَ الْجَنَّۀَ وَ کُلا مِنْها رَغَداً حَیْثُ شِئْتُما). ) !« آن گوارا بخورید
وَ لا تَقْرَبا هذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَکُونا مِنَ الظَّالِمِینَ). ) « ولی به این درخت مخصوص نزدیک نشوید که از ظالمان خواهید شد »
از آیات قرآن استفاده میشود که آدم براي زندگی در روي زمین، همین زمین معمولی آفریده شده بود، ولی در آغاز خداوند او را
ساکن بهشت که یکی از باغهاي سرسبز پر نعمت این جهان بود ساخت.
شاید علت این جریان آن بوده که آدم با زندگی کردن روي زمین هیچ گونه آشنائی نداشت، و تحمل زحمتهاي آن بدون مقدمه
براي او مشکل بود، و از چگونگی کردار و رفتار در زمین باید اطلاعات بیشتري پیدا کند او در این محیط میبایست تا حدي پخته
شود و بداند زندگی روي زمین توأم با برنامهها و تکالیف و مسئولیتها است که انجام صحیح آنها باعث سعادت و تکامل و بقاي
نعمت است، و سر باز زدن از آن سبب رنج و ناراحتی، آري این خود یک سلسله تعلیمات لازم بود که میبایست فرا گیرد، و با
داشتن این آمادگی به روي زمین قدم بگذارد.
سورة البقرة ( 2) : آیۀ 36 ] ..... ص : 64
اشاره
خود را در برابر فرمان الهی در باره خودداري از درخت ممنوع دید، ولی شیطان اغواگر که سوگند یاد « آدم » (آیه 36 )- در اینجا
کرده بود که دست از گمراه کردن آدم و فرزندانش برندارد به وسوسهگري مشغول شد، چنانکه قرآن میگوید:
فَأَزَلَّهُمَا الشَّیْطانُ عَنْها فَأَخْرَجَهُما مِمَّا کانا ) « سر انجام شیطان آن دو را به لغزش واداشت و از آنچه در آن بودند (بهشت) بیرون کرد »
فِیهِ).
آري از بهشتی که کانون آرامش و آسایش و دور از درد و رنج بود بر اثر فریب شیطان اخراج شدند.
آدم و حوّا از « ما به آنها دستور دادیم که به زمین فرود آئید در حالی که دشمن یکدیگر خواهید بود » : و چنانکه قرآن میگوید
صفحه 103 از 550
یکسو و شیطان از سوي دیگر (وَ قُلْنَا اهْبِطُوا بَعْضُ کُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ). منظور از هبوط و نزول آدم به زمین نزول مقامی است نه مکانی
یعنی از مقام ارجمند خود و از آن بهشت سرسبز پائین آمد. ص: 65
وَ لَکُمْ فِی الْأَرْضِ مُسْتَقَرٌّ وَ مَتاعٌ إِلی حِینٍ). ) « و براي شما تا مدت معینی در زمین قرارگاه و وسیله بهرهبرداري است »
اینجا بود که آدم متوجه شد راستی به خویشتن ستم کرده و از محیط آرام و پرنعمت بهشت بخاطر تسلیم شدن در برابر وسوسههاي
شیطان بیرون رانده شده، درست است که آدم پیامبر بود و معصوم از گناه ولی، هرگاه ترك اولی از پیامبر سرزند خداوند نسبت به
او سخت میگیرد، همانند گناهی که از افراد عادي سر بزند و این جریمه سنگینی بود که آدم در برابر آن نافرمانی پرداخت.
-1 بهشت آدم کدام بهشت بود؟ ..... ص : 65
در پاسخ این پرسش باید توجه داشت که بهشت موعود نیکان و پاکان نبود. بلکه یکی از باغهاي پرنعمت و روحافزاي یکی از
مناطق سرسبز زمین بوده است.
زیرا: بهشت موعود قیامت، نعمت جاودانی است که در آیات بسیاري از قرآن به این جاودانگی بودنش اشاره شده، و بیرون رفتن از
آن ممکن نیست و دوم این که ابلیس آلوده و بیایمان را در آن بهشت راهی نخواهد بود.
سوم این که در روایاتی که از طرق اهل بیت علیهم السّلام به ما رسیده این موضوع صریحا آمده است. یکی از راویان حدیث
باغی از باغهاي دنیا بود که » : میگوید از امام صادق علیه السّلام راجع به بهشت آدم پرسیدم امام علیه السّلام در جواب فرمود
.« خورشید و ماه بر آن میتابید، و اگر بهشت جاودان بود هرگز آدم از آن بیرون رانده نمیشد
-2 خدا چرا شیطان را آفرید؟ ..... ص : 65
بسیاري میپرسند شیطان که موجود اغواگري است اصلا چرا آفریده شد و فلسفه وجود او چیست؟ در پاسخ میگوئیم:
خداوند شیطان را، شیطان نیافرید، به این دلیل که سالها همنشین فرشتگان و بر فطرت پاك بود، ولی بعد از آزادي خود سوء استفاده
کرد و بناي طغیان و سرکشی گذارد.
دوم اینکه: از نظر سازمان آفرینش وجود شیطان براي افراد با ایمان و آنها که میخواهند راه حق را بپویند زیانبخش نیست. بلکه
وسیله پیشرفت و تکامل آنها ص: 66
است، چه اینکه پیشرفت و ترقی و تکامل، همواره در میان تضادها صورت میگیرد.
سورة البقرة ( 2) : آیۀ 37 ] ..... ص : 66
(آیه 37 )- بازگشت آدم به سوي خدا! بعد از ماجراي وسوسه ابلیس و دستور خروج آدم از بهشت، آدم متوجه شد راستی به
خویشتن ستم کرده، در اینجا به فکر جبران خطاي خویش افتاد و با تمام جان و دل متوجه پروردگار شد، توجهی آمیخته با کوهی
از ندامت و حسرت! لطف خدا نیز در این موقع به یاري او شتافت و چنانکه قرآن در این آیه میگوید:
« آدم از پروردگار خود کلماتی دریافت داشت، سخنانی مؤثر و دگرگون کننده، و با آن توبه کرد و خدا نیز توبه او را پذیرفت »
.«1» ( (فَتَلَقَّی آدَمُ مِنْ رَبِّهِ کَلِماتٍ فَتابَ عَلَیْهِ
إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ). ) « چرا که او توّاب و رحیم است »
صفحه 104 از 550
است، و در لسان قرآن به معنی بازگشت از گناه میآید، زیرا هر گنه کاري در حقیقت از « بازگشت » در اصل به معنی « توبه »
پروردگارش فرار کرده، هنگامی که توبه میکند به سوي او باز میگردد.
خداوند نیز در حالت عصیان بندگان گوئی از آنها روي گردان میشود، هنگامی که خداوند به توبه توصیف میشود، مفهومش
این است که نظر لطف و رحمت و محبتش را به آنها باز میگرداند.
سورة البقرة ( 2) : آیۀ 38 ] ..... ص : 66
ما » : (آیه 38 )- با اینکه توبه آدم پذیرفته گردید، ولی اثر وضعی کار او که هبوط به زمین بود تغییر نیافت، و چنانکه قرآن میگوید
به آنها گفتیم: همگی (آدم و حوّا) به زمین فرود آئید، هر گاه از جانب ما هدایتی براي شما آید کسانی که از آن پیروي کنند، نه
قُلْنَا اهْبِطُوا مِنْها جَمِیعاً فَإِمَّا یَأْتِیَنَّکُمْ مِنِّی هُديً فَمَنْ تَبِعَ هُدايَ فَلا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ ) « ترسی دارند و نه اندوهگین خواهند شد
یَحْزَنُونَ).
سورة البقرة ( 2) : آیۀ 39 ] ..... ص : 66
وَ الَّذِینَ کَفَرُوا وَ کَذَّبُوا ) « ولی آنان که کافر شوند و آیات ما را تکذیب کنند براي همیشه در آتش دوزخ خواهند ماند » -( (آیه 39
بِآیاتِنا أُولئِکَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فِیها خالِدُونَ).
__________________________________________________
جلد اول ذیل همین « تفسیر نمونه » و سخنانی که خدا براي توبه به آدم تعلیم داد چه سخنانی بوده است به « کلمات » 1) در این که )
آیه مراجعه فرمائید.
ص: 67
سورة البقرة ( 2) : آیۀ 40 ] ..... ص : 67
اشاره
(آیه 40 )- یاد نعمتهاي خدا! از آنجا که داستان نجات بنی اسرائیل از چنگال فرعونیان و خلافت آنها در زمین، سپس فراموش کردن
پیمان الهی و گرفتار شدن آنها در چنگال رنج و بدبختی شباهت زیادي به داستان آدم دارد، خداوند در این آیه روي سخن را به
اي بنی اسرائیل! به خاطر بیاورید نعمتهاي مرا که به شما بخشیدم، و به عهد من وفا کنید تا من نیز » : بنی اسرائیل کرده چنین میگوید
یا بَنِی إِسْرائِیلَ اذْکُرُوا نِعْمَتِیَ الَّتِی أَنْعَمْتُ عَلَیْکُمْ وَ أَوْفُوا بِعَهْدِي أُوفِ بِعَهْدِکُمْ وَ إِیَّايَ ) « به عهد شما وفا کنم، و تنها از من بترسید
.«1» ( فَارْهَبُونِ
در حقیقت این سه دستور اساس تمام برنامههاي الهی را تشکیل میدهد.
چرا یهودیان را بنی اسرائیل میگویند؟ ..... ص : 67
یکی از نامهاي یعقوب، پدر یوسف میباشد، در علت نامگذاري یعقوب به این نام مورخان غیر مسلمان مطالبی گفتهاند « اسرائیل »
صفحه 105 از 550
که با خرافات آمیخته است.
این کلمه » وي اضافه میکند که !« اسرائیل به معنی کسی است که بر خدا مظفر گشت » : مینویسد « قاموس کتاب مقدّس » چنانکه
ولی دانشمندان ما مانند !« لقب یعقوب بن اسحاق است که در هنگام مصارعه (کشتی گرفتن) با فرشته خدا به آن ملقب گردید
« اسرائیل همان یعقوب فرزند اسحاق پسر ابراهیم (ع) است » : در این باره چنین مینویسد « مجمع البیان » در « طبرسی » ، مفسر معروف
را میبخشد. « عبد اللّه » به معنی (اللّه) است، و این کلمه مجموعا معنی « ئیل » به معنی (عبد) و « اسر » ، ... او میگوید
بدیهی است داستان کشتی گرفتن اسرائیل با فرشته خداوند و یا با خود خداوند که در تورات تحریف یافته کنونی دیده میشود
یک داستان ساختگی و کودکانه است که از شأن یک کتاب آسمانی به کلی دور است و این خود یکی از مدارك تحریف تورات
کنونی است.
سورة البقرة ( 2) : آیۀ 41 ] ..... ص : 67
اشاره
آیه 41
شأن نزول: ..... ص : 67
« حیّی بن اخطب » : از امام باقر علیه السّلام چنین نقل شده که
__________________________________________________
ذیل آیه 83 و 84 سوره بقره و آیه 12 سوره مائده. « تفسیر نمونه » رجوع کنید به « عهد و پیمان خدا با یهود چه بوده » 1) در اینکه )
ص: 68
و جمعی دیگر از یهود، هر سال مجلس میهمانی (پر زرق و برقی) از طرف یهودیان براي آنها ترتیب داده « کعب ابن اشرف » و
میشد، آنها حتی راضی نبودند که این منفعت کوچک به خاطر قیام پیامبر اسلام صلّی اللّه علیه و اله از میان برود، به این دلیل (و
و بهاي کم « ثمن قلیل » دلایل دیگر) آیات تورات را که در زمینه اوصاف پیامبر صلّی اللّه علیه و اله بود تحریف کردند، این همان
است که قرآن در این آیه به آن اشاره میکند.
تفسیر: ..... ص : 68
به آیاتی که بر پیامبر اسلام صلّی اللّه علیه و اله نازل شده ایمان بیاورید، آیاتی که هماهنگ با » : سودپرستی یهود- نخست میفرماید
وَ آمِنُوا بِما أَنْزَلْتُ مُصَدِّقاً لِما مَعَکُمْ). اکنون که میبینید صفات این پیامبر و ویژگیهاي ) « اوصافی است که در تورات شما آمده است
قرآن کاملا منطبق بر بشاراتی است که در کتب آسمانی شما آمده و هماهنگی همه جانبه با آن دارد چرا به آن ایمان نمیآورید؟
وَ لا تَکُونُوا أَوَّلَ کافِرٍ بِهِ). ) « شما نخستین کسی نباشید به این کتاب آسمانی کفر میورزید و آن را انکار میکنید » : سپس میگوید
یعنی اگر مشرکان و بتپرستان عرب، کافر شوند زیاد عجیب نیست، عجیب کفر و انکار شما است. چرا که اهل کتابید و در کتاب
صفحه 106 از 550
آسمانی شما این همه بشارات در باره ظهور چنین پیامبري داده شده! آري! بسیاري از یهودیان اصولا مردمی لجوجند، و اگر این
لجاجت نبود باید آنها خیلی زودتر از دیگران ایمان آورده باشند.
و آن را با یک میهمانی سالیانه معاوضه نکنید (وَ لا تَشْتَرُوا « شما آیات مرا به بهاي اندکی نفروشید » : در سومین جمله میگوید
بِآیاتِی ثَمَناً قَلِیلًا).
وَ إِیَّايَ فَاتَّقُونِ) از این نترسید که روزي شما قطع شود و از این نترسید که ) « و در چهارمین دستور میگوید: تنها از من بپرهیزید
جمعی از متعصبان یهود بر ضد شما سران قیام کنند، تنها از من یعنی از مخالفت فرمان من بترسید.
سورة البقرة ( 2) : آیۀ 42 ] ..... ص : 68
تا مردم به اشتباه بیفتند (وَ لا تَلْبِسُوا الْحَقَّ بِالْباطِلِ). « حق را با باطل نیامیزید » : (آیه 42 )- در پنجمین دستور میفرماید
حق را مکتون ندارید ص: 69 » : و در ششمین دستور از کتمان حق نهی کرده میگوید
وَ تَکْتُمُوا الْحَقَّ وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ). ) « در حالی که شما میدانید و آگاهید
سورة البقرة ( 2) : آیۀ 43 ] ..... ص : 69
نماز را به پا دارید، زکات را ادا کنید، و » : (آیه 43 )- و بالاخره هفتمین و هشتمین و نهمین دستور را به این صورت بازگو میکند
وَ أَقِیمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّکاةَ وَ ارْکَعُوا مَعَ الرَّاکِعِینَ). ) « (عبادت دستجمعی را فراموش ننمایید) با رکوع کنندگان رکوع نمایید
جالب این که نمیگوید: نماز بخوانید، بلکه میگوید: أَقِیمُوا الصَّلاةَ (نماز را به پا دارید) یعنی تنها خودتان نماز خوان نباشید، بلکه
چنان کنید که آیین نماز در جامعه انسانی بر پا شود، و مردم با عشق و علاقه به سوي آن بیایند.
در حقیقت در این سه دستور اخیر، نخست پیوند فرد با خالق (نماز) بیان شده، و سپس پیوند با مخلوق (زکات) و سر انجام پیوند
دستجمعی همه مردم با هم در راه خدا!
سورة البقرة ( 2) : آیۀ 44 ] ..... ص : 69
(آیه 44 )- به دیگران توصیه میکنید اما خودتان چرا؟! علماء و دانشمندان یهود قبل از بعثت محمد صلّی اللّه علیه و اله مردم را به
ایمان به وي دعوت میکردند و بعضی از علماي یهود به بستگان خود که اسلام آورده بودند توصیه میکردند به ایمان خویش باقی
آیا مردم را به نیکی دعوت » : و ثابت بمانند ولی خودشان ایمان نمیآوردند، لذا قرآن آنها را بر این کار مذمت کرده میگوید
با این که کتاب آسمانی را میخوانید آیا هیچ » .( أَ تَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَ تَنْسَوْنَ أَنْفُسَ کُمْ ) « میکنید ولی خودتان را فراموش مینمایید
وَ أَنْتُمْ تَتْلُونَ الْکِتابَ أَ فَلا تَعْقِلُونَ). ) « فکر نمیکنید
علماي یهود از این میترسیدند که اگر به رسالت پیامبر اسلام صلّی اللّه علیه و اله اعتراف کنند کاخ ریاستشان فرو ریزد و عوام یهود
به آنها اعتنا نکنند. لذا صفات پیامبر اسلام صلّی اللّه علیه و اله را که در تورات آمده بود دگرگون جلوه دادند.
اصولا یک برنامه اساسی مخصوصا براي علماء و مبلبیت غین و داعیان راه حق این است که بیش از سخن، مردم را با عمل خود
مردم را با عمل خود به نیکیها دعوت کنید نه با » : تبلیغ کنند همان گونه که در حدیث معروف از امام صادق علیه السّلام میخوانیم
.« زبان خود
ص: 70
صفحه 107 از 550
سورة البقرة ( 2) : آیۀ 45 ] ..... ص : 70
(آیه 45 )- قرآن براي این که انسان بتواند بر امیال و خواستههاي دل پیروز گردد و حبّ جاه و مقام را از سر بیرون کند در این آیه
و با استقامت و کنترل خویشتن بر هوسهاي درونی پیروز شوید (وَ اسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَ « از صبر و نماز یاري جویید » : چنین میگوید
وَ إِنَّها لَکَبِیرَةٌ إِلَّا عَلَی الْخاشِعِینَ). ) « این کار جز براي خاشعان سنگین و گران است » : الصَّلاةِ). سپس اضافه میکند
سورة البقرة ( 2) : آیۀ 46 ] ..... ص : 70
اشاره
همانها که میدانند پروردگار خود را ملاقات خواهند کرد و به سوي او باز » : (آیه 46 )- در این آیه خاشعان را چنین معرفی میکند
الَّذِینَ یَظُنُّونَ أَنَّهُمْ مُلاقُوا رَبِّهِمْ وَ أَنَّهُمْ إِلَیْهِ راجِعُونَ). ) « میگردند
چیست؟ ..... ص : 70 « لقاء اللّه » -1
و « لقاء » میباشد، بدیهی است منظور از « قیامت » در قرآن مجید کرارا آمده است، و همه به معنی حضور در صحنه « لقاء اللّه » تعبیر به
ملاقات خداوند ملاقات حسی، مانند ملاقات افراد بشر با یکدیگر نیست، چه این که خداوند نه جسم است و نه رنگ و مکان دارد
که با چشم ظاهر دیده شود، بلکه منظور یا مشاهده آثار قدرت او در صحنه قیامت و پاداشها و کیفرها و نعمتها و عذابهاي او است یا
به معنی یک نوع شهود باطنی و قلبی است، زیرا انسان گاه به جایی میرسد که گویی خدا را با چشم دل در برابر خود مشاهده
میکند، بطوري که هیچ گونه شک و تردیدي براي او باقی نمیماند.
-2 راه پیروزي بر مشکلات! ..... ص : 70
براي پیشرفت و پیروزي بر مشکلات دو رکن اساسی لازم است، یکی پایگاه نیرومند درونی و دیگر تکیهگاه محکم برونی، در
اشاره شده است: صبر آن حالت استقامت و شکیبایی و ایستادگی در « صلاة » و « صبر » آیات فوق به این دو رکن اساسی با تعبیر
جبهه مشکلات است، و نماز پیوندي است با خدا و وسیله ارتباطی است با این تکیهگاه محکم، در حدیثی از امام صادق علیه السّلام
هنگامی که با غمی از غمهاي دنیا رو برو میشوید وضو گرفته، به مسجد بروید، نماز بخوانید و دعا کنید، زیرا » : نقل شده که فرمود
خداوند دستور داده (وَ اسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ).
ص: 71
سورة البقرة ( 2) : آیۀ 47 ] ..... ص : 71
(آیه 47 )- خیالهاي باطل یهود. در این آیه بار دیگر خداوند روي سخن را به بنی اسرائیل کرده و نعمتهاي خدا را به آنها یادآور
یا بَنِی إِسْرائِیلَ اذْکُرُوا نِعْمَتِیَ الَّتِی أَنْعَمْتُ ) « اي بنی اسرائیل نعمتهایی را که به شما دادم به خاطر بیاورید » : میشود و میگوید
صفحه 108 از 550
عَلَیْکُمْ).
این نعمتها دامنه گستردهاي دارد، از نعمت هدایت و ایمان گرفته تا رهایی از چنگال فرعونیان و بازیافتن عظمت و استقلال همه را
شامل میشود.
سپس از میان این نعمتها به نعمت فضیلت و برتري یافتن بر مردم زمان خود که ترکیبی از نعمتهاي مختلف است اشاره کرده،
وَ أَنِّی فَضَّلْتُکُمْ عَلَی الْعالَمِینَ). ) « من شما را بر جهانیان برتري بخشیدم » : میگوید
سورة البقرة ( 2) : آیۀ 48 ] ..... ص : 71
اشاره
(آیه 48 )- در این آیه، قرآن خط بطلانی بر خیالهاي باطل یهود میکشد، زیرا آنها معتقد بودند که چون نیاکان و اجدادشان
پیامبران خدا بودند آنها را شفاعت خواهند کرد، و یا گمان میکردند میتوان براي گناهان فدیه و بدل تهیه نمود، همان گونه که
در این جهان متوسل به رشوه میشدند.
وَ اتَّقُوا یَوْماً لا تَجْزِي نَفْسٌ عَنْ نَفْسٍ شَیْئاً). ) « از آن روز بترسید که هیچ کس از دیگري دفاع نمیکند » : قرآن میگوید
وَ لا یُقْبَلُ مِنْها شَفاعَۀٌ). ) « و نه شفاعتی (بیاذن پروردگار) پذیرفته میشود »
وَ لا یُؤْخَذُ مِنْها عَدْلٌ). ) « و نه غرامت و بدلی قبول خواهد شد »
وَ لا هُمْ یُنْصَرُونَ). ) « و نه کسی براي یاري انسان به پا میخیزد »
خلاصه حاکم و قاضی آن صحنه کسی است که جز عمل پاك را قبول نمیکند.
در حقیقت آیه فوق اشاره به این است که در این دنیا چنین معمول است که براي نجات مجرمان از مجازات از طرق مختلفی وارد
میشوند: گاه یک نفر جریمه دیگري را پذیرا میشود و آن را اداء میکند. اگر این معنی ممکن نشد متوسل به شفاعت میگردد و
اشخاصی را بر میانگیزد که از او شفاعت کنند. باز اگر این هم نشد سعی میکنند که با پرداختن غرامت خود را آزاد سازند.
ص: 72
اینها طرق مختلف فرار از مجازات در دنیا است، ولی قرآن میگوید: اصول حاکم بر مجازاتها در قیامت بکلی از این امور جداست،
و هیچ یک از این امور در آنجا به کار نمیآید، تنها راه نجات، پناه بردن به سایه ایمان و تقوا است و استمداد از لطف پروردگار.
بررسی عقاید بت پرستان یا منحرفین اهل کتاب نشان میدهد که این گونه افکار خرافی در میان آنها کم نبوده، مثلا در حالات
یهود میخوانیم که آنها براي کفاره گناهانشان قربانی میکردند، اگر دسترسی به قربانی بزرگ نداشتند یک جفت کبوتر قربانی
میکردند.
-1 قرآن و مسأله شفاعت ..... ص : 72
«1»
بدون شک مجازاتهاي الهی چه در این جهان و چه در قیامت جنبه انتقامی ندارد، بلکه همه آنها در حقیقت ضامن اجرا براي اطاعت
از قوانین و در نتیجه پیشرفت و تکامل انسانهاست، بنابراین هر چیز که این ضامن اجرا را تضعیف کند باید از آن احتراز جست تا
صفحه 109 از 550
جرأت و جسارت بر گناه در مردم پیدا نشود.
از سوي دیگر نباید راه بازگشت و اصلاح را بکلی بر روي گناهکاران بست بلکه باید به آنها امکان داد که خود را اصلاح کنند و
به سوي خدا و پاکی تقوا بازگردند.
در معنی صحیحش براي حفظ همین تعادل است، و وسیلهاي است براي بازگشت گناهکاران و آلودگان، و در معنی غلط « شفاعت »
و نادرستش موجب تشویق و جرأت بر گناه است.
کسانی که جنبههاي مختلف شفاعت و مفاهیم صحیح آن را از هم تفکیک نکردهاند گاه بکلی منکر مسأله شفاعت شده، آن را با
توصیه و پارتی بازي در برابر
__________________________________________________
به معنی تک و تنها « وتر » گرفته شده و نقطه مقابل آن « ضمّ الشیء الی مثله » به معنی (جفت) و « شفع » از ریشه « شفاعت » 1) کلمه )
است، سپس به ضمیمه شدن فرد برتر و قویتر براي کمک به فرد ضعیفتر اطلاق گردیده است.
ص: 73
در قیامت از کسی « وَ لا یُقْبَلُ مِنْها شَ فاعَۀٌ » : سلاطین و حاکمان ظالم برابر میدانند! و گاه مانند و هابیان آیه فوق را که میگوید
شفاعت پذیرفته نمیشود بدون توجّه به آیات دیگر دستاویز قرار داده و بکلی شفاعت را انکار کردهاند.
-2 شرایط گوناگون شفاعت. ..... ص : 73
آیات شفاعت به خوبی نشان میدهد که مسأله شفاعت از نظر منطق اسلام یک موضوع بیقید و شرط نیست بلکه قیود و شرایطی،
از نظر جرمی که در باره آن شفاعت میشود از یکسو، شخص شفاعت شونده از سوي دیگر، و شخص شفاعت کننده از سوي سوم
دارد که چهره اصلی شفاعت و فلسفه آن را روشن میسازد. مثلا گناهانی همانند ظلم و ستم بطور کلی از دایره شفاعت بیرون
ندارند! از طرف دیگر طبق آیه 28 سوره انبیاء تنها کسانی مشمول بخشودگی « شفیع مطاعی » شمرده شده و قرآن میگوید: ظالمان
هستند. « عهد الهی » رسیدهاند و طبق آیه 87 سوره مریم داراي « ارتضاء » از طریق شفاعت میشوند که به مقام
این دو عنوان همان گونه که از مفهوم لغوي آنها، و از روایاتی که در تفسیر این آیات وارد شده، استفاده میشود به معنی ایمان به
خدا و حساب و میزان و پاداش و کیفر و اعتراف به حسنات و سیئات- نیکی اعمال نیک و بدي اعمال بد- و گواهی به درستی تمام
مقرراتی است که از سوي خدا نازل شده، ایمانی که در فکر و سپس در زندگی آدمی انعکاس یابد، و نشانهاش این است که خود
را از صف ظالمان طغیانگر که هیچ اصل مقدّسی را به رسمیت نمیشناسند بیرون آورد و به تجدید نظر در برنامههاي خود وا دارد.
.( زخرف: 87 ) « إِلَّا مَنْ شَهِدَ بِالْحَقِّ » و در مورد شفاعت کنندگان نیز این شرط را ذکر کرده که باید گواه بر حق باشند
و به این ترتیب شفاعت شونده باید یک نوع ارتباط و پیوند با شفاعت کننده برقرار سازد، پیوندي از طریق توجه به حقّ و گواهی
قولی و فعلی به آن، که این خود نیز عامل دیگري براي سازندگی و بسیج نیروها در مسیر حقّ است.
ص: 74
سورة البقرة ( 2) : آیۀ 49 ] ..... ص : 74
اشاره
صفحه 110 از 550
(آیه 49 )- نعمت آزادي! قرآن در این آیه به یکی دیگر از نعمتهاي بزرگی که به قوم بنی اسرائیل ارزانی داشته اشاره میکند و آن
نعمت آزادي از چنگال ستمکاران است که از بزرگترین نعمتهاي خدا است. به آنها یادآور میشود که:
همانها که دائما شما را به » .( وَ إِذْ نَجَّیْناکُمْ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ ) « به خاطر بیاورید زمانی را که شما را از دست فرعونیان نجات بخشیدیم »
پسرانتان را سر میبریدند، و زنان شما را براي کنیزي و خدمت، زنده » .( یَسُومُونَکُمْ سُوءَ الْعَذابِ ) « شدیدترین وجهی آزار میدادند
وَ فِی ) « و در این ماجرا آزمایش سختی از سوي پروردگارتان براي شما بود » .( یُذَبِّحُونَ أَبْناءَکُمْ وَ یَسْتَحْیُونَ نِساءَکُمْ ) « نگه میداشتند
ذلِکُمْ بَلاءٌ مِنْ رَبِّکُمْ عَظِیمٌ).
آزمایش است- و به راستی « بلاء » قرآن این جریان را یک آزمایش سخت و عظیم، براي بنی اسرائیل میشمرد- یکی از معانی
تحمل این همه ناملایمات، آزمایش سختی بوده است.
بردگی دختران در آن روز و امروز- ..... ص : 74
قرآن زنده گذاردن دختران و سر بریدن پسران بنی اسرائیل را عذاب میخواند، و آزادي از این شکنجه را نعمت خویش میشمارد.
گویا میخواهد هشدار دهد که انسانها بایست سعی کنند آزادي صحیح خویش را به هر قیمت که هست به دست آورند و حفظ
نمایند.
زنده بودن و زیر دست بودن براي شما مرگ است، و مرگ » : چنانکه علی علیه السّلام به این مطلب در گفتار خود اشاره میفرماید
.« براي شما در راه به دست آوردن آزادي زندگی است
دنیاي امروز با گذشته این فرق را دارد که در آن زمان فرعون با استبداد مخصوص خود پسران و مردان را از جمعیت مخالفش
میگرفت، و دختران آنها را آزاد میگذارد، ولی در دنیاي امروز تحت عناوین دیگري روح مردانگی در افراد کشته میشود و
دختران به اسارت شهوات افراد آلوده در میآیند.
سورة البقرة ( 2) : آیۀ 50 ] ..... ص : 74
(آیه 50 )- نجات از چنگال فرعونیان! از آنجا که در آیه قبل اشاره اجمالی به نجات بنی اسرائیل از چنگال فرعونیان شد، این آیه در
حقیقت توضیحی بر ص: 75
و شما را » .( وَ إِذْ فَرَقْنا بِکُمُ الْبَحْرَ ) « به خاطر بیاورید هنگامی را که دریا را براي شما شکافتیم » : چگونگی این نجات است، میگوید
فَأَنْجَیْناکُمْ وَ أَغْرَقْنا آلَ فِرْعَوْنَ وَ أَنْتُمْ تَنْظُرُونَ). ) « نجات دادیم و فرعونیان را غرق کردیم در حالی که تماشا میکردید
ماجراي غرق شدن فرعونیان در دریا و نجات بنی اسرائیل از چنگال آنها در سورههاي متعدّدي از قرآن آمده است، از جمله سوره
اعراف، آیه 136 - انفال، آیه 54 - اسراء، آیه 103 - شعراء، آیه 63 و 66 - زخرف، آیه 55 و دخان، آیه 17 به بعد.
در این سورهها تقریبا همه جزئیات این ماجرا شرح داده شده، ولی در این آیه، تنها اشارهاي از نظر نعمت و لطف خداوند به بنی
اسرائیل شده، تا آنها را به پذیرش اسلام، آیین نجات بخش جدید، تشویق کند.
در ضمن این آیه درسی است براي انسانها که اگر در زندگی به خدا تکیه کنند، به آن نیروي بیزوال، اعتماد داشته باشند، و در
مسیر صحیح از هیچ گونه کوشش و تلاش باز نایستند، در سختترین دقایق، خداوند یار و مددکار آنها است.
سورة البقرة ( 2) : آیۀ 51 ] ..... ص : 75
صفحه 111 از 550
(آیه 51 )- بزرگترین انحراف بنی اسرائیل! قرآن در این آیه از بزرگترین انحراف بنی اسرائیل در طول تاریخ زندگیشان سخن
به خاطر بیاورید زمانی را که با موسی » : میگوید، و آن انحراف از اصل توحید، به شرك و گوساله پرستی است، نخست میگوید
وَ إِذْ واعَدْنا مُوسی أَرْبَعِینَ لَیْلَۀً). ) « چهل شب وعده گذاشتیم
شما گوساله را بعد از او به عنوان معبود انتخاب » هنگامی که او از شما جدا شد، و میعاد سی شبه او به چهل شب تمدید گردید
.«1» ( ثُمَّ اتَّخَذْتُمُ الْعِجْلَ مِنْ بَعْدِهِ وَ أَنْتُمْ ظالِمُونَ ) « کردید، در حالی که با این عمل، به خود ستم میکردید
سورة البقرة ( 2) : آیۀ 52 ] ..... ص : 75
ثُمَّ عَفَوْنا ) « با این گناه بزرگ باز شما را عفو کردیم شاید شکر نعمتهاي ما را بجا آورید » : (آیه 52 )- در این آیه خداوند میگوید
عَنْکُمْ مِنْ بَعْدِ ذلِکَ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ).
__________________________________________________
1) شرح این ماجرا در سوره اعراف از آیه 142 به بعد، و در سوره طه آیه 86 مشروحا خواهد آمد. )
ص: 76
سورة البقرة ( 2) : آیۀ 53 ] ..... ص : 76
به خاطر بیاورید هنگامی را که به موسی کتاب و وسیله تشخیص حق از باطل بخشیدیم، تا » : (آیه 53 )- در ادامه آیه قبل میفرماید
وَ إِذْ آتَیْنا مُوسَی الْکِتابَ وَ الْفُرْقانَ لَعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ). ) « شما هدایت شوید
سورة البقرة ( 2) : آیۀ 54 ] ..... ص : 76
اشاره
به خاطر بیاورید هنگامی را که موسی به قوم خود گفت: اي جمعیّت » : (آیه 54 )- سپس در زمینه تعلیم توبه از این گناه میگوید
وَ إِذْ قالَ مُوسی لِقَوْمِهِ یا قَوْمِ إِنَّکُمْ ظَلَمْتُمْ أَنْفُسَکُمْ بِاتِّخاذِکُمُ الْعِجْلَ). ) « شما با انتخاب گوساله به خود ستم کردید
توبه شما باید به این گونه که یکدیگر را » .( فَتُوبُوا إِلی بارِئِکُمْ ) « اکنون که چنین است توبه کنید و به سوي آفریدگارتان باز گردید »
و به دنبال این » .( ذلِکُمْ خَیْرٌ لَکُمْ عِنْدَ بارِئِکُمْ ) « این کار براي شما در پیشگاه خالقتان بهتر است » .( فَاقْتُلُوا أَنْفُسَ کُمْ ) !« به قتل برسانید
فَتابَ عَلَیْکُمْ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ). ) « ماجرا خداوند توبه شما را پذیرفت که او توّاب رحیم است
گناه عظیم و توبه بیسابقه ..... ص : 76
شک نیست که پرستش گوساله سامري، کار کوچکی نبود، ملّتی که بعد از مشاهده آن همه آیات خدا و معجزات پیامبر بزرگشان
موسی (ع) همه را فراموش کنند و با یک غیبت کوتاه پیامبرشان بکلی اصل اساسی توحید و آیین خدا را زیر پا گذارده بتپرست
شوند. اگر این موضوع براي همیشه از مغز آنها ریشه کن نشود وضع خطرناکی بوجود خواهد آمد، و بعد از هر فرصتی مخصوصا
صفحه 112 از 550
بعد از مرگ موسی (ع) ممکن است تمام آیات دعوت او از میان برود، و سرنوشت آیین او بکلی به خطر افتد لذا فرمان شدیدي از
طرف خداوند، صادر شد، و آن این که ضمن دستور توبه و بازگشت به توحید، فرمان اعدام دستجمعی گروه کثیري از گنهکاران
به دست خودشان صادر شد.
این فرمان به نحو خاصی میبایست اجرا شود، یعنی خود آنها باید شمشیر به دست گیرند و اقدام به قتل یکدیگر کنند که هم کشته
شدنش عذاب است و هم کشتن دوستان و آشنایان.
طبق نقل بعضی از روایات موسی (ع) دستور داد در یک شب تاریک تمام کسانی که گوساله پرستی کرده بودند غسل کنند و کفن
بپوشند و صف کشیده ص: 77
شمشیر در میان یکدیگر نهند! ممکن است چنین تصور شود که این توبه چرا با این خشونت انجام گیرد؟ آیا ممکن نبود خداوند
توبه آنها را بدون این خونریزي قبول فرماید؟
پاسخ به این سؤال از سخنان بالا روشن میشود، زیرا مسأله انحراف از اصل توحید و گرایش به بتپرستی مسأله سادهاي نبود.
در حقیقت همه اصول ادیان آسمانی را میتوان در توحید و یگانه پرستی خلاصه کرد، تزلزل این اصل معادل است با از میان رفتن
تمام مبانی دین، اگر مسأله گوساله پرستی ساده تلقی میشد، شاید سنتی براي آیندگان میگشت، لذا باید چنان گوشمالی به آنها
داد که خاطره آن در تمام قرون و اعصار باقی بماند و کسی هرگز بعد از آن به فکر بت پرستی نیفتد!
سورة البقرة ( 2) : آیۀ 55 ] ..... ص : 77
(آیه 55 )- تقاضاي عجیب! این آیه نشان میدهد چگونه بنی اسرائیل مردمی لجوج و بهانهگیر بودند و چگونه مجازات سخت الهی
به خاطر بیاورید هنگامی را که گفتید، اي موسی! ما هرگز به تو ایمان نخواهیم آورد مگر » ، دامانشان را گرفت، نخست میگوید
وَ إِذْ قُلْتُمْ یا مُوسی لَنْ نُؤْمِنَ لَکَ حَتَّی نَرَي اللَّهَ جَهْرَةً). ) !« این که خدا را آشکارا با چشم خود ببینیم
این درخواست ممکن است به خاطر جهل آنها بوده، چرا که درك افراد نادان فراتر از محسوساتشان نیست، حتی میخواهند خدا را
با چشم خود ببینند. و یا به خاطر لجاجت و بهانه جویی بوده است که یکی از ویژگیهاي این قوم بوده! به هر حال در اینجا چارهاي
جز این نبود که یکی از مخلوقات خدا که آنها تاب مشاهده آن را ندارند ببینند، و بدانند چشم ظاهر ناتوانتر از این است که حتی
بسیاري از مخلوقات خدا را ببیند، تا چه رسد به ذات پاك پروردگار، صاعقهاي فرود آمد و بر کوه خورد، برق خیره کننده و
صداي رعب انگیز و زلزلهاي که همراه داشت آن چنان همه را در وحشت فرو برد که بیجان به روي زمین افتادند.
فَأَخَ ذَتْکُمُ ) « سپس در همین حال صاعقه شما را گرفت در حالی که نگاه میکردید » : چنانکه قرآن به دنبال جمله فوق میگوید
الصَّاعِقَۀُ وَ أَنْتُمْ تَنْظُرُونَ).
ص: 78
سورة البقرة ( 2) : آیۀ 56 ] ..... ص : 78
(آیه 56 )- موسی از این ماجرا سخت ناراحت شد، چرا که از بین رفتن هفتاد نفر از سران بنی اسرائیل در این ماجرا بهانه بسیار
مهمّی به دست ماجرا جویان بنی اسرائیل میداد که زندگی را بر او تیره و تار کند، لذا از خدا تقاضاي بازگشت آنها را به زندگی
سپس شما را بعد از مرگتان حیات نوین بخشیدیم شاید شکر نعمت » : کرد، و این تقاضاي او پذیرفته شد، چنانکه قرآن میگوید
.«1» ( ثُمَّ بَعَثْناکُمْ مِنْ بَعْدِ مَوْتِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ ) « خدا را بجا آورید
صفحه 113 از 550
سورة البقرة ( 2) : آیۀ 57 ] ..... ص : 78
اشاره
(آیه 57 )- نعمتهاي گوناگون! آن گونه که از آیات ( 20 تا 22 ) سوره مائده بر میآید پس از آن که بنی اسرائیل از چنگال
فرعونیان نجات یافتند، خداوند به آنها فرمان داد که به سوي سرزمین مقدّس فلسطین حرکت کنند و در آن وارد شوند، اما بنی
اسرائیل زیر بار این فرمان نرفتند و گفتند: تا ستمکاران (قوم عمالقه) از آنجا بیرون نروند ما وارد این سرزمین نخواهیم شد، به این
موسی !« تو و خدایت به جنگ آنها بروید پس از آن که پیروز شدید ما وارد خواهیم شد » : هم اکتفا نکردند، بلکه به موسی گفتند
از این سخن سخت ناراحت گشت و به پیشگاه خداوند شکایت کرد.
سر انجام چنین مقرّر شد که بنی اسرائیل مدّت چهل سال در بیابان (صحراي سینا) سرگردان بمانند.
گروهی از آنها از کار خود سخت پشیمان شدند و به درگاه خدا روي آوردند، خدا بار دیگر بنی اسرائیل را مشمول نعمتهاي خود
وَ ظَلَّلْنا عَلَیْکُمُ الْغَمامَ). ) « ما ابر را بر سر شما سایبان قرار دادیم » : قرار داد که به قسمتی از آن در این آیه اشاره میکند
پیدا است مسافري که روز از صبح تا غروب در بیابان، در دل آفتاب، راهپیمایی میکند از یک سایه گوارا (همچون سایه ابر که نه
فضا را بر انسان محدود میکند و نه مانع نور و وزش نسیم است) چقدر لذّت میبرد.
از سوي دیگر رهروان این بیابان خشک و سوزان، آن هم براي مدت طولانی
__________________________________________________
ذیل آیه 155 ، سوره اعراف مطالعه فرمایید. « تفسیر نمونه » 1) توضیح بیشتر این سرگذشت عجیب و نکتههاي آموزنده آن را در )
ص: 79
ما » : چهل ساله نیاز به مواد غذایی کافی دارند، این مشکل را نیز خداوند براي آنها حل کرد چنانکه در دنباله همین آیه میفرماید
وَ أَنْزَلْنا عَلَیْکُمُ الْمَنَّ وَ السَّلْوي). ) « من و سلوي را (که غذایی لذیذ و نیروبخش بود) بر شما نازل کردیم
کُلُوا مِنْ ) « و از فرمان خدا سرپیچی نکنید و شکر نعمتش را بگذارید » از این خوراکهاي پاکیزهاي که به شما روزي دادیم بخورید »
طَیِّباتِ ما رَزَقْناکُمْ).
وَ ما ظَلَمُونا وَ ) « آنها به ما ظلم و ستم نکردند بلکه تنها به خویشتن ستم میکردند » ولی باز هم آنها از در سپاسگزاري وارد نشدند
لکِنْ کانُوا أَنْفُسَهُمْ یَظْلِمُونَ).
چیست؟ ..... ص : 79 « سلوي » و « من »
یک نوع عسل طبیعی بوده که بنی اسرائیل در طول حرکت خود در آن بیابان به مخازنی « من » بعضی از مفسران احتمال دادهاند که
از آن میرسیدند، چرا که در حواشی بیابان تیه، کوهستانها و سنگلاخهایی وجود داشته که نمونههاي فراوانی از عسل طبیعی در آن
به چشم میخورده است.
اراضی مقدّسه به کثرت » : این تفسیر به وسیله تفسیري که بر عهدین (تورات و انجیل) نوشته شده تأیید میشود آنجا که میخوانیم
انواع گلها و شکوفهها معروف است، و بدین لحاظ است که جماعت زنبوران همواره در شکاف سنگها و شاخ درختان و خانههاي
.«1» « مردم مینشینند، بطوري که فقیرترین مردم عسل را میتوانند خورد
صفحه 114 از 550
بعضی مفسران آن را یک نوع پرنده دانستهاند، که از اطراف بطور فراوان در آن سرزمین میآمده، در تفسیري که « سلوي » در مورد
بعضی از مسیحیان به عهدین نوشتهاند تأیید این نظریّه را میبینیم آنجا که میگوید:
از آفریقا بطور زیاد حرکت کرده به شمال میروند که در جزیره کاپري، 16 هزار از آنها را در یک فصل صید « سلوي » بدان که
نمودند ... این مرغ از راه دریاي قلزم آمده، خلیج عقبه و سوئز را قطع نموده، در شبه جزیره سینا داخل میشود، و از کثرت تعب و
زحمتی که در بین راه کشیده است به آسانی با دست گرفته
__________________________________________________
. 1) قاموس کتاب مقدّس، ص 612 )
ص: 80
.«1» میشود، و چون پرواز نماید غالبا نزدیک زمین است
همان پرنده مخصوص پرگوشتی است که شبیه و اندازه کبوتر است. « سلوي » از این نوشته نیز استفاده میشود که مقصود از
سورة البقرة ( 2) : آیۀ 58 ] ..... ص : 80
(آیه 58 )- لجاجت شدید بنی اسرائیل! در اینجا به فراز دیگري از زندگی بنی اسرائیل برخورد میکنیم که مربوط به ورودشان در
سرزمین مقدّس است.
وَ إِذْ قُلْنَا ادْخُلُوا هذِهِ ) « به خاطر بیاورید زمانی را که به آنها گفتیم داخل این قریه (یعنی سرزمین قدس) شوید » : نخست میگوید
الْقَرْیَۀَ).
گر چه در زبان روزمره ما به معنی روستا است، ولی در قرآن و لغت عرب به معنی هر محلی است که مردم در آن جمع « قریه »
میشوند، خواه شهرهاي بزرگ باشد یا روستاها، در اینجا و منظور در اینجا بیت المقدس و اراضی قدس است.
فَکُلُوا مِنْها حَیْثُ شِئْتُمْ رَغَداً). ) « از نعمتهاي آن بطور فراوان هر چه میخواهید بخورید » : سپس اضافه میکند
وَ قُولُوا ) « خداوندا! گناهان ما را بریز » : وَ ادْخُلُوا الْبابَ سُجَّداً). و بگویید ) « و از در (بیت المقدس) با خضوع و تواضع وارد شوید »
حِطَّۀٌ).
نَغْفِرْ لَکُمْ خَطایاکُمْ وَ ) « تا خطاهاي شما را ببخشیم و به نیکوکاران- علاوه بر مغفرت و بخشش گناهان- پاداش بیشتري خواهیم داد »
سَنَزِیدُ الْمُحْسِنِینَ).
خدایا از تو تقاضاي » : از نظر لغت به معنی ریزش و پایین آوردن است، و در اینجا معنی آن این است که « حِطَّۀٌ » باید توجه داشت که
.« ریزش گناهان خود را داریم
سورة البقرة ( 2) : آیۀ 59 ] ..... ص : 80
(آیه 59 )- ولی چنانکه میدانیم، و از لجاجت و سرسختی بنی اسرائیل اطلاع داریم، عدهاي از آنها حتی از گفتن این جمله نیز امتناع
اما آنها که ستم کرده بودند این سخن را به غیر آنچه » : کردند و به جاي آن کلمه نامناسبی بطور استهزاء گفتند لذا قرآن میگوید
فَبَدَّلَ الَّذِینَ ظَلَمُوا قَوْلًا غَیْرَ الَّذِي قِیلَ لَهُمْ). ) « به آنها گفته شده بود تغییر دادند
ما نیز بر این ستمگران به خاطر فسق و گناهشان، عذابی از آسمان فرو »
__________________________________________________
صفحه 115 از 550
. 1) قاموس کتاب مقدّس (مستر هاکس)، ص 483 )
ص: 81
فَأَنْزَلْنا عَلَی الَّذِینَ ظَلَمُوا رِجْزاً مِنَ السَّماءِ بِما کانُوا یَفْسُقُونَ). ) « فرستادیم
سورة البقرة ( 2) : آیۀ 60 ] ..... ص : 81
(آیه 60 )- جوشیدن چشمه آب در بیابان! باز در این آیه خداوند به یکی دیگر از نعمتهاي مهمّی که به بنی اسرائیل ارزانی داشت
اشاره کرده میگوید:
به خاطر بیاورید هنگامی که موسی (در آن بیابان خشک و سوزان که بنی اسرائیل از جهت آب سخت در مضیقه قرار داشتند) از »
وَ إِذِ اسْتَسْقی مُوسی لِقَوْمِهِ). ) « خداوند خود براي قومش تقاضاي آب کرد
فَقُلْنَا ) « ما به او دستور دادیم که عصاي خود را بر آن سنگ مخصوص بزن » : و خدا این تقاضا را قبول فرمود، چنانکه قرآن میگوید
اضْرِبْ بِعَصاكَ الْحَجَرَ).
« ناگهان آب از آن جوشیدن گرفت و دوازده چشمه آب (درست به تعداد قبائل بنی اسرائیل) از آن با سرعت و شدّت جاري شد »
(فَانْفَجَرَتْ مِنْهُ اثْنَتا عَشْرَةَ عَیْناً). هر یک از این چشمهها به سوي طایفهاي سرازیر گردید، به گونهاي که اسباط و قبایل بنی اسرائیل
قَدْ عَلِمَ کُلُّ أُناسٍ مَشْرَبَهُمْ). ) « هر کدام به خوبی چشمه خود را میشناختند »
در این که این سنگ چگونه سنگی بوده، بعضی از مفسران گفتهاند: این سنگ صخرهاي بوده است در یک قسمت کوهستانی
که در آیه 160 سوره اعراف آمده نشان میدهد که آب در آغاز به صورت کم از آن « فَانْبَجَسَتْ » مشرف بر آن بیابان، و تعبیر به
سنگ بیرون آمد، سپس فزونی گرفت به حدّي که هر یک از قبایل بنی اسرائیل و حیوانی که همراهشان بود از آن سیراب گشتند، و
آمیخته بود. « اعجاز » جاي تعجّب نیست که از قطعه سنگی در کوهستان چنین آبی جاري شود، ولی مسلّما همه اینها با یک نحوه
به هر حال خداوند از یکسو بر آنها من و سلوي نازل کرد، و از سوي دیگر آب بقدر کافی در اختیارشان گذاشت، و به آنها فرمود:
کُلُوا وَ اشْرَبُوا مِنْ رِزْقِ اللَّهِ وَ لا تَعْثَوْا فِی الْأَرْضِ مُفْسِدِینَ). ) « از روزي خداوند بخورید و بنوشید اما فساد و خرابی در زمین نکنید »
در حقیقت به آنها گوشزد میکند که حد اقل به عنوان سپاسگزاري در برابر ص: 82
این نعمتهاي بزرگ هم که باشد لجاجت و خیره سري و آزار پیامبران را کنار بگذارید.
سورة البقرة ( 2) : آیۀ 61 ] ..... ص : 82
(آیه 61 )- تمنّاي غذاهاي رنگارنگ! به دنبال مواهب فراوانی که خداوند به بنی اسرائیل ارزانی داشت، در این آیه، چگونگی
کفران و ناسپاسی آنها را در برابر این نعمتهاي بزرگ منعکس میکند و نشان میدهد که آنها چگونه مردم لجوجی بودهاند که
و به خاطر بیاورید زمانی را که گفتید: اي موسی! ما هرگز نمیتوانیم به » : شاید در تمام تاریخ دیده نشده است، نخست میگوید
من و سلوي هر چند خوب و لذیذ است، اما ما غذاي متنوّع میخواهیم (وَ إِذْ قُلْتُمْ یا مُوسی لَنْ نَصْبِرَ عَلی « یک نوع غذا قناعت کنیم
طَعامٍ واحِدٍ).
فَادْعُ لَنا رَبَّکَ یُخْرِجْ لَنا ) « بنابراین از خدایت بخواه تا از آنچه از زمین میروید براي ما قرار دهد از سبزیها، خیار، سیر، عدس و پیاز »
مِمَّا تُنْبِتُ الْأَرْضُ مِنْ بَقْلِها وَ قِثَّائِها وَ فُومِها وَ عَدَسِها وَ بَصَلِها).
قالَ أَ تَسْتَبْدِلُونَ الَّذِي هُوَ أَدْنی ) ؟« آیا شما غذاي پستتر را در مقابل آنچه بهتر است انتخاب میکنید » : ولی موسی به آنها گفت
صفحه 116 از 550
بِالَّذِي هُوَ خَیْرٌ).
اهْبِطُوا ) « اکنون که چنین است از این بیابان بیرون روید و کوشش کنید وارد شهري شوید، زیرا آنچه میخواهید در آنجا است »
مِصْراً فَإِنَّ لَکُمْ ما سَأَلْتُمْ).
وَ ضُرِبَتْ عَلَیْهِمُ الذِّلَّۀُ وَ الْمَسْکَنَۀُ). ) « خداوند مهر ذلّت و فقر را بر پیشانی آنها زد » : سپس قرآن اضافه میکند
وَ باؤُ بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ). ) « و بار دیگر به غضب الهی گرفتار شدند
ذلِکَ بِأَنَّهُمْ کانُوا یَکْفُرُونَ بِآیاتِ اللَّهِ وَ ) « این به خاطر آن بود که آنها آیات الهی را انکار میکردند و پیامبران را بناحق میکشتند »
یَقْتُلُونَ النَّبِیِّینَ بِغَیْرِ الْحَقِّ).
ذلِکَ بِما عَصَوْا وَ کانُوا یَعْتَدُونَ). ) « این به خاطر آن بود که آنها گناه میکردند و تعدّي و تجاوز داشتند » و
آیا تنوّع طلبی جزء طبیعت انسان نیست؟ بدون شک، تنوّع از لوازم زندگی و جزء خواستههاي بشر است، کاملا طبیعی است که
، انسان پس از مدّتی از غذاي یکنواخت خسته شود، این کار خلافی نیست پس چگونه بنی اسرائیل با برگزیده تفسیر نمونه، ج 1
ص: 83
درخواست تنوّع مورد سرزنش قرار گرفتند؟
پاسخ این سؤال با ذکر یک نکته روشن میشود و آن این که در زندگی بشر حقایقی وجود دارد که اساس زندگی او را تشکیل
میدهد و نباید فداي خورد و خواب و لذائذ متنوّع گردد. زمانهایی پیش میآید که توجه به این امور انسان را از هدف اصلی، از
ایمان و پاکی و تقوي، از آزادگی و حرّیّت باز میدارد، در اینجاست که باید به همه آنها پشت پا بزند.
تنوّع طلبی در حقیقت دام بزرگی است از سوي استعمارگران دیروز و امروز که با استفاده از آن، افراد آزاده را چنان اسیر انواع
غذاها و لباسها و مرکبها و مسکنها میکنند که خویشتن خویش را بکلّی به دست فراموشی بسپارند و حلقه اسارت آنها را بر گردن
نهند.
سورة البقرة ( 2) : آیۀ 62 ] ..... ص : 83
(آیه 62 )- قانون کلی نجات! در تعقیب بحثهاي مربوط به بنی اسرائیل در اینجا قرآن به یک اصل کلی و عمومی، اشاره کرده
میگوید: آنچه ارزش دارد واقعیّت و حقیقت است، نه تظاهر و ظاهر سازي، در پیشگاه خداوند بزرگ ایمان خالص و عمل صالح
کسانی که (به پیامبر اسلام صلّی اللّه علیه و اله) ایمان آوردهاند و همچنین یهودیان و نصاري و صابئان (پیروان » پذیرفته میشود
یحیی یا نوح یا ابراهیم) آنها که ایمان به خدا و روز قیامت آورند و عمل صالح انجام دهند پاداش آنها نزد پروردگارشان ثابت
.«1» ( إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ الَّذِینَ هادُوا وَ النَّصاري وَ الصَّابِئِینَ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ وَ عَمِلَ صالِحاً فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ ) « است
وَ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ). ) « نه ترسی از آینده دارند و نه غمی از گذشته » و بنابراین
یک سؤال مهم: بعضی از بهانه جویان آیه فوق را دستاویزي براي افکار نادرستی از قبیل صلح کلی و این که پیروان هر مذهبی باید
به مذهب خود عمل کنند قرار دادهاند، آنها میگویند بنابراین آیه لازم نیست یهود و نصاري و پیروان
__________________________________________________
جلد اول، ذیل همین آیه. « تفسیر نمونه » چه کسانی هستند و عقاید آنها چیست؟ رجوع کنید به « صابئان » 1) در این که )
ص: 84
ادیان دیگر اسلام را پذیرا شوند، همین قدر که به خدا و آخرت ایمان داشته باشند و عمل صالح انجام دهند کافی است.
پاسخ: به خوبی میدانیم که آیات قرآن یکدیگر را تفسیر میکنند، قرآن در آیه 85 سوره آل عمران میگوید: وَ مَنْ یَبْتَغِ غَیْرَ
صفحه 117 از 550
.« هر کس دینی غیر از اسلام براي خود انتخاب کند پذیرفته نخواهد شد » : الْإِسْلامِ دِیناً فَلَنْ یُقْبَلَ مِنْهُ
به علاوه آیات قرآن پر است از دعوت یهود و نصاري و پیروان سایر ادیان به سوي این آیین جدید اگر تفسیر فوق صحیح باشد با
بخش عظیمی از آیات قرآن تضاد صریح دارد، بنابراین باید به دنبال معنی واقعی آیه رفت.
در اینجا دو تفسیر از همه روشنتر و مناسبتر بنظر میرسد.
-1 اگر یهود و نصاري و مانند آنها به محتواي کتب خود عمل کنند مسلّما به پیامبر اسلام صلّی اللّه علیه و اله ایمان میآورند چرا
که بشارت ظهور او با ذکر صفات و علایم مختلف در این کتب آسمانی آمده است.
-2 این آیه ناظر به سؤالی است که براي بسیاري از مسلمانان در آغاز اسلام مطرح بوده، آنها در فکر بودند که اگر راه حق و نجات
تنها اسلام است، پس تکلیف نیاکان و پدران ما چه میشود؟، آیا آنها به خاطر عدم درك زمان پیامبر اسلام و ایمان نیاوردن به او
مجازات خواهند شد؟
در اینجا آیه فوق نازل گردید و اعلام داشت هر کسی که در عصر خود به پیامبر بر حق و کتاب آسمانی زمان خویش ایمان آورده
و عمل صالح کرده است اهل نجات است، و جاي هیچ گونه نگرانی نیست.
بنابراین یهودیان مؤمن و صالح العمل قبل از ظهور مسیح، اهل نجاتند، همان گونه مسیحیان مؤمن قبل از ظهور پیامبر اسلام.
این معنی از شأن نزولی که براي آیه فوق ذکر شده نیز استفاده میشود.
جلد اول ذیل همین آیه مطالعه کنید. « تفسیر نمونه » شرح این شأن نزول را در
سورة البقرة ( 2) : آیۀ 63 ] ..... ص : 84
(آیه 63 )- آیات خدا را با قوت بگیرید! در این آیه مسأله پیمان گرفتن از بنی اسرائیل، براي عمل به محتویات تورات و سپس
تخلّف آنها از این پیمان اشاره ص: 85
وَ إِذْ أَخَذْنا مِیثاقَکُمْ). ) « به خاطر بیاورید زمانی را که از شما پیمان گرفتیم » : شده است، نخست میگوید
وَ رَفَعْنا فَوْقَکُمُ الطُّورَ). ) « و طور را بالاي سر شما قرار دادیم »
خُذُوا ما آتَیْناکُمْ بِقُوَّةٍ). ) « و گفتیم آنچه را از آیات الهی به شما دادهایم با قدرت و قوت بگیرید »
وَ اذْکُرُوا ما فِیهِ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ). ) « و آنچه را در آن است دقیقا به خاطر داشته باشید (و به آن عمل کنید) تا پرهیزکار شوید »
سورة البقرة ( 2) : آیۀ 64 ] ..... ص : 85
اشاره
ثُمَّ تَوَلَّیْتُمْ مِنْ بَعْدِ ذلِکَ). ) « و بعد از این ماجرا، روي گردان شدید » (آیه 64 )- ولی شما پیمان خود را به دست فراموشی سپردید
فَلَوْ لا فَضْلُ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَ رَحْمَتُهُ لَکُنْتُمْ مِنَ الْخاسِرِینَ). ) « و اگر فضل و رحمت خدا بر شما نبود، از زیانکاران بودید »
-1 چگونه کوه بالاي سر بنی اسرائیل قرار گرفت؟ ..... ص : 85
چنین نقل میکند: هنگامی که موسی (ع) از کوه طور بازگشت و تورات را با « ابن زید » مفسر بزرگ اسلام مرحوم طبرسی از قول
صفحه 118 از 550
خود آورد، به قوم خویش اعلام کرد کتاب آسمانی آوردهام که حاوي دستورات دینی و حلال و حرام است، دستوراتی که خداوند
برنامه کار شما قرار داده، آن را بگیرید و به احکام آن عمل کنید.
یهود به بهانه این که تکالیف مشکلی براي آنان آورده، بناي نافرمانی و سرکشی گذاشتند، خدا هم فرشتگان را مأمور کرد، تا قطعه
عظیمی از کوه طور را بالاي سر آنها قرار دهند.
در این هنگام موسی (ع) اعلام کرد چنانچه پیمان ببندید و به دستورات خدا عمل کنید و از سرکشی و تمرّد توبه نمایید این عذاب
و کیفر از شما بر طرف میشود و گر نه همه هلاك خواهید شد.
آنها تسلیم شدند و تورات را پذیرا گشتند و براي خدا سجده نمودند، در حالی که هر لحظه انتظار سقوط کوه را بر سر خود
میکشیدند، ولی به برکت توبه ص: 86
.« سر انجام این عذاب الهی از آنها دفع شد
اما در چگونگی قرار گرفتن کوه بالاي سر بنی اسرائیل: این احتمال وجود دارد که قطعه عظیمی از کوه به فرمان خدا بر اثر زلزله و
صاعقه شدید از جا کنده شد، و از بالاي سر آنها گذشت بطوري که چند لحظه، آن را بر فراز سر خود دیدند و تصوّر کردند که بر
آنها فرو خواهد افتاد.
-2 پیمان اجباري چه سودي دارد؟ ..... ص : 86
در پاسخ این سؤال میتوان گفت: هیچ مانعی ندارد که افراد متمرّد و سرکش را با تهدید به مجازات در برابر حق تسلیم کنند، این
تهدید و فشار که جنبه موقتی دارد، غرور آنها را در هم میشکند و آنها را وادار به اندیشه و تفکّر صحیح میکند و در ادامه راه با
اراده و اختیار به وظایف خویش عمل میکند.
و به هر حال، این پیمان، بیشتر مربوط به جنبههاي عملی آن بوده است و گر نه اعتقاد را نمیتوان با اکراه تغییر داد.
سورة البقرة ( 2) : آیۀ 65 ] ..... ص : 86
(آیه 65 )- عصیانگران روز شنبه! این آیه به روح عصیانگري و نافرمانی حاکم بر یهود و علاقه شدید آنها به امور مادّي اشاره
میکند، نخست میگوید:
وَ لَقَدْ عَلِمْتُمُ الَّذِینَ اعْتَدَوْا مِنْکُمْ فِی السَّبْتِ). ) « قطعا حال کسانی را که از میان شما در روز شنبه نافرمانی و گناه کردند دانستید »
فَقُلْنا لَهُمْ کُونُوا قِرَدَةً خاسِئِینَ). ) « ما به آنها گفتیم: به صورت بوزینهگان طرد شدهاي درآیید و آنها چنین شدند » و نیز دانستید که
سورة البقرة ( 2) : آیۀ 66 ] ..... ص : 86
فَجَعَلْناها نَکالًا لِما بَیْنَ یَدَیْها وَ ما خَلْفَها). ) « ما این امر را کیفر و عبرتی براي مردم آن زمان و زمانهاي بعد قرار دادیم » -( (آیه 66
وَ مَوْعِظَۀً لِلْمُتَّقِینَ). ) « و همچنین پند و اندرزي براي پرهیزکاران »
شرح این ماجرا ذیل آیات ( 163 تا 166 ) سوره اعراف خواهد آمد.
را تعطیل کنند، گروهی از آنان که در کنار دریا میزیستند « شنبه » خداوند به یهود دستور داده بود، روز » : و خلاصه آن چنین است
به عنوان آزمایش دستور یافتند از دریا در آن روز ماهی نگیرند، ولی از قضا روزهاي شنبه که میشد، ماهیان فراوانی بر برگزیده
صفحه 119 از 550
تفسیر نمونه، ج 1، ص: 87
صفحه آب ظاهر میشدند، آنها به فکر حیلهگري افتادند و با یک نوع کلاه شرعی روز شنبه از آب ماهی گرفتند، خداوند آنان را
« به جرم این نافرمانی مجازات کرد و چهرهشان را از صورت انسان به حیوان دگرگون ساخت
سورة البقرة ( 2) : آیۀ 67 ] ..... ص : 86
(آیه 67 )- ماجراي گاو بنی اسرائیل! از این آیه به بعد بر خلاف آنچه تا به حال در سوره بقره پیرامون بنی اسرائیل خواندهایم که
همه بطور فشرده و خلاصه بود، ماجرایی به صورت مشروح آمده.
ماجرا (آن گونه که از قرآن و تفاسیر بر میآید) چنین بود که یکنفر از بنی اسرائیل به طرز مرموزي کشته میشود، در حالی که
قاتل به هیچ وجه معلوم نیست.
در میان قبایل و اسباط بنی اسرائیل نزاع درگیر میشود، داوري را براي فصل خصومت نزد موسی (ع) میبرند و حل مشکل را از او
خواستار میشوند.
موسی (ع) با استمداد از لطف پروردگار از طریق اعجاز آمیزي به حل این مشکل چنانکه در تفسیر آیات میخوانید میپردازد.
وَ إِذْ قالَ مُوسی لِقَوْمِهِ إِنَّ اللَّهَ ) « به خاطر بیاورید هنگامی را که موسی به قوم خود گفت باید گاوي را سر ببرید » : نخست میگوید
یَأْمُرُکُمْ أَنْ تَذْبَحُوا بَقَرَةً).
موسی در پاسخ آنان گفت: به خدا پناه میبرم که » .( قالُوا أَ تَتَّخِذُنا هُزُواً ) !؟« گفتند: آیا ما را به مسخره گرفتهاي » آنها از روي تعجّب
قالَ أَعُوذُ بِاللَّهِ أَنْ أَکُونَ مِنَ الْجاهِلِینَ). ) « از جاهلان باشم
یعنی استهزا نمودن و مسخره کردن، کار افراد نادان و جاهل است، و پیامبر خدا هرگز چنین نیست.
سورة البقرة ( 2) : آیۀ 68 ] ..... ص : 87
گفتند: اکنون که چنین است از » (آیه 68 )- پس از آن که آنها اطمینان پیدا کردند استهزایی در کار نیست و مسأله جدّي میباشد
قالُوا ادْعُ لَنا رَبَّکَ یُبَیِّنْ لَنا ما هِیَ). ) !؟« پروردگارت بخواه براي ما مشخص کند که این چگونه گاوي باید باشد
گفت: خداوند میفرماید باید ماده گاوي باشد که نه پیر و از کار افتاده و نه بکر و جوان بلکه » به هر حال، موسی در پاسخ آنها
قالَ إِنَّهُ یَقُولُ إِنَّها بَقَرَةٌ لا فارِضٌ وَ لا بِکْرٌ عَوانٌ بَیْنَ ذلِکَ). ص: 88 ) « میان این دو باشد
و براي این که آنها بیش از این مسأله را کش ندهند، و با بهانه تراشی فرمان خدا را به تأخیر نیندازند در پایان سخن خود اضافه
فَافْعَلُوا ما تُؤْمَرُونَ). ) « آنچه به شما دستور داده شده است انجام دهید » : کرد
سورة البقرة ( 2) : آیۀ 69 ] ..... ص : 88
گفتند: از پروردگارت بخواه که براي ما روشن کند که رنگ آن » (آیه 69 )- ولی باز آنها دست از پرگویی و لجاجت برنداشتند و
قالُوا ادْعُ لَنا رَبَّکَ یُبَیِّنْ لَنا ما لَوْنُها). ) !؟« باید چگونه باشد
قالَ إِنَّهُ ) « گفت: خدا میفرماید: گاو مادهاي باشد زرد یکدست که رنگ آن بینندگان را شاد و مسرور سازد » موسی (ع) در پاسخ
یَقُولُ إِنَّها بَقَرَةٌ صَفْراءُ فاقِعٌ لَوْنُها تَسُرُّ النَّاظِرِینَ).
عجب این است که باز هم به این مقدار اکتفا نکردند و هر بار با بهانه جویی کار خود را مشکلتر ساخته، و دایره وجود چنان گاوي
صفحه 120 از 550
را تنگتر نمودند.
سورة البقرة ( 2) : آیۀ 70 ] ..... ص : 88
از نظر نوع کار کردن (قالُوا ادْعُ لَنا ؟« گفتند: از پروردگارت بخواه براي ما روشن کند این چگونه گاوي باید باشد » (آیه 70 )- باز
رَبَّکَ یُبَیِّنْ لَنا ما هِیَ).
إِنَّ الْبَقَرَ تَشابَهَ عَلَیْنا). ) « چرا که این گاو براي ما مبهم شده »
وَ إِنَّا إِنْ شاءَ اللَّهُ لَمُهْتَدُونَ). ) !« و اگر خدا بخواهد ما هدایت خواهیم شد »
سورة البقرة ( 2) : آیۀ 71 ] ..... ص : 88
قالَ إِنَّهُ ) « موسی گفت: خدا میفرماید: گاوي باشد که براي شخم زدن، رام نشده، و براي زراعت آبکشی نکند » (آیه 71 )- مجدّدا
یَقُولُ إِنَّها بَقَرَةٌ لا ذَلُولٌ تُثِیرُ الْأَرْضَ وَ لا تَسْقِی الْحَرْثَ).
مُسَلَّمَۀٌ). ) « و از هر عیبی بر کنار باشد »
لا شِیَۀَ فِیها). ) « هیچ گونه رنگ دیگري در آن نباشد » و حتی
قالُوا الْآنَ جِئْتَ بِالْحَقِّ). ) !« گفتند: حالا حق مطلب را ادا کردي » در اینجا که گویا سؤال دیگري براي مطرح کردن نداشتند
فَذَبَحُوها وَ ما کادُوا ) !« و آن را سر بریدند، ولی مایل نبودند این کار را انجام دهند » سپس گاو را با هر زحمتی بود به دست آوردند
یَفْعَلُونَ).
سورة البقرة ( 2) : آیۀ 72 ] ..... ص : 88
(آیه 72 )- قرآن بعد از ذکر ریزه کاریهاي این ماجرا، باز آن را بصورت ص: 89
به خاطر بیاورید هنگامی که انسانی را کشتید، سپس در باره قاتل آن به » : خلاصه و کلی در این آیه و آیه بعد چنین مطرح میکند
وَ إِذْ قَتَلْتُمْ نَفْساً فَادَّارَأْتُمْ ) « نزاع پرداختید و خداوند (با دستوري که در آیات بالا آمد) آنچه را مخفی داشته بودید آشکار ساخت
فِیها وَ اللَّهُ مُخْرِجٌ ما کُنْتُمْ تَکْتُمُونَ).
سورة البقرة ( 2) : آیۀ 73 ] ..... ص : 89
تا زنده شود و قاتل خود را معرّفی کند (فَقُلْنا اضْرِبُوهُ بِبَعْضِها) « سپس گفتیم قسمتی از گاو را به مقتول بزنید » -( (آیه 73
کَذلِکَ یُحْیِ اللَّهُ الْمَوْتی) ) « آري! خدا این گونه مردگان را زنده میکند ».
وَ یُرِیکُمْ آیاتِهِ لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ) ) « و این گونه آیات خود را به شما نشان میدهد تا تعقّل کنید ».
سورة البقرة ( 2) : آیۀ 74 ] ..... ص : 89
اشاره
صفحه 121 از 550
بعد از این ماجراها و دیدن این گونه آیات و » : (آیه 74 )- در این آیه به مسأله قساوت و سنگدلی بنی اسرائیل پرداخته میگوید
ثُمَّ قَسَتْ قُلُوبُکُمْ مِنْ بَعْدِ ذلِکَ فَهِیَ کَالْحِجارَةِ ) « معجزات و عدم تسلیم در برابر آنها دلهاي شما سخت شد همچون سنگ یا سختتر
أَوْ أَشَدُّ قَسْوَةً).
وَ إِنَّ مِنَ الْحِجارَةِ لَما یَتَفَجَّرُ مِنْهُ الْأَنْهارُ). ) « پارهاي از سنگها میشکافد و از آن نهرها جاري میشود » چرا که
وَ إِنَّ مِنْها لَما یَشَّقَّقُ فَیَخْرُجُ مِنْهُ الْماءُ). ) « بعضی از آنها شکاف میخورد و قطرات آب از آن تراوش مینماید » یا لا اقل
وَ إِنَّ مِنْها لَما یَهْبِطُ مِنْ خَشْیَۀِ اللَّهِ). ) « پارهاي از آنها (از فراز کوه) از خوف خدا فرو میافتد » و گاه
اما دلهاي شما از این سنگها نیز سختتر است، نه چشمه عواطف و علمی از آن میجوشد و نه قطرات محبتی از آن تراوش میکند،
و نه هرگز از خوف خدا میطپد.
وَ مَا اللَّهُ بِغافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ). ) « خداوند از آنچه انجام میدهید غافل نیست » : و در آخرین جمله میفرماید
، و این تهدیدي است سر بسته براي این جمعیّت بنی اسرائیل و تمام کسانی که خط آنها را ادامه میدهند. برگزیده تفسیر نمونه، ج 1
ص: 90
نکات آموزنده این داستان- ..... ص : 90
این داستان عجیب، علاوه بر این که دلیل بر قدرت بیپایان پروردگار بر همه چیز است، دلیلی بر مسأله معاد نیز میباشد.
از این گذشته این داستان به ما درس میدهد که سختگیر نباشیم تا خدا بر ما سخت نگیرد به علاوه انتخاب گاو براي کشتن شاید
براي این بوده که بقایاي فکر گوساله پرستی و بتپرستی را از مغز آنها بیرون براند.
سورة البقرة ( 2) : آیۀ 75 ] ..... ص : 90
( آیه 75 )- انتظار بیجا! در این آیه قرآن، ماجراي بنی اسرائیل را رها کرده، روي سخن را به مسلمانان نموده و نتیجهگیري
شما چگونه انتظار دارید که این قوم به دستورات آیین شما ایمان بیاورند، با این که گروهی از آنان » : آموزندهاي میکند، میگوید
أَ فَتَطْمَعُونَ أَنْ یُؤْمِنُوا ) !؟« سخنان خدا را میشنیدند و پس از فهم و درك آن را تحریف میکردند، در حالی که علم و اطلاع داشتند
لَکُمْ وَ قَدْ کانَ فَرِیقٌ مِنْهُمْ یَسْمَعُونَ کَلامَ اللَّهِ ثُمَّ یُحَرِّفُونَهُ مِنْ بَعْدِ ما عَقَلُوهُ وَ هُمْ یَعْلَمُونَ).
سورة البقرة ( 2) : آیۀ 76 ] ..... ص : 90
گروهی از یهود که دشمنی با » : (آیه 76 )- شأن نزول: در مورد نزول این آیه و آیه بعد از امام باقر علیه السّلام چنین نقل کردهاند
حق نداشتند هنگامی که مسلمانان را ملاقات میکردند از آنچه در تورات پیرامون صفات پیامبر اسلام صلّی اللّه علیه و اله آمده بود
به آنها خبر میدادند، بزرگان یهود از این امر آگاه شدند و آنها را از این کار نهی کردند، و گفتند شما صفات محمد صلّی اللّه
علیه و اله را که در تورات آمده براي آنها بازگو نکنید تا در پیشگاه خدا دلیلی بر ضدّ شما نداشته باشند، این دو آیه نازل شد و به
.« آنها پاسخ گفت
پاکدلان » : تفسیر: این آیه پرده از روي حقیقت تلخ دیگري پیرامون قوم یهود، این جمعیت حیلهگر و منافق بر میدارد و میگوید
و صفات پیامبر را که در کتبشان آمده است خبر میدهند (وَ إِذا « آنها هنگامی که مؤمنان را ملاقات میکنند اظهار ایمان مینمایند
صفحه 122 از 550
لَقُوا الَّذِینَ آمَنُوا قالُوا آمَنَّا).
چرا مطالبی را که خداوند در تورات براي شما بیان کرده به مسلمانان » : اما در پنهانی و خلوت، جمعی از آنها میگویند »
وَ إِذا خَلا بَعْضُهُمْ إِلی بَعْضٍ قالُوا أَ تُحَدِّثُونَهُمْ بِما فَتَحَ اللَّهُ عَلَیْکُمْ). ) ؟« میگویید
تا در قیامت در پیشگاه خدا بر ضدّ شما به آن استدلال کنند، آیا ص: 91 »
لِیُحَاجُّوکُمْ بِهِ عِنْدَ رَبِّکُمْ أَ فَلا تَعْقِلُونَ). ) ؟« نمیفهمید
از این آیه به خوبی استفاده میشود که ایمان این گروه منافق در باره خدا آن قدر ضعیف بود که او را همچون انسانهاي عادي
میپنداشتند و تصور میکردند اگر حقیقتی را از مسلمانان کتمان کنند از خدا نیز مکتوم خواهد ماند!
سورة البقرة ( 2) : آیۀ 77 ] ..... ص : 90
أَ وَ لا یَعْلَمُونَ أَنَّ ) « آیا اینها نمیدانند که خداوند از اسرار درون و برونشان آگاه است » : (آیه 77 )- در این آیه با صراحت میگوید
اللَّهَ یَعْلَمُ ما یُسِرُّونَ وَ ما یُعْلِنُونَ).
سورة البقرة ( 2) : الآیات 78 الی 79 ] ..... ص : 91
اشاره
( (آیه 78 و 79
شأن نزول: ..... ص : 91
جمعی از دانشمندان یهود اوصافی را که براي پیامبر اسلام صلّی اللّه علیه و اله در تورات آمده بود تغییر دادند و این تغییر به خاطر
حفظ موقعیّت خود و منافعی بود که همه سال از ناحیه عوام به آنها میرسید.
هنگامی که پیامبر اسلام صلّی اللّه علیه و اله مبعوث شد، و اوصاف او را با آنچه در تورات آمده بود مطابق دیدند ترسیدند که در
صورت روشن شدن این واقعیّت منافع آنها در خطر قرار گیرد، لذا بجاي اوصاف واقعی مذکور در تورات، صفاتی بر ضدّ آن
نوشتند.
عوام یهود که تا آن زمان کم و بیش صفات واقعی او را شنیده بودند، از علماي خود میپرسیدند: آیا این همان پیامبر موعود نیست
که بشارت ظهور او را میدادید؟
آنها آیات تحریف شده تورات را بر آنها میخواندند تا به این وسیله قانع شوند.
تفسیر: ..... ص : 91
نقشههاي یهود براي استثمار عوام! در تعقیب آیات گذشته پیرامون خلافکاریهاي یهود، در اینجا جمعیّت آنها را به دو گروه
گروهی از آنها افرادي هستند که از دانش بهرهاي ندارند، و از » : میگوید « دانشمندان حیلهگر » و « عوام » ، مشخص تقسیم میکند
صفحه 123 از 550
وَ مِنْهُمْ أُمِّیُّونَ لا یَعْلَمُونَ الْکِتابَ إِلَّا أَمانِیَّ ) « کتاب خدا جز یک مشت خیالات و آرزوها نمیدانند، و تنها به پندارهایشان دل بستهاند
وَ إِنْ هُمْ إِلَّا یَظُنُّونَ).
سورة البقرة ( 2) : آیۀ 79 ] ..... ص : 91
واي بر آنها که » : (آیه 79 )- دستهاي دیگر دانشمندان آنها بودند که حقایق را به سود خود تحریف میکردند چنانکه قرآن میگوید
فَوَیْلٌ لِلَّذِینَ یَکْتُبُونَ الْکِتابَ بِأَیْدِیهِمْ ثُمَّ یَقُولُونَ ) « مطالب خود را به دست خود مینویسند، و بعد میگویند اینها از سوي خداست
هذا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ). ص: 92
واي بر آنها از آنچه با دست خود » .( لِیَشْتَرُوا بِهِ ثَمَناً قَلِیلًا ) « و هدفشان این است که با این کار، بهاي کمی به دست آورند »
فَوَیْلٌ لَهُمْ مِمَّا کَتَبَتْ أَیْدِیهِمْ). ) « مینویسند
وَ وَیْلٌ لَهُمْ مِمَّا یَکْسِبُونَ). ) « و واي بر آنها از آنچه با این خیانتها به دست میآورند »
از جملههاي اخیر این آیه بخوبی استفاده میشود که آنها هم وسیله نامقدسی داشتند، و هم نتیجه نادرستی میگرفتند.
سورة البقرة ( 2) : آیۀ 80 ] ..... ص : 92
(آیه 80 )- بلند پروازي و ادّعاهاي توخالی! قرآن در اینجا به یکی از گفتههاي بیاساس یهود که آنان را به خود مغرور ساخته و سر
آنها گفتند: هرگز آتش دوزخ، جز » : چشمه قسمتی از انحرافات آنها شده بود اشاره کرده و به آن پاسخ میگوید، نخست میفرماید
وَ قالُوا لَنْ تَمَسَّنَا النَّارُ إِلَّا أَیَّاماً مَعْدُودَةً). ) « چند روزي به ما نخواهد رسید
بگو آیا پیمانی نزد خدا بستهاید که هرگز خداوند از پیمانش تخلّف نخواهد کرد یا این که چیزي را به خدا نسبت میدهید که »
قُلْ أَتَّخَذْتُمْ عِنْدَ اللَّهِ عَهْداً فَلَنْ یُخْلِفَ اللَّهُ عَهْدَهُ أَمْ تَقُولُونَ عَلَی اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ). ) !؟« نمیدانید
اعتقاد به برتري نژادي ملت یهود، و این که آنها تافتهاي جدا بافتهاند، و گنهکارانشان فقط چند روزي کیفر و مجازات میبینند.
سپس بهشت الهی براي ابد در اختیار آنان است این امتیاز طلبی با هیچ منطقی سازگار نیست. به هر حال آیه فوق، این پندار غلط را
ابطال میکند و میگوید این گفتار شما از دو حال خارج نیست: یا باید عهد و پیمان خاصّ ی از خدا در این زمینه گرفته باشید- که
نگرفتهاید- و یا دروغ و تهمت به خدا میبندید!
سورة البقرة ( 2) : آیۀ 81 ] ..... ص : 92
آري! کسانی که تحصیل گناه » : (آیه 81 )- در این آیه یک قانون کلی و عمومی را که از هر نظر منطقی است بیان میکند میگوید
بَلی مَنْ کَسَبَ سَیِّئَۀً وَ أَحاطَتْ بِهِ ) « کنند و آثار گناه سراسر وجودشان را بپوشاند آنها اهل دوزخند، و همیشه در آن خواهند بود
خَطِیئَتُهُ فَأُولئِکَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فِیها خالِدُونَ).
مفهوم احاطه گناه این است که انسان آن قدر در گناه فرو رود که زندانی براي خود بسازد، زندانی که منافذ آن بسته باشد.
زیده تفسیر نمونه، ج 1، ص: 93
سورة البقرة ( 2) : آیۀ 82 ] ..... ص : 93
صفحه 124 از 550
اشاره
کسانی که ایمان » : (آیه 82 )- و اما در مورد مؤمنان پرهیزگار، نیز یک قانون کلی و همگانی وجود دارد. چنانکه قرآن میگوید
وَ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ أُولئِکَ ) « آوردهاند و عمل صالح انجام دادهاند آنها اصحاب بهشتند و جاودانه در آن خواهند بود
أَصْحابُ الْجَنَّۀِ هُمْ فِیها خالِدُونَ).
نژاد پرستی یهود ..... ص : 93
- از این آیات استفاده میشود که روح تبعیض نژادي یهود که امروز نیز در دنیا سر چشمه بدبختیهاي فراوان شده، از آن زمان در
یهود بوده است، و امتیازات موهومی براي نژاد بنی اسرائیل قائل بودهاند، و متأسفانه بعد از گذشتن هزاران سال هنوز هم آن روحیه
بر آنها حاکم است، و در واقع منشأ پیدایش کشور غاصب اسرائیل نیز همین روح نژاد پرستی است.
سورة البقرة ( 2) : آیۀ 83 ] ..... ص : 93
(آیه 83 )- پیمان شکنان! در آیات گذشته نامی از پیمان بنی اسرائیل به میان آمد. در اینجا، قرآن مجید یهود را شدیدا مورد
سرزنش قرار میدهد که چرا این پیمانها را شکستند؟ و آنها را در برابر این نقض پیمان به رسوایی در این جهان و کیفر شدید در
آن جهان تهدید میکند.
به یاد آورید » : در پیمان بنی اسرائیل این مطالب آمده است: 1- توحید و پرستش خداوند یگانه، چنانکه نخستین جمله آیه میگوید
و در برابر هیچ بتی سر تعظیم فرود نیاورید (وَ إِذْ « زمانی را که از بنی اسرائیل پیمان گرفتیم جز اللّه (خداوند یگانه) را پرستش نکنید
أَخَذْنا مِیثاقَ بَنِی إِسْرائِیلَ لا تَعْبُدُونَ إِلَّا اللَّهَ).
وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً). ) « و نسبت به پدر و مادر نیکی کنید » -2
وَ ذِي الْقُرْبی وَ الْیَتامی وَ الْمَساکِینِ). ) « نسبت به خویشاوندان و یتیمان و مستمندان نیز به نیکی رفتار نمایید » -3
وَ قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً). ) « و با سخنان نیکو با مردم سخن گویید » -4
و در همه حال به خدا توجه داشته باشید (وَ أَقِیمُوا الصَّلاةَ). « نماز را بر پا دارید » -5
وَ آتُوا الزَّکاةَ). ) « در اداي زکات و حق محرومان، کوتاهی روا مدارید » -6
اما شما جز گروه اندکی سرپیچی کردید، و از وفاي به پیمان خود، ص: 94 »
ثُمَّ تَوَلَّیْتُمْ إِلَّا قَلِیلًا مِنْکُمْ وَ أَنْتُمْ مُعْرِضُونَ). ) « روي گردان شدید
سورة البقرة ( 2) : آیۀ 84 ] ..... ص : 94
وَ إِذْ أَخَ ذْنا مِیثاقَکُمْ لا تَسْفِکُونَ ) « هنگامی که از شما پیمان گرفتیم خون یکدیگر را نریزید » (آیه 84 )- هفت: و به یاد آرید
دِماءَکُمْ).
وَ لا تُخْرِجُونَ أَنْفُسَکُمْ مِنْ دِیارِکُمْ). ) « یکدیگر را از خانهها و کاشانههاي خود بیرون نکنید » -8
-9 چنانچه کسی در ضمن جنگ از شما اسیر شد، همه براي آزادي او کمک کنید، فدیه دهید و او را آزاد سازید- این ماده از
صفحه 125 از 550
پیمان از جمله أَ فَتُؤْمِنُونَ بِبَعْضِ الْکِتابِ وَ تَکْفُرُونَ بِبَعْضٍ که بعدا خواهد آمد استفاده میشود.
ثُمَّ أَقْرَرْتُمْ وَ أَنْتُمْ تَشْهَدُونَ). ) « شما به همه این مواد اقرار کردید و بر این پیمان گواه بودید »
سورة البقرة ( 2) : آیۀ 85 ] ..... ص : 94
شما همانها بودید که یکدیگر را به قتل میرساندید و جمعی » (آیه 85 )- ولی شما بسیاري از مواد این میثاق الهی را زیر پا گذاشتید
ثُمَّ أَنْتُمْ هؤُلاءِ تَقْتُلُونَ أَنْفُسَکُمْ وَ تُخْرِجُونَ فَرِیقاً مِنْکُمْ مِنْ دِیارِهِمْ). ) « از خود را از سرزمینشان آواره میکردید
تَظاهَرُونَ عَلَیْهِمْ بِالْإِثْمِ وَ الْعُدْوانِ). اینها همه بر ضدّ پیمانی بود که با خدا ) « و در انجام این گناه و تجاوز به یکدیگر کمک میکنید »
بسته بودید.
وَ إِنْ یَأْتُوکُمْ ) « ولی در این میان هنگامی که بعضی از آنها به صورت اسیران نزد شما بیایند فدیه میدهید و آنها را آزاد میسازید »
أُساري تُفادُوهُمْ).
وَ هُوَ مُحَرَّمٌ عَلَیْکُمْ إِخْراجُهُمْ). ) « در حالی که بیرون ساختن آنها از خانه و کاشانهشان از آغاز بر شما حرام بود
آیا به بعضی از دستورات » و عجب این که شما در دادن فدا و آزاد ساختن اسیران به حکم تورات و پیمان الهی استناد میکنید
أَ فَتُؤْمِنُونَ بِبَعْضِ الْکِتابِ وَ تَکْفُرُونَ بِبَعْضٍ). ) !؟« کتاب الهی ایمان میآورید و نسبت به بعضی کافر میشوید
فَما ) « جزاي کسی از شما که چنین تبعیضی را در مورد احکام الهی روا دارد چیزي جز رسوایی در زندگی این دنیا نخواهد بود »
جَزاءُ مَنْ یَفْعَلُ ذلِکَ مِنْکُمْ إِلَّا خِزْيٌ ص: 95
فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا).
وَ یَوْمَ الْقِیامَۀِ یُرَدُّونَ إِلی أَشَدِّ الْعَذابِ). ) « و در روز رستاخیز به اشدّ عذاب باز میگردند »
وَ مَا اللَّهُ بِغافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ). ) « و خداوند از اعمال شما غافل نیست »
و همه آن را دقیقا احصا کرده و بر طبق آن شما را در دادگاه عدل خود محاکمه میکند.
سورة البقرة ( 2) : آیۀ 86 ] ..... ص : 95
آنها کسانی هستند که زندگی دنیا را به » : (آیه 86 )- این آیه در حقیقت انگیزه اصلی این اعمال ضدّ و نقیض را بیان کرده میگوید
أُولئِکَ الَّذِینَ اشْتَرَوُا الْحَیاةَ الدُّنْیا بِالْآخِرَةِ). ) « قیمت از دست دادن آخرت خریداري کردند
فَلا یُخَفَّفُ عَنْهُمُ الْعَذابُ وَ لا هُمْ یُنْصَرُونَ). ) « عذاب آنها تخفیف داده نمیشود و کسی آنها را یاري نخواهد کرد » و به همین دلیل
سورة البقرة ( 2) : آیۀ 87 ] ..... ص : 95
اشاره
(آیه 87 )- دلهایی که در غلاف است! باز روي سخن در این آیه و آیه بعد به بنی اسرائیل است، هر چند مفاهیم و معیارهاي آن
عمومیّت دارد و همگان را در بر میگیرد.
وَ لَقَدْ آتَیْنا مُوسَی الْکِتابَ). ) « ما به موسی کتاب آسمانی (تورات) دادیم » نخست میگوید
وَ قَفَّیْنا مِنْ بَعْدِهِ بِالرُّسُلِ). ) « و بعد از او پیامبرانی پشت سر یکدیگر فرستادیم »
صفحه 126 از 550
پیامبرانی همچون داود و سلیمان و یوشع و زکریّا و یحیی و ....
وَ آتَیْنا عِیسَ ی ابْنَ مَرْیَمَ الْبَیِّناتِ وَ أَیَّدْناهُ بِرُوحِ ) « و به عیسی بن مریم دلایل روشن دادیم، و او را به وسیله روح القدس تأیید نمودیم »
الْقُدُسِ).
ولی آیا این پیامبران بزرگ با این برنامههاي سازنده، هر کدام مطلبی بر خلاف هواي نفس شما آورد، در برابر او استکبار نمودید »
أَ فَکُلَّما جاءَکُمْ رَسُولٌ بِما لا تَهْوي أَنْفُسُکُمُ اسْتَکْبَرْتُمْ). ) !؟« و زیر بار فرمانش نرفتید
گروهی از آنها را ص: 96 » : این حاکمیّت هوي و هوس بر شما آن چنان شدید بود که
فَفَرِیقاً کَذَّبْتُمْ وَ فَرِیقاً تَقْتُلُونَ). ) « تکذیب کردید و گروهی را به قتل رساندید
اگر تکذیب شما مؤثّر میافتاد و منظورتان عملی میشد شاید به همان اکتفا میکردید و اگر نه دست به خون پیامبران الهی آغشته
میساختید!
روح القدس چیست؟ ..... ص : 96
مفسران در باره روح القدس، تفسیرهاي گوناگونی دارند:
خداوند عیسی را به وسیله جبرئیل کمک و تأیید » -1 برخی گفتهاند منظور جبرئیل است، بنابراین معنی آیه فوق چنین خواهد بود
.« کرد
بر آنها « روح » اما جبرئیل را روح القدس میگویند به خاطر این که جنبه روحانیّت در فرشتگان مسأله روشنی است و اطلاق کلمه
اشاره به پاکی و قداست فوق العاده این فرشته است. « القدس » کاملا صحیح است، و اضافه کردن آن به
همان نیروي غیبی است که عیسی علیه السّلام را تأیید میکرد، و با همان نیروي مرموز الهی « روح القدس » -2 بعضی دیگر معتقدند
مردگان را به فرمان خدا زنده مینمود.
سورة البقرة ( 2) : آیۀ 88 ] ..... ص : 96
اشاره
و ما از این « آنها در برابر دعوت انبیاء- یا دعوت تو- از روي استهزاء گفتند: دلهاي ما در غلاف است » : (آیه 88 )- این آیه میگوید
سخنان چیزي درك نمیکنیم (وَ قالُوا قُلُوبُنا غُلْفٌ).
خداوند آنها را به خاطر کفرشان لعنت کرده و از رحمت خویش دور ساخته است (به همین دلیل چیزي » ، آري! همین طور است
بَلْ لَعَنَهُمُ اللَّهُ بِکُفْرِهِمْ فَقَلِیلًا ما یُؤْمِنُونَ). ) « درك نمیکنند) و کمتر ایمان میآورند
آیه فوق بیانگر این واقعیّت است که انسان بر اثر پیروي از هوسهاي سرکش آن چنان از درگاه خدا رانده میشود و بر قلب او
پردهها میافتد که حقیقت کمتر به آن راه مییابد.
دلهاي بیخبر و مستور! ..... ص : 96
صفحه 127 از 550
یهود در مدینه در برابر تبلیغات رسول اکرم صلّی اللّه علیه و اله ایستادگی به خرج میدادند، و از پذیرفتن دعوت او امتناع
میورزیدند، هر زمانی بهانهاي براي شانه خالی کردن از زیر بار دعوت پیامبر صلّی اللّه علیه و اله میتراشیدند که در آیه فوق به
یکی از سخنان آنها اشاره شده است. ص: 97
آنها میگفتند دلهاي ما در حجاب و غلاف است و آنچه بر ما میخوانی ما نمیفهمیم! مسلّما آنها این گفته را از روي استهزاء و
سخریه میگفتند، اما قرآن میفرماید: مطلب همان است که آنها میگویند، زیرا به واسطه کفر و نفاق دلهاي آنها در حجابهایی از
ظلمت و گناه و کفر قرار گرفته و خداوند آنها را از رحمت خود دور داشته است، و به همین دلیل بسیار کم ایمان میآورند.
سورة البقرة ( 2) : الآیات 89 الی 90 ] ..... ص : 97
اشاره
آیه 89 و 90
شأن نزول: ..... ص : 97
از امام صادق علیه السّلام ذیل این دو آیه چنین نقل شده که: یهود در کتابهاي خویش دیده بودند هجرتگاه پیامبر اسلام بین کوه
دو کوه در دو طرف مدینه) خواهد بود، یهود از سرزمین خویش بیرون آمدند و در جستجوي سرزمین مهاجرت ) « احد » و کوه « عیر »
است در همانجا « احد » همان « حداد » : رسیدند، گفتند « حداد » رسول اکرم صلّی اللّه علیه و اله پرداختند، در این میان به کوهی به نام
.« خیبر » و عدهاي در « فدك » و بعضی دیگر در « تیما » متفرّق شدند و هر گروهی در جایی مسکن گزیدند. بعضی در سرزمین
بودند میل دیدار برادران خویش نمودند، در این اثنا عربی عبور میکرد مرکبی را از او کرایه کردند، وي گفت « تیما » آنان که در
خواهم برد، به او گفتند: هنگامی که بین این دو کوه رسیدي ما را آگاه نما. « احد » و « عیر » من شما را از میان کوه
مرد عرب هنگامی که به سرزمین مدینه رسید اعلام کرد که اینجا همان سرزمین است که بین دو کوه عیر واحد قرار گرفته است،
سپس اشاره کرد و گفت این عیر است و آن هم احد، یهود از مرکب پیاده شدند و گفتند: ما به مقصود رسیدیم دیگر احتیاج به
مرکب تو نیست، و هر جا میخواهی برو.
رسید با آنها جنگید، یهود در قلعههاي « تبع » آنها در سرزمین مدینه ماندند و اموال فراوانی کسب نمودند این خبر به سلطانی به نام
خویش متحصّن شدند، وي آنها را محاصره کرد و سپس به آنها امان داد، آنها به نزد سلطان آمدند. تبع گفت:
من این سرزمین را پسندیدهام و در این سرزمین خواهم ماند، در پاسخ وي گفتند:
این چنین نخواهد شد، زیرا این سرزمین هجرتگاه پیامبري است که جز او کسی ص: 98
نمیتواند به عنوان ریاست در این سرزمین بماند.
تبع گفت: بنابراین، من از خاندان خویش کسانی را در اینجا قرار خواهم داد تا آن زمانی که پیامبر موعود بیاید وي را یاري نمایند،
لذا او دو قبیله معروف اوس و خزرج را در آن مکان ساکن نمود.
این دو قبیله هنگامی که جمعیّت فراوانی پیدا کردند به اموال یهود تجاوز نمودند، یهودیان به آنها میگفتند هنگامی که محمد صلّی
اللّه علیه و اله مبعوث گردد شما را از سرزمین ما بیرون خواهد کرد! هنگامی که محمد صلّی اللّه علیه و اله مبعوث شد، اوس و
صفحه 128 از 550
وَ کانُوا مِنْ قَبْلُ یَسْتَفْتِحُونَ » خزرج که به نام انصار معروف شدند به او ایمان آوردند و یهود وي را انکار نمودند. این است معنی آیه
« عَلَی الَّذِینَ کَفَرُوا
تفسیر: ..... ص : 98
خود مبلّغ بوده خود کافر شدند! یهود با عشق و علاقه مخصوصی براي ایمان به رسولخدا صلّی اللّه علیه و اله در سرزمین مدینه
ولی هنگامی که از طرف خداوند کتابی (قرآن) به آنها رسید که موافق » سکنی گزیده بودند و با بیصبري در انتظار ظهورش بودند
نشانههایی بود که یهود با خود داشتند با این که پیش از این جریان خود را به ظهور این پیامبر صلّی اللّه علیه و اله نوید میدادند و با
ظهور این پیامبر صلّی اللّه علیه و اله امید فتح بر دشمنان داشتند. آري! هنگامی که این کتاب و پیامبري را که از قبل شناخته بودند،
وَ لَمَّا جاءَهُمْ کِتابٌ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ مُصَدِّقٌ لِما مَعَهُمْ وَ کانُوا مِنْ قَبْلُ یَسْتَفْتِحُونَ عَلَی الَّذِینَ کَفَرُوا ) « نزدشان آمد نسبت به او کافر شدند
فَلَمَّا جاءَهُمْ ما عَرَفُوا کَفَرُوا بِهِ).
فَلَعْنَۀُ اللَّهِ عَلَی الْکافِرِینَ). ) « لعنت خداوند بر کافران باد »
آري! گاه انسان عاشقانه به دنبال حقیقتی میدود، ولی هنگامی که به آن رسید و آن را مخالف منافع شخصی خود دید بر اثر
هويپرستی به آن پشت پا میزند.
سورة البقرة ( 2) : آیۀ 90 ] ..... ص : 98
؟« آنها در برابر چه بهاي بدي خود را فروختند » : (آیه 90 )- اما در حقیقت یهود معامله زیانآوري انجام دادهاند، لذا قرآن میگوید
(بِئْسَمَا اشْتَرَوْا بِهِ أَنْفُسَهُمْ).
آنها به آنچه خداوند نازل کرده بود به خاطر حسد کافر شدند، و معترض بودند چرا خداوند آیات خود را بر هر کس از بندگان »
خود بخواهد به فضل خویش ص: 99
أَنْ یَکْفُرُوا بِما أَنْزَلَ اللَّهُ بَغْیاً أَنْ یُنَزِّلَ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ عَلی مَنْ یَشاءُ مِنْ عِبادِهِ). ) « نازل میکند
لذا شعلههاي خشم خداوند یکی پس از دیگري آنها را فرو گرفت و براي کافران مجازات خوار کنندهاي » : و در پایان آیه میگوید
فَباؤُ بِغَضَبٍ عَلی غَضَبٍ وَ لِلْکافِرِینَ عَذابٌ مُهِینٌ). ) « است
سورة البقرة ( 2) : آیۀ 91 ] ..... ص : 99
(آیه 91 )- تعصبهاي نژادي یهود! در تفسیر آیات گذشته خواندیم که یهود به خاطر این که این پیامبر از بنی اسرائیل نیست، و منافع
شخصی آنها را به خطر میاندازد از اطاعت و ایمان به او سر باز زدند.
هنگامی که به » : در تعقیب آن در این آیه به جنبه تع ّ ص بات نژادي یهود که در تمام دنیا به آن معروفند اشاره کرده، چنین میگوید
آنها گفته شود به آنچه خداوند نازل فرموده ایمان بیاورید، میگویند: ما به چیزي ایمان میآوریم که بر خود ما نازل شده باشد (نه
وَ إِذا قِیلَ لَهُمْ آمِنُوا بِما أَنْزَلَ اللَّهُ قالُوا نُؤْمِنُ بِما أُنْزِلَ عَلَیْنا وَ یَکْفُرُونَ بِما وَراءَهُ). ) « بر اقوام دیگر) و به غیر آن کافر میشوند
در حالی که این قرآن » آنها نه به انجیل ایمان آوردند و نه به قرآن، بلکه تنها جنبههاي نژادي و منافع خویش را در نظر میگرفتند
وَ هُوَ الْحَقُّ مُصَدِّقاً لِما مَعَهُمْ). ) « حق است و منطبق بر نشانههاي و علامتهایی است که در کتاب خویش خوانده بودند
صفحه 129 از 550
پس از آن پرده از روي دروغ آنان برداشته و میگوید: اگر بهانه عدم ایمان شما این است که محمد صلّی اللّه علیه و اله از شما
!؟« بگو: پس چرا آنها را کشتید اگر راست میگویید و ایمان دارید » ؟ نیست پس چرا به پیامبران خودتان در گذشته ایمان نیاوردید
(قُلْ فَلِمَ تَقْتُلُونَ أَنْبِیاءَ اللَّهِ مِنْ قَبْلُ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ).
سورة البقرة ( 2) : آیۀ 92 ] ..... ص : 100
(آیه 92 )- اگر به راستی آنها به تورات ایمان داشتند، توراتی که قتل نفس را گناه بزرگی میشمرد نمیبایست پیامبران بزرگ خدا
را به قتل برسانند.
موسی آن همه معجزات و دلایل » : قرآن براي روشنتر ساختن دروغ و کذب آنها، سند دیگري را بر ضدّ آنها افشا میکند و میگوید
وَ لَقَدْ برگزیده تفسیر ) !« روشن را براي شما آورد، ولی شما بعد از آن گوساله را انتخاب کردید و با این کار ظالم و ستمگر بودید
نمونه، ج 1، ص: 100
جاءَکُمْ مُوسی بِالْبَیِّناتِ ثُمَّ اتَّخَذْتُمُ الْعِجْلَ مِنْ بَعْدِهِ وَ أَنْتُمْ ظالِمُونَ)
.اگر شما راست میگویید و به پیامبر خودتان ایمان دارید پس این گوسالهپرستی بعد از آن همه دلایل روشن توحیدي چه بود؟
سورة البقرة ( 2) : آیۀ 93 ] ..... ص : 100
ما از شما پیمان گرفتیم و کوه طور را بالاي سرتان » : (آیه 93 )- این آیه سند دیگري بر بطلان این ادّعا به میان میکشد و میگوید
قرار دادیم و به شما گفتیم دستوراتی را که میدهیم محکم بگیرید و درست بشنوید. اما آنها گفتند:
وَ إِذْ أَخَذْنا مِیثاقَکُمْ وَ رَفَعْنا فَوْقَکُمُ الطُّورَ خُذُوا ما آتَیْناکُمْ بِقُوَّةٍ وَ اسْمَعُوا قالُوا سَمِعْنا وَ عَصَیْنا). ) « شنیدیم و مخالفت کردیم
وَ أُشْرِبُوا فِی قُلُوبِهِمُ الْعِجْلَ بِکُفْرِهِمْ). ) !« آري! دلهاي آنها به خاطر کفرشان با محبّت گوساله آبیاري شده بود »
شگفتا! این چگونه ایمانی است که هم با کشتن پیامبران خدا میسازد و هم گوسالهپرستی را اجازه میدهد، و هم میثاقهاي محکم
قُلْ بِئْسَما یَأْمُرُکُمْ بِهِ إِیمانُکُمْ إِنْ ) « اگر شما مؤمنید ایمانتان بد دستوراتی به شما میدهد » الهی را به دست فراموشی میسپرد؟! آري
کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ).
سورة البقرة ( 2) : آیۀ 94 ] ..... ص : 100
(آیه 94 )- گروه از خود راضی! از تاریخ زندگی یهود- علاوه بر آیات مختلف قرآن مجید- چنین بر میآید که آنها خود را یک
نژاد برتر میدانستند، و معتقد بودند گل سر سبد جامعه انسانیّتند، بهشت به خاطر آنها آفریده شده! و آتش جهنّم با آنها چندان
کاري ندارد! آنها فرزندان خدا و دوستان خاصّ او هستند، و خلاصه آنچه خوبان همه دارند آنها تنها دارند! قرآن مجید در این آیه
اگر (آنچنان که شما مدّعی هستید) سراي آخرت نزد » : و دو آیه بعد به این پندارهاي موهوم پاسخ دندانشکنی میدهد میگوید
قُلْ إِنْ کانَتْ لَکُمُ الدَّارُ الْآخِرَةُ عِنْدَ اللَّهِ ) « خدا مخصوص شما است نه سایر مردم پس آرزوي مرگ کنید اگر راست میگویید
خالِصَۀً مِنْ دُونِ النَّاسِ فَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ إِنْ کُنْتُمْ صادِقِینَ). ص: 101
یهود با گفتن این سخنها که بهشت مخصوص ما است میخواستند مسلمانان را نسبت به آیینشان دلسرد کنند. ولی قرآن پرده از
روي دروغ و تزویر آنان بر میدارد، زیرا آنها به هیچ وجه حاضر به ترك زندگی دنیا نیستند و این خود دلیل محکمی بر کذب آنها
است.
صفحه 130 از 550
سورة البقرة ( 2) : آیۀ 95 ] ..... ص : 101
« آنها هرگز تمنّاي مرگ نخواهند کرد، به خاطر اعمال بدي که پیش از خود فرستادند » : (آیه 95 )- در این آیه، قرآن اضافه میکند
(وَ لَنْ یَتَمَنَّوْهُ أَبَداً بِما قَدَّمَتْ أَیْدِیهِمْ).
وَ اللَّهُ عَلِیمٌ بِالظَّالِمِینَ). ) « و خداوند از ستمگران، آگاه است »
آري! آنها میدانستند در پرونده اعمالشان چه نقطههاي سیاه و تاریک وجود دارد، آنها از اعمال زشت و ننگین خود مطّلع بودند،
خدا نیز از اعمال این ستمگران آگاه است، بنابراین سراي آخرت براي آنها سراي عذاب و شکنجه و رسوایی است و به همین دلیل
خواهان آن نیستند.
سورة البقرة ( 2) : آیۀ 96 ] ..... ص : 101
وَ) « تو آنها را حریصترین مردم بر زندگی میبینی » : (آیه 96 )- این آیه از حرص شدید آنها به مادّیات چنین سخن میگوید
لَتَجِدَنَّهُمْ أَحْرَصَ النَّاسِ عَلی حَیاةٍ).
وَ مِنَ الَّذِینَ أَشْرَکُوا). ) « حتی حریصتر از مشرکان »
هر یک » : حریص در اندوختن مال و ثروت، حریص در قبضه کردن دنیا، حریص در انحصارطلبی، آن چنان علاقه به دنیا دارند که
یَوَدُّ أَحَدُهُمْ لَوْ یُعَمَّرُ أَلْفَ سَنَۀٍ). ) .« از آنها دوست دارد هزار سال عمر کند
ولی این عمر طولانی او را از عذاب » براي جمع ثروت بیشتر یا به خاطر ترس از مجازات! آري! هر یک تمنّاي عمر هزار ساله دارد
وَ ما هُوَ بِمُزَحْزِحِهِ مِنَ الْعَذابِ أَنْ یُعَمَّرَ). ) « خداوند باز نخواهد داشت
وَ اللَّهُ بَصِیرٌ ) « و خداوند نسبت به اعمال آنها بصیر و بینا است » و اگر گمان کنند که خداوند از اعمالشان آگاه نیست، اشتباه میکنند
بِما یَعْمَلُونَ).
سورة البقرة ( 2) : آیۀ 97 ] ..... ص : 101
اشاره
( (آیه 97
شأن نزول: ..... ص : 101
هنگامی که پیامبر صلّی اللّه علیه و اله به مدینه آمد، روزي ابن صوریا (یکی از علماي یهود) با جمعی از یهود فدك نزد پیامبر
اسلام صلّی اللّه علیه و اله آمدند، و سؤالات ص: 102
گوناگونی از حضرتش کردند، و نشانههایی را که گواه نبوّت و رسالت او بود جستجو نمودند، از جمله گفتند: اي محمد! خواب تو
چشم من به خواب » ! چگونه است؟ زیرا به ما اطلاعاتی در باره خواب پیامبر موعود داده شده است. فرمود: تنام عیناي و قلبی یقظان
گفتند: راست گفتی اي محمد! و پس از سؤالات متعدد دیگر، ابن صوریا گفت: یک سؤال باقی مانده « میرود اما قلبم بیدار است
صفحه 131 از 550
که اگر آن را صحیح جواب دهی به تو ایمان میآوریم و از تو پیروي خواهیم کرد، نام آن فرشتهاي که بر تو نازل میشود چیست؟
فرمود: جبرئیل است.
گفت: او دشمن ما است، دستورهاي مشکل در باره جهاد و جنگ میآورد، اما میکائیل همیشه دستورهاي ساده و « ابن صوریا »
راحت آورده، اگر فرشته وحی تو میکائیل بود به تو ایمان میآوردیم!
تفسیر: ..... ص : 102
ملت بهانه جو! بررسی شأن نزول این آیه، انسان را بار دیگر به یاد بهانهجوییهاي ملت یهود میاندازد که از زمان پیامبر بزرگوار،
موسی (ع) تاکنون این برنامه را دنبال کردهاند در اینجا تنها بهانه این است که چون جبرئیل فرشته وحی تو است و تکالیف سنگین
خدا را ابلاغ میکند ما ایمان نمیآوریم.
از اینان باید پرسید مگر فرشتگان الهی با یکدیگر از نظر انجام وظیفه فرق دارند؟ اصولا مگر آنها طبق خواسته خودشان عمل
میکنند یا از پیش خود چیزي میگویند؟
به آنها بگو: هر کس دشمن جبرئیل باشد (در حقیقت دشمن خداست) » : به هر حال قرآن در پاسخ این بهانه جوییها چنین میگوید
قُلْ مَنْ کانَ عَدُ  وا لِجِبْرِیلَ فَإِنَّهُ نَزَّلَهُ عَلی قَلْبِکَ بِإِذْنِ اللَّهِ). ) « چرا که او به فرمان خدا قرآن را بر قلب تو نازل کرده است
و هماهنگ با نشانههاي آنها است (مُصَدِّقاً لِما بَیْنَ یَدَیْهِ). « قرآنی که کتب آسمانی پیشین را تصدیق میکند »
وَ هُديً وَ بُشْري لِلْمُؤْمِنِینَ). ) « قرآنی که مایه هدایت و بشارت براي مؤمنان است »
ص: 103
سورة البقرة ( 2) : آیۀ 98 ] ..... ص : 103
هر کس دشمن خدا و فرشتگان و » : (آیه 98 )- این آیه موضوع فوق را با تأکید بیشتر توأم با تهدید بیان میکند و میگوید
مَنْ کانَ عَدُ  وا لِلَّهِ وَ مَلائِکَتِهِ وَ رُسُلِهِ وَ ) « فرستادگان او و جبرئیل و میکائیل باشد خداوند دشمن اوست، خدا دشمن کافران است
جِبْرِیلَ وَ مِیکالَ فَإِنَّ اللَّهَ عَدُوٌّ لِلْکافِرِینَ).
اشاره به این که اینها قابل تفکیک نیستند: اللّه، فرشتگان او، فرستادگان او، جبرئیل، میکائیل و هر فرشته دیگر، و در حقیقت دشمنی
با یکی دشمنی با بقیه است.
سورة البقرة ( 2) : آیۀ 99 ] ..... ص : 103
اشاره
( (آیه 99
شأن نزول: ..... ص : 103
صفحه 132 از 550
دانشمند یهودي از روي لجاج و عناد به پیامبر اسلام صلّی اللّه علیه و اله گفت: « ابن صوریا » : ابن عباس مفسر معروف، نقل میکند »
تو چیزي که براي ما مفهوم باشد نیاوردهاي! و خداوند نشانه روشنی بر تو نازل نکرده تا ما از تو تبعیت کنیم، آیه نازل شد و به او
صریحا پاسخ گفت.
تفسیر: ..... ص : 103
پیمان شکنان یهود- نخست قرآن به این حقیقت اشاره میکند که دلایل کافی و نشانههاي روشن و آیات بیّنات در اختیار پیامبر
اسلام صلّی اللّه علیه و اله قرار دارد و آنها که انکار میکنند در حقیقت، پی به حقانیت دعوت او برده و به خاطر اغراض خاصی به
وَ لَقَدْ أَنْزَلْنا إِلَیْکَ ) « ما بر تو آیات بیّنات نازل کردیم و جز فاسقان کسی به آنها کفر نمیورزد » : مخالفت برخاستهاند، میگوید
آیاتٍ بَیِّناتٍ وَ ما یَکْفُرُ بِها إِلَّا الْفاسِقُونَ).
سورة البقرة ( 2) : آیۀ 100 ] ..... ص : 103
(آیه 100 )- سپس به یکی از اوصاف بسیار بد جمعی از یهود، یعنی پیمان شکنی که گویا با تاریخ آنها همراه است اشاره کرده،
أَ وَ کُلَّما ) !؟« آیا هر بار آنان پیمانی با خدا و پیامبر بستن جمعی از آنها آن را دور نیفکندند و با آن مخالفت نکردند » : میگوید
عاهَدُوا عَهْداً نَبَذَهُ فَرِیقٌ مِنْهُمْ).
بَلْ أَکْثَرُهُمْ لا یُؤْمِنُونَ). ) « اکثرشان ایمان نمیآورند » ! آري
خداوند از آنها در کوه طور پیمان گرفت که به فرمانهاي تورات عمل کنند ولی سر انجام این پیمان را شکستند و فرمان او را زیر پا
گذاردند.
و نیز از آنها پیمان گرفته شده بود که به پیامبر موعود (پیامبر اسلام که بشارت آمدنش در تورات داده شده بود) ایمان بیاورند به
این پیمان نیز عمل نکردند.
ص: 104
سورة البقرة ( 2) : آیۀ 101 ] ..... ص : 104
هنگامی که فرستادهاي از سوي خدا به سراغ » : (آیه 101 )- در این آیه، تأکید صریحتر و گویاتري روي همین موضوع دارد میگوید
آنها آمد و با نشانههایی که نزد آنها بود مطابقت داشت، جمعی از آنان که داراي کتاب بودند کتاب الهی را پشت سر افکندند، آن
وَ لَمَّا جاءَهُمْ رَسُولٌ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ مُصَدِّقٌ لِما مَعَهُمْ نَبَذَ فَرِیقٌ مِنَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتابَ کِتابَ اللَّهِ ) « چنانکه گویی اصلا از آن خبر ندارند
وَراءَ ظُهُورِهِمْ کَأَنَّهُمْ لا یَعْلَمُونَ).
سورة البقرة ( 2) : آیۀ 102 ] ..... ص : 104
(آیه 102 )- سلیمان و ساحران بابل! از احادیث چنین بر میآید که در زمان سلیمان پیامبر گروهی در کشور او به عمل سحر و
جادوگري پرداختند، سلیمان دستور داد تمام نوشتهها و اوراق آنها را جمع آوري کرده در محل مخصوصی نگهداري کنند.
پس از وفات سلیمان گروهی آنها را بیرون آورده و شروع به اشاعه و تعلیم سحر کردند، بعضی از این موقعیت استفاده کرده و
صفحه 133 از 550
گفتند: سلیمان اصلا پیامبر نبود، گروهی از بنی اسرائیل هم از آنها تبعیت کردند و سخت به جادوگري دل بستند، تا آنجا که دست
از تورات نیز برداشتند.
هنگامی که پیامبر اسلام صلّی اللّه علیه و اله ظهور کرد و ضمن آیات قرآن اعلام نمود سلیمان از پیامبران خدا بوده است، بعضی از
احبار و علماي یهود گفتند: از محمد تعجب نمیکنید که میگوید سلیمان پیامبر است؟
این گفتار یهود علاوه بر این که تهمت و افتراي بزرگی نسبت به این پیامبر الهی محسوب میشد لازمهاش تکفیر سلیمان (ع) بود.
به هر حال این آیه فصل دیگري از زشتکاریهاي یهود را معرّفی میکند که پیامبر بزرگ خدا سلیمان را به سحر و جادوگري متهم
وَ اتَّبَعُوا ما تَتْلُوا الشَّیاطِینُ عَلی مُلْکِ ) « آنها از آنچه شیاطین در عصر سلیمان بر مردم میخواندند پیروي کردند » : ساختند، میگوید
سُلَیْمانَ). سپس قرآن به دنبال این سخن اضافه میکند:
وَ ما کَفَرَ سُلَیْمانُ). ) « سلیمان هرگز کافر نشد »
او هرگز به سحر توسل نجست، و از جادوگري براي پیشبرد اهداف خود ص: 105
.«1» ( وَ لکِنَّ الشَّیاطِینَ کَفَرُوا یُعَلِّمُونَ النَّاسَ السِّحْرَ ) « ولی شیاطین کافر شدند، و به مردم تعلیم سحر دادند » ، استفاده نکرد
وَ ما أُنْزِلَ عَلَی الْمَلَکَیْنِ بِبابِلَ هارُوتَ ) « آنها (یهود) همچنین از آنچه بر دو فرشته بابل، هاروت و ماروت نازل گردید پیروي کردند »
وَ مارُوتَ).
به هیچ کس چیزي » در حالی که دو فرشته الهی (تنها هدفشان این بود که مردم را به طریق ابطال سحر ساحران آشنا سازند) و لذا »
و از این تعلیمات سوء استفاده مکن (وَ ما !« یاد نمیدادند، مگر این که قبلا به او میگفتند: ما وسیله آزمایش تو هستیم، کافر نشو
یُعَلِّمانِ مِنْ أَحَدٍ حَتَّی یَقُولا إِنَّما نَحْنُ فِتْنَۀٌ فَلا تَکْفُرْ).
خلاصه، این دو فرشته زمانی به میان مردم آمدند که بازار سحر داغ بود و مردم گرفتار چنگال ساحران، آنها مردم را به طرز ابطال
سحر ساحران آشنا ساختند ولی از آنجا که خنثی کردن یک مطلب (همانند خنثی کردن یک بمب) فرع بر این است که انسان
نخست از خود آن مطلب آگاه باشد و بعد طرز خنثی کردن آن را یاد بگیرد، ناچار بودند فوت و فن سحر را قبلا شرح دهند.
ولی سوء استفاده کنندگان یهود همین را وسیله قرار دادند براي اشاعه هر چه بیشتر سحر و تا آنجا پیش رفتند که پیامبر بزرگ الهی،
سلیمان را نیز متهم ساختند که اگر عوامل طبیعی به فرمان او است یا جن و انس از او فرمان میبرند همه مولود سحر است. آري!
این است راه و رسم بدکاران که همیشه براي توجیه مکتب خود، بزرگان را متهم به پیروي از آن میکنند.
از آن دو فرشته مطالبی را میآموختند که بتوانند به وسیله آن میان مرد و » به هر حال آنها از این آزمایش الهی پیروز بیرون نیامدند
فَیَتَعَلَّمُونَ مِنْهُما ما یُفَرِّقُونَ بِهِ بَیْنَ الْمَرْءِ وَ زَوْجِهِ). ) « همسرش جدایی بیفکنند
وَ ما هُمْ بِضارِّینَ ) « آنها هرگز نمیتوانند بدون فرمان خدا به احدي ضرر برسانند » ، ولی قدرت خداوند مافوق همه این قدرتها است
بِهِ مِنْ أَحَدٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ).
__________________________________________________
نوعی اعمال خارق العاده است که آثاري از خود در وجود انسانها به جا میگذارد و گاهی یک نوع چشم بندي و « سحر » (1)
تردستی است، و گاه تنها جنبه روانی و خیالی دارد. [.....]
ص: 106
وَ یَتَعَلَّمُونَ ما یَضُرُّهُمْ وَ لا یَنْفَعُهُمْ). ) « آنها قسمتهایی را یاد میگرفتند که براي ایشان ضرر داشت و نفع نداشت »
آري! آنها این برنامه سازنده الهی را تحریف کردند به جاي این که از آن به عنوان وسیله اصلاح و مبارزه با سحر استفاده کنند، آن
وَ لَقَدْ عَلِمُوا ) « با این که میدانستند هر کسی خریدار این گونه متاع باشد بهرهاي در آخرت نخواهد داشت » را وسیله فساد قرار دادند
صفحه 134 از 550
لَمَنِ اشْتَراهُ ما لَهُ فِی الْآخِرَةِ مِنْ خَلاقٍ).
وَ لَبِئْسَ ما شَرَوْا بِهِ أَنْفُسَهُمْ لَوْ کانُوا یَعْلَمُونَ). ) « چه زشت و ناپسند بود آنچه خود را به آن فروختند اگر علم و دانشی میداشتند »
سورة البقرة ( 2) : آیۀ 103 ] ..... ص : 106
اشاره
در حالی که اگر » (آیه 103 )- آنها آگاهانه به سعادت و خوشبختی خود پشت پا زدند و در گرداب کفر و گناه غوطهور شدند
وَ لَوْ أَنَّهُمْ ) « ایمان میآوردند و تقوا پیشه میکردند پاداشی که نزد خدا بود براي آنان از همه این امور بهتر بود، اگر توجه داشتند
آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَمَثُوبَۀٌ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ خَیْرٌ لَوْ کانُوا یَعْلَمُونَ).
هیچ کس بدون اذن خدا قادر بر کاري نیست- ..... ص : 106
در آیات فوق خواندیم که ساحران نمیتوانستند بدون اذن پروردگار به کسی زیان برسانند این به آن معنی نیست که جبر و اجباري
در کار باشد، بلکه اشاره به یکی از اصول اساسی توحید است که همه قدرتها در این جهان از قدرت پروردگار سر چشمه میگیرد،
حتی سوزندگی آتش و برّندگی شمشیر بیاذن و فرمان او نمیباشد، چنان نیست که ساحر بتواند بر خلاف اراده خدا در عالم
آفرینش دخالت کند و چنین نیست که خدا را در قلمرو حکومتش محدود نماید بلکه اینها خواص و آثاري است که او در
موجودات مختلف قرار داده، بعضی از آن حسن استفاده میکنند و بعضی سوء استفاده، و این آزادي و اختیار که خدا به انسانها
داده نیز وسیلهاي است براي آزمودن و تکامل آنها.
سورة البقرة ( 2) : آیۀ 104 ] ..... ص : 106
اشاره
آیه 104
شأن نزول: ..... ص : 106
نقل میکند: مسلمانان صدر اسلام هنگامی که پیامبر صلّی اللّه علیه و اله مشغول سخن گفتن بود و بیان آیات و احکام « ابن عباس »
الهی میکرد گاهی از او میخواستند کمی با تأنّی سخن بگوید تا بتوانند مطالب را خوب درك ص:
107
به معنی مهلت دادن « الرعی » که از ماده « راعنا » کنند، و سؤالات و خواستههاي خود را نیز مطرح نمایند، براي این درخواست جمله
است به کار میبردند.
که به معنی کودنی و حماقت است استعمال میکردند (در صورت اول مفهومش « الرعونه » را از ماده « راعنا » ولی یهود همین کلمه
صفحه 135 از 550
.(!« ما را تحمیق کن » ولی در صورت دوم این است که « به ما مهلت بده » این است
در اینجا براي یهود دستاویزي پیدا شده بود که با استفاده از همان جملهاي که مسلمانان میگفتند، پیامبر یا مسلمانان را استهزاء
را به کار برند که « انْظُرْنا » جمله ،« راعنا » کنند، آیه نازل شد و براي جلوگیري از این سوء استفاده به مؤمنان دستور داد به جاي جمله
همان مفهوم را میرساند، و دستاویزي براي دشمن لجوج نیست.
تفسیر: ..... ص : 107
اي کسانی که ایمان آوردهاید (هنگامی » : دستاویز به دشمن ندهید؟ با توجه به آنچه در شأن نزول گفته شد، نخست آیه میگوید
که از پیامبر تقاضاي مهلت براي درك آیات قرآن میکنید) نگویید راعنا بلکه بگویید انظرنا چرا که همان مفهوم را دارد و
و آنچه به شما دستور داده میشود بشنوید، و براي » .( دستاویزي براي دشمن نیست (یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَقُولُوا راعِنا وَ قُولُوا انْظُرْنا
وَ اسْمَعُوا وَ لِلْکافِرِینَ عَذابٌ أَلِیمٌ). ) « کافران و استهزاء کنندگان عذاب دردناکی است
از این آیه به خوبی استفاده میشود که مسلمانان باید در برنامههاي خود مراقب باشند که هرگز بهانه به دست دشمن ندهند، حتی
از یک جمله کوتاه که ممکن است سوژهاي براي سوء استفاده دشمنان گردد احتراز جویند.
از اینجا تکلیف مسلمانان در مسائل بزرگتر و بزرگتر روشن میشود، هم اکنون گاهی اعمالی از ما سر میزند که از سوي دشمنان
داخلی، یا محافل بین المللی سبب تفسیرهاي سوء و بهرهگیري بلندگوهاي تبلیغاتی آنان میشود، وظیفه ما این است که از این
کارها جدا بپرهیزیم و بیجهت بهانه به دست این مفسدان داخلی و خارجی ندهیم.
سورة البقرة ( 2) : آیۀ 105 ] ..... ص : 107
(آیه 105 )- این آیه، پرده از روي کینه توزي و عداوت گروه مشرکان و گروه اهل کتاب نیست به مؤمنان برداشته، میگوید:
کافران اهل کتاب و همچنین ص: 108 »
ما یَوَدُّ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ وَ لَا الْمُشْرِکِینَ أَنْ یُنَزَّلَ ) « مشرکان دوست ندارند خیر و برکتی از سوي خدا بر شما نازل گردد
عَلَیْکُمْ مِنْ خَیْرٍ مِنْ رَبِّکُمْ).
وَ اللَّهُ ) « خداوند رحمت و خیر و برکت خویش را به هر کس بخواهد اختصاص میدهد » : ولی این تنها آرزویی بیش نیست زیرا
یَخْتَصُّ بِرَحْمَتِهِ مَنْ یَشاءُ).
وَ اللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِیمِ). ) « و خداوند داراي بخشش و فضل عظیم است »
آري! دشمنان از شدّت کینه توزي و حسادت حاضر نبودند این افتخار و موهبت را بر مسلمانان ببینند که پیامبري بزرگ، صاحب
یک کتاب آسمانی با عظمت از سوي خداوند بر آنها مبعوث گردد، ولی مگر میتوان جلو فضل و رحمت خدا را گرفت؟
سورة البقرة ( 2) : آیۀ 106 ] ..... ص : 108
باز در این آیه سخن از تبلیغات سوء یهود بر ضدّ مسلمانان است. «1» (آیه 106 )- هدف از نسخ
آنها گاه به مسلمانان میگفتند: دین، دین یهود است و قبله، قبله یهود، و لذا پیامبر شما به سوي قبله ما (بیت المقدس) نماز
میخواند، اما هنگامی که حکم قبله تغییر یافت و طبق آیه 144 همین سوره مسلمانان موظف شدند به سوي کعبه نماز بگذارند این
صفحه 136 از 550
دستاویز از یهود گرفته شد، آنها نغمه تازهاي ساز کردند و گفتند:
اگر قبله اولی صحیح بود پس دستور دوم چیست؟ و اگر دستور دوم صحیح است اعمال گذشته شما باطل است؟
قرآن به ایرادهاي آنها پاسخ میگوید و قلوب مؤمنان را روشن میسازد.
« هیچ حکمی را نسخ نمیکنیم، و یا نسخ آن را به تأخیر نمیاندازیم مگر بهتر از آن یا همانندش را جانشین آن میسازیم » : میگوید
(ما نَنْسَخْ مِنْ آیَۀٍ أَوْ نُنْسِها نَأْتِ بِخَیْرٍ مِنْها أَوْ مِثْلِها).
أَ لَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَلی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ). ) « آیا نمیدانی که خدا بر همه چیز قادر است » و این براي خداوند آسان است
__________________________________________________
از نظر لغت به معنی از بین بردن و زائل نمودن است، و در منطق شرع، تغییر دادن حکمی و جانشین ساختن حکم دیگر « نسخ » (1)
به جاي آن است.
ص: 109
سورة البقرة ( 2) : آیۀ 107 ] ..... ص : 109
أَ لَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ لَهُ مُلْکُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ). ) « آیا نمیدانی حکومت آسمانها و زمین از آن خدا است » -( (آیه 107
او حق دارد هر گونه تغییر و تبدیلی در احکامش طبق مصالح بدهد، و او نسبت به مصالح بندگانش از همه آگاهتر و بصیرتر است.
وَ ما لَکُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ وَلِیٍّ وَ لا نَصِیرٍ). ) ؟« و آیا نمیدانی که جز خدا سرپرست و یاوري براي شما نیست »
سورة البقرة ( 2) : آیۀ 108 ] ..... ص : 109
اشاره
آیه 108
شأن نزول: ..... ص : 109
نزد رسولخدا صلّی اللّه علیه و اله آمدند و گفتند: از سوي خدا نامهاي « رافع بن حرمله » و « وهب بن زید » : از ابن عباس نقل شده که
به عنوان ما بیاور تا آن را قرائت کنیم و سپس ایمان بیاوریم! و یا نهرهایی براي ما جاري فرما تا از تو پیروي کنیم! آیه نازل شد و به
آنها پاسخ گفت.
تفسیر: ..... ص : 109
بهانههاي بیاساس- شاید پس از ماجراي تغییر قبله بود که جمعی از مسلمانان و مشرکان بر اثر وسوسه یهود، تقاضاهاي بیمورد و
نابجایی از پیامبر اسلام صلّی اللّه علیه و اله کردند.
آیا شما میخواهید از پیامبرتان همان تقاضاهاي نامعقول را بکنید » : خداوند بزرگ آنها را از چنین پرسشهایی نهی کرده میفرماید
صفحه 137 از 550
و با این بهانه جوییها شانه از زیر بار ایمان خالی کنید (أَمْ تُرِیدُونَ أَنْ تَسْئَلُوا رَسُولَکُمْ کَما سُئِلَ « که پیش از این از موسی کردند
مُوسی مِنْ قَبْلُ).
کسی که کفر را به جاي ایمان بپذیرد، از » : است، در پایان آیه اضافه میکند « کفر » با « ایمان » و از آنجا که این کار، یک نوع مبادله
وَ مَنْ یَتَبَدَّلِ الْکُفْرَ بِالْإِیمانِ فَقَدْ ضَلَّ سَواءَ السَّبِیلِ). ) « راه مستقیم گمراه شده است
در واقع قرآن میخواهد به مردم هشدار دهد که اگر شما دنبال چنین تقاضاهاي نامعقول بروید، بر سرتان همان خواهد آمد که بر
سر قوم موسی آمد.
اشتباه نشود اسلام هرگز از پرسشهاي علمی و سؤالات منطقی و همچنین تقاضاي معجزه براي پی بردن به حقّانیّت دعوت پیامبر
صلّی اللّه علیه و اله جلوگیري نمیکند چرا که راه درك و فهم و ایمان همینها است.
ص: 110
سورة البقرة ( 2) : آیۀ 109 ] ..... ص : 110
(آیه 109 )- حسودان لجوج! بسیاري از اهل کتاب مخصوصا یهود بودند که تنها به این قناعت نمیکردند که خود آیین اسلام را
نپذیرند بلکه اصرار داشتند که مؤمنان نیز از ایمانشان باز گردند، قرآن به انگیزه آنان در این امر اشاره کرده میگوید:
بسیاري از اهل کتاب به خاطر حسد دوست داشتند شما را بعد از اسلام و ایمان به کفر باز گردانند با این که حق براي آنها کاملا »
وَدَّ کَثِیرٌ مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ لَوْ یَرُدُّونَکُمْ مِنْ بَعْدِ إِیمانِکُمْ کُفَّاراً حَسَداً مِنْ عِنْدِ أَنْفُسِهِمْ مِنْ بَعْدِ ما تَبَیَّنَ لَهُمُ الْحَقُّ). ) « آشکار شده است
شما آنها را عفو کنید و گذشت نمایید تا » در اینجا قرآن به مسلمانان دستور میدهد که در برابر این تلاشهاي انحرافی و ویرانگر
فَاعْفُوا وَ اصْ فَحُوا حَتَّی یَأْتِیَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ إِنَّ اللَّهَ عَلی کُلِّ شَیْءٍ ) « خدا فرمان خودش را بفرستد چرا که خداوند بر هر چیزي توانا است
قَدِیرٌ).
سورة البقرة ( 2) : آیۀ 110 ] ..... ص : 110
(آیه 110 )- این آیه دو دستور سازنده مهم به مؤمنان میدهد یکی در مورد نماز که رابطه محکمی میان انسان و خدا ایجاد میکند
نماز را بر » : و دیگري در مورد زکات که رمز همبستگیهاي اجتماعی است و این هر دو براي پیروزي بر دشمن لازم است، میگوید
و با این دو وسیله روح و جسم خود را نیرومند سازید (وَ أَقِیمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّکاةَ). « پا دارید و زکات را ادا کنید
سپس اضافه میکند: تصوّر نکنید کارهاي نیکی را که انجام میدهید و اموالی را که در راه خدا انفاق میکنید از بین میرود، نه
وَ ما تُقَدِّمُوا لِأَنْفُسِکُمْ مِنْ خَیْرٍ تَجِدُوهُ عِنْدَ اللَّهِ). ) « آنچه از نیکیها از پیش میفرستید آنها را نزد خدا (در سراي دیگر) خواهید یافت »
إِنَّ اللَّهَ بِما تَعْمَلُونَ بَصِ یرٌ). او بطور دقیق میداند کدام عمل را به خاطر او انجام دادهاید و ) « خداوند به تمام اعمال شما بصیر است »
کدام یک را براي غیر او.
سورة البقرة ( 2) : آیۀ 111 ] ..... ص : 110
(آیه 111 )- انحصار طلبان بهشت! قرآن در این آیه اشاره به یکی دیگر از ادّعاهاي پوچ و نابجاي گروهی از یهودیان و مسیحیان
آنها گفتند: هیچ کس جز یهود و نصاري داخل بهشت برگزیده تفسیر نمونه، » : کرده و سپس پاسخ دندان شکن به آنها میگوید
ج 1، ص: 111
صفحه 138 از 550
وَ قالُوا لَنْ یَدْخُلَ الْجَنَّۀَ إِلَّا مَنْ کانَ هُوداً أَوْ نَصاري). ) « نخواهد شد
و هرگز به این آرزو نخواهند رسید (تِلْکَ أَمانِیُّهُمْ). « این تنها آرزویی است که دارند » : در پاسخ ابتدا میفرماید
به آنها بگو هر ادّعایی دلیلی میخواهد چنانچه در این ادّعا صادق » : بعد روي سخن را به پیامبر صلّی اللّه علیه و اله کرده میگوید
قُلْ هاتُوا بُرْهانَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ صادِقِینَ). ) « هستید دلیل خود را بیاورید
سورة البقرة ( 2) : آیۀ 112 ] ..... ص : 111
(آیه 112 )- پس از اثبات این واقعیّت که آنها هیچ دلیلی بر این مدّعی ندارند و ادّعاي انحصاري بودن بهشت، تنها خواب و خیالی
است که در سر میپرورانند، معیار اصلی و اساسی ورود در بهشت را به صورت یک قانون کلی بیان کرده، میگوید: آري! کسی
بَلی مَنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ وَ هُوَ مُحْسِنٌ فَلَهُ ) « که در برابر خداوند تسلیم گردد و نیکوکار باشد پاداش او نزد پروردگارش ثابت است
أَجْرُهُ عِنْدَ رَبِّهِ).
چنین کسانی نه ترسی خواهند داشت و نه » چنین کسانی نیکوکاري وصف آنها شده و در عمق جانشان نفوذ کرده است، و بنابراین
وَ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ). ) « غمگین میشوند
نفی خوف و غم از پیروان خط توحید، دلیلش روشن است، چرا که آنها تنها از خدا میترسند، و از هیچ چیز دیگر وحشت ندارند،
ولی مشرکان خرافی از همه چیز ترس دارند، از گفتههاي این و آن، از فال بد زدن، از سنتهاي خرافی و از بسیاري چیزهاي دیگر.
سورة البقرة ( 2) : آیۀ 113 ] ..... ص : 111
اشاره
آیه 113
شأن نزول: ..... ص : 111
جمعی از مفسران از ابن عباس چنین نقل کردهاند:
خدمت رسولخدا صلّی اللّه علیه و اله آمدند، عدهاي از علماي یهود نیز در آنجا حضور « نجران » هنگامی که گروهی از مسیحیان
یکی از یهودیان) رو به ) « رافع بن حرمله » ، یافتند، بین آنها و مسیحیان در محضر پیامبر صلّی اللّه علیه و اله نزاع و مشاجره در گرفت
جمعیت مسیحیان کرد و گفت: آیین شما پایه و اساسی ندارد و نبوّت عیسی و کتاب او انجیل را انکار کرد، مردي از مسیحیان
نجران نیز عین این جمله را در پاسخ آن یهودي تکرار نمود و گفت: آیین یهود پایه و اساسی ندارد، در این هنگام آیه نازل
ص: 112
شد و هر دو دسته را به خاطر گفتار نادرستشان ملامت نمود.
تفسیر: ..... ص : 112
صفحه 139 از 550
تضادهاي ناشی از انحصار طلبی- در آیات گذشته گوشهاي از ادّعاهاي بیدلیل جمعی از یهود و نصاري را دیدیم آیه مورد بحث
نشان میدهد که وقتی پاي ادّعاي بی دلیل به میان آید نتیجهاش انحصار طلبی و سپس تضاد است.
!« یهودیان گفتند: مسیحیان هیچ موقعیتی نزد خدا ندارند، و مسیحیان نیز گفتند: یهودیان هیچ موقعیتی ندارند و بر باطلند » : میگوید
(وَ قالَتِ الْیَهُودُ لَیْسَتِ النَّصاري عَلی شَیْءٍ وَ قالَتِ النَّصاري لَیْسَتِ الْیَهُودُ عَلی شَیْءٍ).
وَ هُمْ یَتْلُونَ الْکِتابَ). یعنی با در ) !« آنها این سخنان را میگویند در حالی که کتاب آسمانی را میخوانند » : سپس اضافه میکند
دست داشتن کتابهاي الهی که میتواند راهگشاي آنها در این مسائل باشد این گونه سخنان که سر چشمهاي جز تعصّب و عناد و
لجاجت ندارد بسیار عجیب است.
با این که اینها اهل کتابند و آنها « مشرکان نادان نیز همان چیزي را میگفتند که اینها میگویند » : سپس قرآن اضافه میکند
بتپرست (کَذلِکَ قالَ الَّذِینَ لا یَعْلَمُونَ مِثْلَ قَوْلِهِمْ).
خداوند داوري این اختلاف را در قیامت به عهده خواهد گرفت) (فَاللَّهُ یَحْکُمُ بَیْنَهُمْ یَوْمَ الْقِیامَۀِ فِیما کانُوا » در پایان آیه آمده است
فِیهِ یَخْتَلِفُونَ).
آنجاست که حقایق روشنتر میشود و اسناد و مدارك هر چیز آشکار است، کسی نمیتواند حق را منکر شود.
سورة البقرة ( 2) : آیۀ 114 ] ..... ص : 112
اشاره
آیه 114
شأن نزول: ..... ص : 112
شأن نزولهایی براي این آیه نقل شده، از جمله: در روایتی از امام صادق علیه السّلام میخوانیم که این آیه در مورد قریش نازل
گردید، در آن هنگام که پیامبر صلّی اللّه علیه و اله را از ورود به شهر مکّه و مسجد الحرام جلوگیري میکردند.
تفسیر: ..... ص : 112
ستمکارترین مردم- بررسی شأن نزولهاي آیه نشان میدهد که روي سخن در آیه با سه گروه، یهود و نصاري و مشرکان است.
چه کسی ستمکارتر است از آنها که » : قرآن در برابر این سه گروه و تمام کسانی که در راهی مشابه آنها گام بر میدارند میگوید
از بردن نام خدا در مساجد ص: 113
وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ مَنَعَ مَساجِدَ اللَّهِ أَنْ یُذْکَرَ فِیهَا اسْمُهُ وَ سَعی فِی خَرابِها). ) !« الهی جلوگیري میکنند و سعی در ویرانی آنها دارند
أُولئِکَ ما کانَ لَهُمْ أَنْ یَدْخُلُوها ) « شایسته نیست آنها جز با ترس و وحشت وارد این اماکن شوند » : سپس در ذیل این آیه میگوید
إِلَّا خائِفِینَ).
یعنی مسلمانان و موحّدان جهان باید آنچنان محکم بایستند که دست این ستمگران از این اماکن مقدس کوتاه گردد.
صفحه 140 از 550
براي آنها در دنیا رسوایی است » : و در پایان آیه مجازات دنیا و آخرت این ستمکاران را با تعبیر تکان دهندهاي بیان کرده، میگوید
لَهُمْ فِی الدُّنْیا خِزْيٌ وَ لَهُمْ فِی الْآخِرَةِ عَذابٌ عَظِیمٌ). ) « و در آخرت عذاب عظیم
در حقیقت هر عملی که نتیجه آن تخریب مساجد و از رونق افتادن آن باشد نیز مشمول همین حکم است.
سورة البقرة ( 2) : آیۀ 115 ] ..... ص : 113
اشاره
آیه 115
شأن نزول: ..... ص : 113
ابن عباس میگوید: این آیه مربوط به تغییر قبله است، هنگامی که قبله مسلمانان از بیت المقدس به کعبه تغییر یافت یهود در مقام
انکار برآمدند و به مسلمانان ایراد کردند که مگر میشود قبله را تغییر داد؟ آیه نازل شد و به آنها پاسخ داد که شرق و غرب جهان
از آن خدا است.
تفسیر: ..... ص : 113
به هر سو رو کنید خدا آنجاست! در آیه قبل سخن از ستمگرانی بود که مانع از مساجد الهی میشدند، و در تخریب آن
وَ) « مشرق و مغرب از آن خداست، و به هر طرف رو کنید خدا آنجاست » : میکوشیدند این آیه دنباله همین سخن است، میگوید
لِلَّهِ الْمَشْرِقُ وَ الْمَغْرِبُ فَأَیْنَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ).
منظور از مشرق و مغرب در آیه فوق اشاره به دو سمت خاص نیست بلکه این تعبیر کنایه از تمام جهات است.
چنین نیست که اگر شما را از رفتن به مساجد و پایگاههاي توحید مانع شوند، راه بندگی خدا بسته شود، مگر جایی هست که از
إِنَّ اللَّهَ واسِعٌ عَلِیمٌ). ) « خداوند نامحدود و بینیاز و دانا است » : خدا خالی باشد، اصولا خدا مکان ندارد. و لذا در پایان آیه میفرماید
ص: 114
سورة البقرة ( 2) : آیۀ 116 ] ..... ص : 114
(آیه 116 )- خرافات یهود و نصاري و مشرکان! این عقیده خرافی که خداوند داراي فرزندي است هم مورد قبول مسیحیان است،
آنها گفتند: » : هم گروهی از یهود، و هم مشرکان آیه شریفه براي کوبیدن این خرافه چنین میگوید
وَ قالُوا اتَّخَذَ اللَّهُ وَلَداً سُبْحانَهُ). ) « خداوند فرزندي براي خود انتخاب کرده است، پاك و منزّه است او از این نسبتهاي ناروا
خدا چه نیازي دارد که فرزندي براي خود برگزیند؟ آیا نیازمند است؟
بَلْ لَهُ ما فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ). ) « براي او است آنچه در آسمانها و زمین است » ؟ احتیاج به کمک دارد؟ احتیاج به بقاء نسل دارد
کُلٌّ لَهُ قانِتُونَ). ) « و همگان در برابر او خاضعند »
صفحه 141 از 550
سورة البقرة ( 2) : آیۀ 117 ] ..... ص : 114
اشاره
بَدِیعُ السَّماواتِ وَ ) « ایجاد کننده همه آسمانها و زمین اوست » (آیه 117 )- او نه تنها مالک همه موجودات عالم هستی است، بلکه
الْأَرْضِ).
و حتی بدون نقشه قبلی و بدون احتیاج به وجود ماده، همه آنها را ابداع فرموده است.
هر گاه فرمان وجود چیزي را صادر کند به او میگوید: موجود باش، و آن فورا موجود » : او چه نیازي به فرزند دارد در حالی که
وَ إِذا قَضی أَمْراً فَإِنَّما یَقُولُ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ). ) !« میشود
این جمله از حاکمیّت خداوند در امر خلقت سخن میگوید.
دلایل نفی فرزند- ..... ص : 114
این سخن که خداوند فرزندي دارد بدون شک زاییده افکار ناتوان انسانهایی است که خدا را در همه چیز با وجود محدود خودشان
مقایسه میکردند.
انسان به دلایل مختلفی نیاز به وجود فرزند دارد: از یکسو عمرش محدود است و براي ادامه نسل تولد فرزند لازم است.
از سوي دیگر قدرت او محدود است، و مخصوصا به هنگام پیري و ناتوانی نیاز به معاونی دارد که به او در کارهایش کمک کند.
از سوي سوم جنبههاي عاطفی، و روحیه انس طلبی، ایجاب میکند که انسان ص: 115
مونسی در محیط زندگی خود داشته باشد که آن هم به وسیله فرزندان تأمین میگردد.
بدیهی است هیچ یک از این امور در مورد خداوندي که آفریننده عالم هستی و قادر بر همه چیز و ازلی و ابدي است مفهوم ندارد.
به علاوه داشتن فرزند لازمهاش جسم بودن است که خدا از آن نیز منزّه میباشد.
سورة البقرة ( 2) : آیۀ 118 ] ..... ص : 115
(آیه 118 )- بهانه دیگر: چرا خدا با ما سخن نمیگوید؟! به تناسب بهانه جوییهاي یهود، در این آیه سخن از گروه دیگري از بهانه
افراد بیاطلاع گفتند: چرا خدا با ما سخن نمیگوید؟ و چرا آیه و » : جویان است که ظاهرا همان مشرکان عرب بودند، میگوید
وَ قالَ الَّذِینَ لا یَعْلَمُونَ لَوْ لا یُکَلِّمُنَا اللَّهُ أَوْ تَأْتِینا آیَۀٌ). ) ؟« نشانهاي بر خود ما نازل نمیشود
پیشینیان آنها نیز همین گونه سخنان داشتند، دلها و افکارشان مشابه » : قرآن در پاسخ این ادّعاهاي لجوجانه و خودخواهانه میگوید
کَ ذلِکَ قالَ الَّذِینَ ) « است، ولی ما آیات و نشانهها را (به مقدار کافی) براي آنها که حقیقت جو و اهل یقین هستند روشن ساختیم
مِنْ قَبْلِهِمْ مِثْلَ قَوْلِهِمْ تَشابَهَتْ قُلُوبُهُمْ قَدْ بَیَّنَّا الْآیاتِ لِقَوْمٍ یُوقِنُونَ).
اگر به راستی منظور آنها درك حقیقت و واقعیت است، همین آیات را که بر پیامبر اسلام صلّی اللّه علیه و اله نازل کردیم نشانه
روشنی بر صدق گفتار او است، چه لزومی دارد که بر هر یک یک از افراد مستقیما و مستقلا آیاتی نازل شود؟ و چه معنی دارد که
من اصرار کنم باید خدا مستقیما با خود من سخن بگوید؟!
صفحه 142 از 550
سورة البقرة ( 2) : آیۀ 119 ] ..... ص : 115
(آیه 119 )- در این آیه روي سخن را به پیامبر کرده و وظیفه او را در برابر درخواست معجزات اقتراحی و بهانه جوییهاي دیگر
مشخص میکند میگوید:
إِنَّا أَرْسَلْناكَ بِالْحَقِّ بَشِیراً وَ نَذِیراً). ) « ما تو را به حق براي بشارت و انذار (مردم جهان) فرستادیم »
تو وظیفه داري دستورات ما را براي همه مردم بیان کنی، معجزات را به آنها نشان دهی و حقایق را با منطق تبیین نمایی، و این
دعوت باید توأم با تشویق ص: 116
نیکوکاران، و بیم دادن بدکاران، باشد این وظیفه تو است.
وَ لا تُسْئَلُ عَنْ أَصْحابِ ) « اما اگر گروهی از آنها بعد از انجام این رسالت ایمان نیاوردند تو مسؤول گمراهی دوزخیان نیستی »
الْجَحِیمِ).
سورة البقرة ( 2) : آیۀ 120 ] ..... ص : 116
اشاره
آیه 120
شأن نزول: ..... ص : 116
از ابن عباس نقل شده که: یهود مدینه و نصاراي نجران انتظار داشتند که پیامبر اسلام صلّی اللّه علیه و اله همواره در قبله با آنها
موافقت کند، هنگامی که خداوند قبله مسلمانان را از بیت المقدس به سوي کعبه گردانید آنها از پیامبر صلّی اللّه علیه و اله مأیوس
شدند (و شاید در این میان بعضی از طوایف مسلمانان ایراد میکردند که نباید کاري کرد که باعث رنجش یهود و نصاري گردد).
آیه نازل شد و به پیامبر اعلام کرد که این گروه از یهود و نصاري نه با هماهنگی در قبله و نه با چیز دیگر از تو راضی نخواهند شد،
جز این که آیین آنها را دربست بپذیري.
تفسیر: ..... ص : 116
جلب رضایت این گروه ممکن نیست- از آنجا که در آیه قبل سلب مسؤولیّت از پیامبر صلّی اللّه علیه و اله در برابر گمراهان لجوج
میکند، قرآن در ادامه همین بحث به پیامبر اسلام صلّی اللّه علیه و اله میگوید: اصرار بر جلب رضایت یهود و نصاري نداشته باش،
وَ لَنْ تَرْضی ) « آنها هرگز از تو راضی نخواهند شد مگر این که بطور کامل تسلیم خواستههاي آنها و پیرو آیینشان شوي » چه این که
قُلْ إِنَّ هُدَي اللَّهِ هُوَ ) « به آنها بگویی که هدایت، تنها هدایت الهی است » عَنْکَ الْیَهُودُ وَ لَا النَّصاري حَتَّی تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ). تو وظیفه داري
الْهُدي).
هدایتی که آمیخته با خرافات و افکار منحط افراد نادان نشده است.
اگر تسلیم تعصبها و هوسها و افکار کوتاه آنها شوي بعد از آن که در پرتو وحی الهی حقایق براي تو روشن » : سپس اضافه میکند
صفحه 143 از 550
وَ لَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْواءَهُمْ بَعْدَ الَّذِي جاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ ما لَکَ مِنَ اللَّهِ مِنْ ) « شده، هیچ سرپرست و یاوري از ناحیه خدا براي تو نخواهد بود
وَلِیٍّ وَ لا نَصِیرٍ).
سورة البقرة ( 2) : آیۀ 121 ] ..... ص : 116
اشاره
آیه 121
شأن نزول: ..... ص : 116
از حبشه آمدند و از کسانی بودند که در آنجا به او « جعفر بن أبی طالب » بعضی از مفسران معتقدند که این آیه در باره افرادي که با
پیوستند نازل شد، آنها چهل نفر بودند، سی و دو نفر اهل حبشه، و هشت نفر از راهبان شام ص: 117
راهب معروف نیز جزء آنان بود. « بحیرا » که
و امثال آنها « تمام بن یهودا » و « سعید بن عمرو » و « عبد اللّه بن سلام » بعضی دیگر معتقدند که آیه در باره افرادي از یهود همانند
نازل شده که اسلام را پذیرفتند و به راستی مؤمن شدند.
تفسیر: ..... ص : 117
اشاره
از آنجا که جمعی از حق طلبان یهود و نصاري، دعوت پیامبر اسلام صلّی اللّه علیه و اله را لبّیک گفتند و این آیین را پذیرا شدند،
کسانی که کتاب آسمانی را به آنها دادیم و از روي دقت » : قرآن پس از مذمت گروه سابق از اینها به نیکی یاد میکند و میگوید
آن را تلاوت کرده و حق تلاوتش را (که تفکر و اندیشه و سپس عمل است) ادا کردند به پیامبر اسلام صلّی اللّه علیه و اله ایمان
و آنها که نسبت به آن کافر شدند به خودشان ظلم کردند، » .( الَّذِینَ آتَیْناهُمُ الْکِتابَ یَتْلُونَهُ حَقَّ تِلاوَتِهِ أُولئِکَ یُؤْمِنُونَ بِهِ ) « میآورند
وَ مَنْ یَکْفُرْ بِهِ فَأُولئِکَ هُمُ الْخاسِرُونَ). ) « همان زیانکارانند
-1 جلب رضایت دشمن، حسابی دارد- ..... ص : 117
درست است که انسان باید با نیروي جاذبه اخلاق دشمنان را به سوي حق دعوت کند، ولی این در مقابل افراد انعطافپذیر است،
اما کسانی که هرگز تسلیم حرف حق نیستند، نباید در فکر جلب رضایت آنها بود، اینجا است که اگر ایمان نیاوردند باید گفت: به
جهنّم! و بیهوده نباید وقت صرف آنها کرد.
-2 حق تلاوت چیست؟ ..... ص : 117
منظور این است که آیات آن » : این تعبیر پر معنایی است. در حدیثی از امام صادق علیه السّلام در تفسیر این آیه میخوانیم که فرمود
صفحه 144 از 550
را با دقّت بخوانند و حقایق آن را درك کنند و به احکام آن عمل بنمایند، به وعدههاي آن امیدوار، و از وعیدهاي آن ترسان
باشند، از داستانهاي آن عبرت گیرند، به اوامرش گردن نهند و نواهی آن را بپذیرند، به خدا سوگند منظور حفظ کردن آیات و
آن نیست- آنها حروف قرآن «1» خواندن حروف و تلاوت سورهها و یاد گرفتن اعشار و اخماس
__________________________________________________
تقسیماتی که در قرآن میشود مانند: تقسیم به سی جزء و یا هر جزء به چهار حزب و امثال آن « اخماس » و « اعشار » 1) منظور از )
است.
ص: 118
را حفظ کردند اما حدود آن را ضایع ساختند، منظور تنها این است که در آیات قرآن بیندیشند و به احکامش عمل کنند، چنانکه
« خداوند میفرماید: این کتابی است پر برکت که ما بر تو نازل کردیم تا در آیاتش تدبّر کنند
سورة البقرة ( 2) : آیۀ 122 ] ..... ص : 118
(آیه 122 )- بار دیگر خداوند روي سخن را به بنی اسرائیل کرده میفرماید:
اي بنی اسرائیل به خاطر بیاورید نعمتهایی را که به شما ارزانی داشتم و نیز به خاطر بیاورید که من شما را بر جهانیان (بر تمام »
یا بَنِی إِسْرائِیلَ اذْکُرُوا نِعْمَتِیَ الَّتِی أَنْعَمْتُ عَلَیْکُمْ وَ أَنِّی فَضَّلْتُکُمْ عَلَی ) « مردمی که در آن زمان زندگی میکردند) برتري بخشیدم
الْعالَمِینَ).
سورة البقرة ( 2) : آیۀ 123 ] ..... ص : 118
(آیه 123 )- ولی از آنجا که هیچ نعمتی بدون مسؤولیّت نخواهد بود، بلکه خداوند در برابر بخشیدن هر موهبتی تکلیف و تعهّدي بر
وَ) « از آن روز بترسید که هیچ کس از دیگري دفاع نمیکند » : دوش انسان میگذارد در این آیه به آنها هشدار میدهد و میگوید
اتَّقُوا یَوْماً لا تَجْزِي نَفْسٌ عَنْ نَفْسٍ شَیْئاً).
وَ لا یُقْبَلُ مِنْها عَدْلٌ). ) « و چیزي به عنوان غرامت و یا فدیه که بلاگردان آنها باشد پذیرفته نمیشود »
وَ لا تَنْفَعُها شَفاعَۀٌ). ) « و هیچ شفاعتی (جز به اذن پروردگار) او را سود ندهد »
« هیچ کس در آنجا یاري نمیشود » و اگر فکر میکنید کسی در آنجا- جز خدا- میتواند انسان را کمک کند اشتباه است چرا که
(وَ لا هُمْ یُنْصَرُونَ).
سورة البقرة ( 2) : آیۀ 124 ] ..... ص : 118
اشاره
اوج افتخار ابراهیم (ع). از این آیات به بعد سخن از ابراهیم قهرمان توحید و بناي خانه کعبه و اهمیّت این « امامت » -( (آیه 124
کانون توحید و عبادت است که ضمن هیجده آیه این مسائل را بر شمرده است.
هدف از این آیات در واقع سه چیز است: نخست این که مقدمهاي براي مسأله تغییر قبله است، و دیگر این که یهود و نصاري ادعا
میکردند ما وارثان ابراهیم و آیین او هستیم و این آیات مشخص میسازد که آنها تا چه حد از آیین ابراهیم بیگانهاند.
صفحه 145 از 550
سوم این که مشرکان عرب نیز پیوند ناگسستنی میان خود و ابراهیم قائل ص: 119
بودند، باید به آنها نیز فهمانده شود که برنامه شما هیچ ارتباطی با برنامه این پیامبر بزرگ بت شکن ندارد.
در این آیه به مهمترین فرازهاي زندگی ابراهیم (ع) اشاره کرده، میگوید:
وَ إِذِ ابْتَلی ) « به خاطر بیاورید هنگامی را که خداوند ابراهیم را با وسایل گوناگون آزمود و او را عهده آزمایش به خوبی بر آمد »
إِبْراهِیمَ رَبُّهُ بِکَلِماتٍ فَأَتَمَّهُنَّ).
قالَ إِنِّی جاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِماماً). ) « فرمود: من تو را امام و رهبر و پیشواي مردم قرار دادم » خداوند میباید جایزهاي به او بدهد
تا این رشته نبوّت و امامت قطع نشود و قائم به شخص من نباشد (قالَ وَ مِنْ « ابراهیم تقاضا کرد که از دودمان من نیز امامانی قرار ده »
ذُرِّیَّتِی).
قالَ لا یَنالُ عَهْدِي الظَّالِمِینَ). ) « فرمود: پیمان من، یعنی مقام امامت، به ظالمان هرگز نخواهد رسید » اما خداوند در پاسخ او
تقاضاي تو را پذیرفتیم، ولی تنها آن دسته از ذریّه تو که پاك و معصوم باشند شایسته این مقامند! از آیه فوق اجمالا چنین استفاده
میشود: مقام امامتی که به ابراهیم بعد از پیروزي در همه این آزمونها بخشیده شد. فوق مقام نبوّت و رسالت بود. این حقیقت
اجمالا در حدیث پر معنی و جالبی از امام صادق علیه السّلام نقل شده، آنجا که میفرماید:
خداوند ابراهیم را بنده خاصّ خود قرار داد پیش از آن که پیامبرش قرار دهد، و خداوند او را به عنوان نبی انتخاب کرد پیش از آن »
که او را رسول خود سازد، و او را رسول خود انتخاب کرد پیش از آن که او را به عنوان خلیل خود برگزیند، و او را خلیل خود قرار
داد پیش از آن که او را امام قرار دهد، هنگامی که همه این مقامات را جمع کرد فرمود: من تو را امام مردم قرار دادم، این مقام به
قدري در نظر ابراهیم بزرگ جلوه کرد که عرض نمود: خداوندا! از دودمان من نیز امامانی انتخاب کن، فرمود: پیمان من به
ص: 120 .« ستمکاران آنها نمیرسد ... یعنی شخص سفیه هرگز امام افراد با تقوا نخواهد شد
نکتهها: .... ص : 120
چیست؟ ..... ص : 120 « کلمات » -1 منظور از
جملههایی که خداوند ابراهیم را به آن آزمود) یک سلسله ) « کلمات » از بررسی آیات قرآن چنین استفاده میشود که مقصود از
وظایف سنگین و مشکل بوده که خدا بر دوش ابراهیم گذارده بود.
این دستورات عبارت بودند از: بردن فرزند به قربانگاه و آمادگی جدّي براي قربانی او به فرمان خدا! بردن زن و فرزند و گذاشتن
آنها در سرزمین خشک و بیآب و گیاه مکّه! قیام در برابر بتپرستان بابل و شکستن بتها و دفاع بسیار شجاعانه در آن محاکمه
تاریخی و قرار گرفتن در دل آتش! مهاجرت از سرزمین بتپرستان و پشت پا زدن به زندگی خود، و مانند اینها که هر یک
را دارد. « امامت » آزمایشی بسیار سنگین بود، اما او با قدرت و نیروي ایمان از عهده همه آنها برآمد و اثبات کرد شایستگی مقام
-2 فرق نبوت و امامت و رسالت: ..... ص : 120
اشاره
بطوري که از آیات و احادیث بر میآید کسانی که از طرف خدا مأموریت داشتند داراي مقامات مختلفی بودند:
مقام نبوت- ..... ص : 120
صفحه 146 از 550
کسی است که وحی بر او نازل میشود. « نبی » یعنی دریافت وحی از خداوند، بنابراین
مقام رسالت- ..... ص : 120
یعنی مقام ابلاغ وحی و تبلیغ و نشر احکام خداوند و تربیت نفوس از طریق تعلیم و آگاهی بخشیدن، بنابراین رسول کسی است که
موظف است در حوزه مأموریت خود به تلاش و کوشش برخیزد، و براي یک انقلاب فرهنگی و فکري و عقیدتی تلاش نماید.
مقام امامت- ..... ص : 120
یعنی رهبري و پیشوایی خلق، در واقع امام کسی است که با تشکیل یک حکومت الهی سعی میکند احکام خدا را عملا اجرا و
پیاده نماید.
به عبارت دیگر وظیفه امام اجراي دستورات الهی است در حالی که وظیفه رسول ابلاغ این دستورات میباشد.
-3 امامت یا آخرین سیر تکاملی ابراهیم- ..... ص : 120
مقام امامت، مقامی است بالاتر و حتی برتر از نبوت و رسالت، این مقام نیازمند شایستگی فراوان در جمیع جهات برگزیده تفسیر
نمونه، ج 1، ص: 121
است که ابراهیم پس از امتحان شایستگی از طرف خداوند دریافت داشت و این آخرین حلقه سیر تکاملی ابراهیم بود.
سورة البقرة ( 2) : آیۀ 125 ] ..... ص : 121
(آیه 125 )- عظمت خانه خدا! بعد از اشاره به مقام والاي ابراهیم در آیه قبل، در این آیه به بیان عظمت خانه کعبه که به دست
محل بازگشت و توجه) مردم ) « مثابۀ » به خاطر بیاورید هنگامی را که خانه کعبه را » : ابراهیم ساخته و آماده شد پرداخته، میفرماید
وَ إِذْ جَعَلْنَا الْبَیْتَ مَثابَۀً لِلنَّاسِ وَ أَمْناً). ) « قرار دادیم و مرکز امن و امان
از آنجا که خانه کعبه مرکزي بوده است براي موحدان که همه سال به سوي آن رو میآوردند، نه تنها از نظر جسمانی که از نظر
معرفی شده، اما این که خانه کعبه از طرف « مثابۀ » روحانی نیز بازگشت به توحید و فطرت نخستین میکردند، از این رو به عنوان
پروردگار به عنوان یک پناهگاه و کانون امن و امان اعلام شده، میدانیم: در اسلام مقررات شدیدي براي اجتناب از هر گونه نزاع و
کشمکش و جنگ و خونریزي در این سرزمین مقدس وضع شده است، بطوري که نه تنها افراد انسان بلکه حیوانات و پرندگان نیز
در آنجا در امن و امان به سر میبرند و این در حقیقت اجابت یکی از درخواستهایی است که ابراهیم از خداوند کرد.
وَ اتَّخِ ذُوا مِنْ مَقامِ إِبْراهِیمَ مُ َ ص لی). و آن همان مقام ) « از مقام ابراهیم نمازگاهی براي خود انتخاب کنید » : سپس اضافه میکند
معروف ابراهیم است که محلی است در نزدیکی خانه کعبه و حجّ اج بعد از انجام طواف به نزدیک آن میروند و نماز طواف بجا
میآورند.
ما به ابراهیم » : سپس اشاره به پیمانی که از ابراهیم و فرزندش اسماعیل در باره طهارت خانه کعبه گرفته است میفرماید: و میگوید
و اسماعیل امر کردیم که خانه مرا براي طواف کنندگان و مجاوران و رکوع کنندگان و سجده کنندگان (نماز گزاران) پاکیزه
وَ عَهِدْنا إِلی إِبْراهِیمَ وَ إِسْماعِیلَ أَنْ طَهِّرا بَیْتِیَ لِلطَّائِفِینَ وَ الْعاکِفِینَ وَ الرُّکَّعِ السُّجُودِ). ) « دارند
منظور از طهارت و پاکیزگی در اینجا پاك ساختن ظاهري و معنوي این خانه ص: 122
صفحه 147 از 550
توحید از هر گونه آلودگی است.
خانه من) تعبیر شده در حالی که روشن است خداوند نه جسم است و نه ) « بَیْتِیَ » چرا خانه خدا! در آیه فوق از خانه کعبه به عنوان
است به این معنی که براي بیان شرافت و عظمت چیزي آن را به خدا « اضافه تشریفی » نیاز به خانه دارد، منظور از این اضافه همان
میگویند. « بیت اللّه » و خانه کعبه را « شهر اللّه » نسبت میدهند، ماه رمضان را
سورة البقرة ( 2) : آیۀ 126 ] ..... ص : 122
(آیه 126 )- خواستههاي ابراهیم از پیشگاه پروردگار! در این آیه ابراهیم دو درخواست مهم از پروردگار براي ساکنان این سرزمین
مقدس میکند که به یکی از آنها در آیه قبل نیز اشاره شد.
وَ إِذْ قالَ إِبْراهِیمُ رَبِّ ) « به خاطر بیاورید هنگامی که ابراهیم عرض کرد پروردگارا! این سرزمین را شهر امنی قرار ده » : قرآن میگوید
اجْعَلْ هذا بَلَداً آمِناً).
اهل این سرزمین را- آنها که به خدا و روز بازپسین ایمان آوردهاند- از ثمرات گوناگون روزي » : دوّمین تقاضایش این است که
وَ ارْزُقْ أَهْلَهُ مِنَ الثَّمَراتِ مَنْ آمَنَ مِنْهُمْ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ). ) « ببخش
میکند، و این خود اشارهاي است به این « مواهب اقتصادي » و سپس درخواست « امنیت » جالب این که ابراهیم نخست تقاضاي
حقیقت که تا امنیّت در شهر یا کشوري حکمفرما نباشد فراهم کردن یک اقتصاد سالم ممکن نیست! خداوند در پاسخ این تقاضاي
و بطور کامل محروم نخواهم « فرمود: اما آنها که راه کفر را پوییدهاند بهره کمی (از این ثمرات به آنها خواهم داد » ابراهیم چنین
کرد! (قالَ وَ مَنْ کَفَرَ فَأُمَتِّعُهُ قَلِیلًا).
ثُمَّ أَضْطَرُّهُ إِلی عَذابِ النَّارِ وَ بِئْسَ الْمَصِیرُ). ) « آنها را به عذاب آتش میکشانم و چه بد سر انجامی دارند » اما در سراي آخرت
سورة البقرة ( 2) : آیۀ 127 ] ..... ص : 122
(آیه 127 )- ابراهیم خانه کعبه را بنا میکند! از آیات مختلف قرآن و احادیث و تواریخ اسلامی بخوبی استفاده میشود که خانه
، کعبه پیش از ابراهیم، حتی از زمان آدم بر پا شده بود، سپس در طوفان نوح فرو ریخت و بعد به دست برگزیده تفسیر نمونه، ج 1
ص: 123
ابراهیم و فرزندش اسماعیل تجدید بنا گردید. اتفاقا تعبیري که در این آیه به چشم میخورد نیز همین معنی را میرساند آنجا که
بیاد آورید هنگامی را که ابراهیم و اسماعیل پایههاي خانه (کعبه) را بالا میبردند، و میگفتند: پروردگارا! از ما بپذیر تو » : میگوید
وَ إِذْ یَرْفَعُ إِبْراهِیمُ الْقَواعِدَ مِنَ الْبَیْتِ وَ إِسْماعِیلُ رَبَّنا تَقَبَّلْ مِنَّا إِنَّکَ أَنْتَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ). ) « شنوا و دانایی
این تعبیر میرساند که شالودههاي خانه کعبه وجود داشته و ابراهیم و اسماعیل پایهها را بالا بردند.
در دو آیه بعد ابراهیم و فرزندش اسماعیل، پنج تقاضاي مهمّ از خداوند جهان میکنند.
سورة البقرة ( 2) : آیۀ 128 ] ..... ص : 123
رَبَّنا وَ اجْعَلْنا مُسْلِمَیْنِ لَکَ). ) « پروردگارا! ما را تسلیم فرمان خودت قرار ده » : (آیه 128 )- نخست عرضه میدارند
وَ مِنْ ذُرِّیَّتِنا أُمَّۀً مُسْلِمَۀً لَکَ). ) « از دودمان ما نیز امّتی مسلمان و تسلیم در برابر فرمانت قرار ده » : بعد تقاضا میکنند
وَ أَرِنا مَناسِکَنا). ) « طرز پرستش و عبادت خودت را به ما نشان ده، و ما را از آن آگاه ساز » : سپس تقاضا میکنند
صفحه 148 از 550
تا بتوانیم آن گونه که شایسته مقام تو است عبادتت کنیم.
وَ تُبْ عَلَیْنا إِنَّکَ ) « توبه ما را بپذیر و رحمتت را متوجّه ما گردان که تو توّاب و رحیمی » : بعد از خدا تقاضاي توبه کرده، میگویند
أَنْتَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ).
سورة البقرة ( 2) : آیۀ 129 ] ..... ص : 123
اشاره
رَبَّنا وَ ابْعَثْ فِیهِمْ رَسُولًا ) « پروردگارا! در میان آنها پیامبري از خودشان مبعوث کن » : (آیه 129 )- پنجمین تقاضاي آنها این است که
مِنْهُمْ).
یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِکَ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ ) « تا آیات تو را بر آنها بخواند و کتاب و حکمت به آنان بیاموزد و آنها را پاکیزه کند »
الْحِکْمَۀَ وَ یُزَکِّیهِمْ).
إِنَّکَ أَنْتَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ) ) « چرا که تو توانا هستی و بر تمام این کارها قدرت داري »
پیامبري از میان خود آنها- ..... ص : 123
این تعبیر که رهبران و مربیان انسان باید از نوع ص: 124
خود او باشند، با همان صفات و غرایز بشري، تا بتوانند از نظر جنبههاي عملی، سرمشقهاي شایستهاي باشند، بدیهی است اگر از غیر
جنس بشر باشند نه آنها میتوانند دردها، نیازها، مشکلات، و گرفتاریهاي مختلف انسانها را درك کنند و نه انسانها میتوانند از
آنها سرمشق بگیرند.
سورة البقرة ( 2) : آیۀ 130 ] ..... ص : 124
(آیه 130 )- ابراهیم انسان نمونه! در آیات گذشته بعضی از خدمات ابراهیم و خواستهها و تقاضاهاي او که جامع جنبههاي مادي و
معنوي بود مورد بررسی قرار گرفت.
از مجموع این بحثها به خوبی استفاده شد که مکتب این پیامبر بزرگ میتواند به عنوان یک مکتب انسان ساز مورد استفاده همگان
قرار گیرد.
چه کسی جز افرادي که خود را به سفاهت افکندهاند از آیین پاك ابراهیم روي » : بر اساس همین مطلب در این آیه چنین میگوید
وَ مَنْ یَرْغَبُ عَنْ مِلَّۀِ إِبْراهِیمَ إِلَّا مَنْ سَفِهَ نَفْسَهُ). ) « گردان خواهد شد
آیا این سفاهت نیست که انسان، آیینی را که هم آخرت در آن است و هم دنیا، رها کرده و به سراغ برنامههایی برود که دشمن
ما ابراهیم را (بخاطر این امتیازات بزرگش) برگزیدیم و او » : خرد و مخالف فطرت و تباه کننده دین و دنیا است! سپس اضافه میکند
وَ لَقَدِ اصْطَفَیْناهُ فِی الدُّنْیا وَ إِنَّهُ فِی الْآخِرَةِ لَمِنَ الصَّالِحِینَ). ) « در جهان دیگر از صالحان است
سورة البقرة ( 2) : آیۀ 131 ] ..... ص : 124
صفحه 149 از 550
(آیه 131 )- این آیه به عنوان تأکید به یکی دیگر از ویژگیهاي برگزیده ابراهیم که در واقع ریشه بقیه صفات او است اشاره کرده
به خاطر بیاورید هنگامی را که پروردگار به او گفت: در برابر فرمان من تسلیم باش، او گفت: در برابر پروردگار جهانیان » : میگوید
إِذْ قالَ لَهُ رَبُّهُ أَسْلِمْ قالَ أَسْلَمْتُ لِرَبِّ الْعالَمِینَ). ) « تسلیم شدم
سورة البقرة ( 2) : آیۀ 132 ] ..... ص : 124
ابراهیم و » : (آیه 132 )- وصیت و سفارشی که در آخرین ایام عمر خود به فرزندانش نمود آن نیز نمونه بود، چنانکه قرآن میگوید
، وَ وَصَّی بِها برگزیده تفسیر نمونه، ج 1 ) « یعقوب فرزندان خود را در باز پسین لحظات عمر به این آیین پاك توحیدي وصیت کردند
ص: 125
إِبْراهِیمُ بَنِیهِ وَ یَعْقُوبُ)
یا بَنِیَّ إِنَّ اللَّهَ اصْ طَفی لَکُمُ ) « فرزندان من! خداوند این آیین توحید را براي شما برگزیده است » : .هر کدام به فرزندان خود گفتند
الدِّینَ).
فَلا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ). ) « بنابراین جز بر این آیین رهسپار نشوید و جز با قلبی مملو از ایمان و تسلیم جهان را وداع نگویید »
سورة البقرة ( 2) : آیۀ 133 ] ..... ص : 125
اشاره
آیه 133
شأن نزول: ..... ص : 125
به هنگام مرگ، فرزندان خویش را به دینی که هم اکنون یهود به آن معتقدند (با تمام « یعقوب » اعتقاد جمعی از یهود این بود که
تحریفاتش) توصیه کرد، خداوند در رد اعتقاد آنان این آیه را نازل فرمود.
تفسیر: ..... ص : 125
همه مسؤول اعمال خویشند- چنانکه در شأن نزول آیه خواندیم جمعی از منکران اسلام مطلب نادرستی را به یعقوب پیامبر خدا
نسبت میدادند.
که چنان توصیهاي را به « مگر شما به هنگامی که مرگ یعقوب فرا رسید حاضر بودید » : قرآن براي رد این ادعاي بیدلیل میگوید
فرزندانش کرد (أَمْ کُنْتُمْ شُهَداءَ إِذْ حَضَرَ یَعْقُوبَ الْمَوْتُ).
در آن هنگام از فرزندان خود پرسید، بعد از من چه چیز را » : آري! آنچه شما به او نسبت میدهید نبود، آنچه بود این بود که
إِذْ قالَ لِبَنِیهِ ما تَعْبُدُونَ مِنْ بَعْدِي). ) ؟« میپرستید
قالُوا نَعْبُدُ إِلهَکَ وَ ) « خداي تو و خداي پدرانت ابراهیم و اسماعیل و اسحاق را میپرستیم خداوند یگانه یکتا » : آنها در پاسخ گفتند
صفحه 150 از 550
إِلهَ آبائِکَ إِبْراهِیمَ وَ إِسْماعِیلَ وَ إِسْحاقَ إِلهاً واحِداً).
وَ نَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ). ) « و ما در برابر فرمان او تسلیم هستیم »
سورة البقرة ( 2) : آیۀ 134 ] ..... ص : 125
(آیه 134 )- این آیه گویا پاسخ به یکی از اشتباهات یهود است، چرا که آنها بسیار روي مسأله نیاکان و افتخار آنها و عظمتشان در
پیشگاه خدا تکیه میکردند.
« آنها امتی بودند که در گذشتند، و اعمالشان مربوط به خودشان است، و اعمال شما نیز مربوط به خود شما است » : قرآن میگوید
(تِلْکَ أُمَّۀٌ قَدْ خَلَتْ لَها ما کَسَبَتْ وَ لَکُمْ ما کَسَبْتُمْ). ص: 126
همان گونه که آنها مسؤول اعمال شما نیستند (وَ لا تُسْئَلُونَ عَمَّا کانُوا یَعْمَلُونَ). « و شما هرگز مسؤول اعمال آنها نخواهید بود »
بنابراین به جاي این که تمام هم خود را مصروف به تحقیق و مباهات و افتخار نسبت به نیاکان خود کنید در اصلاح عقیده و عمل
خویش بکوشید.
سورة البقرة ( 2) : آیۀ 135 ] ..... ص : 126
اشاره
آیه 135
شأن نزول: ..... ص : 126
در شأن نزول این آیه و دو آیه بعد از ابن عباس چنین نقل شده که: چند نفر از علماي یهود و مسیحیان نجران با مسلمان بحث و
گفتگو داشتند، هر یک از این دو گروه خود را اولی و سزاوارتر به آیین حق میدانست و دیگري را نفی میکرد، یهودیان
میگفتند: موسی پیامبر ما از همه پیامبران برتر است و کتاب ما تورات بهترین کتاب است، عین همین ادعا را مسیحیان داشتند که
مسیح بهترین راهنما و انجیل برترین کتب آسمانی است، و هر یک از پیروان این دو مذهب مسلمانان را به مذهب خویش دعوت
میکردند، این سه آیه نازل شد و به آنها پاسخ گفت.
تفسیر: ..... ص : 126
تنها ما بر حقیم! خودپرستی و خودمحوري معمولا سبب میشود که انسان حق را در خودش منحصر بداند، همه را بر باطل بشمرد و
اهل کتاب گفتند: » : سعی کند دیگران را به رنگ خود در آورد چنانکه قرآن در این آیه میگوید
وَ قالُوا کُونُوا هُوداً أَوْ نَصاري تَهْتَدُوا). ) !« یهودي یا مسیحی شوید تا هدایت یابید
بلکه پیرو آیین خالص ابراهیم گردید تا هدایت شوید و او » بگو آیینهاي تحریف یافته هرگز نمیتواند موجب هدایت بشر گردد
قُلْ بَلْ مِلَّۀَ إِبْراهِیمَ حَنِیفاً وَ ما کانَ مِنَ الْمُشْرِکِینَ). ) « هرگز از مشرکان نبود
صفحه 151 از 550
سورة البقرة ( 2) : آیۀ 136 ] ..... ص : 126
بگویید: ما به خدا ایمان آوردهایم، و به آنچه از ناحیه او بر ما » (آیه 136 )- این آیه به مسلمانان دستور میدهد که به مخالفان خود
نازل شده و به آنچه بر ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و پیامبران اسباط بنی اسرائیل نازل گردید و همچنین به آنچه به موسی
قُولُوا آمَنَّا بِاللَّهِ وَ ما أُنْزِلَ إِلَیْنا وَ ما أُنْزِلَ إِلی إِبْراهِیمَ وَ ) « و عیسی و پیامبران دیگر از ناحیه پروردگارشان داده شده ایمان داریم
إِسْماعِیلَ وَ إِسْحاقَ وَ یَعْقُوبَ وَ الْأَسْباطِ وَ ما أُوتِیَ مُوسی وَ عِیسی وَ ما أُوتِیَ النَّبِیُّونَ مِنْ رَبِّهِمْ). ص: 127
لا نُفَرِّقُ بَیْنَ أَحَدٍ مِنْهُمْ وَ نَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ). هدف همه آنها ) « ما هیچ فرقی میان آنها نمیگذاریم و در برابر فرمان حق تسلیم هستیم »
یک چیز بیشتر نبود و آن هدایت بشر در پرتو توحید خالص و حق و عدالت، هر چند هر یک از آنها در مقطعهاي خاص زمانی
خود وظایف و ویژگیهایی داشتند.
سورة البقرة ( 2) : آیۀ 137 ] ..... ص : 127
فَإِنْ آمَنُوا بِمِثْلِ ما ) « اگر آنها به همین امور که شما ایمان آوردهاید ایمان بیاورند هدایت یافتهاند » : (آیه 137 )- سپس اضافه میکند
آمَنْتُمْ بِهِ فَقَدِ اهْتَدَوْا).
وَ إِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّما هُمْ فِی شِقاقٍ). ) « و اگر سرپیچی کنند از حق جدا شدهاند »
خداوند دفع شر آنها را از شما میکند و او » : و در پایان آیه به مسلمانان دلگرمی میدهد که از توطئههاي دشمنان نهراسند میگوید
سخنانشان را میشنود و از توطئههاشان آگاه است (فَسَیَکْفِیکَهُمُ اللَّهُ وَ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ). « شنونده و دانا است
سورة البقرة ( 2) : آیۀ 138 ] ..... ص : 127
(آیه 138 )- رنگهاي غیر خدایی را بشویید! به دنبال دعوتی که در آیات سابق از عموم پیروان ادیان، دائر به تبعیت از برنامههاي
که همان رنگ ایمان و توحید خالص « تنها رنگ خدایی را بپذیرید » همه انبیاء شده بود، در این آیه، به همه آنها فرمان میدهد که
است (صِبْغَۀَ اللَّهِ).
و به این ترتیب قرآن فرمان میدهد همه رنگهاي نژادي و قبیلگی و سایر رنگهاي تفرقهانداز را از میان بردارند و همگی به رنگ
الهی درآیند.
وَ مَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَۀً وَ نَحْنُ ) « چه رنگی از رنگ خدایی بهتر است؟ و ما منحصرا او را پرستش میکنیم » : سپس اضافه میکند
لَهُ عابِدُونَ).
سورة البقرة ( 2) : آیۀ 139 ] ..... ص : 127
(آیه 139 )- و از آنجا که یهود و غیر آنها گاه با مسلمانان به محاجه و گفتگو بر میخاستند و میگفتند: تمام پیامبران از میان
جمعیت ما برخاسته، و دین ما قدیمیترین ادیان و کتاب ما کهنترین کتب آسمانی است، اگر محمد نیز پیامبر بود باید از میان ما
مبعوث شده باشد! قرآن خط بطلان به روي همه این پندارها کشیده، نخست به پیامبر میگوید:
به آنها بگو: آیا در باره خداوند با ما گفتگو میکنید؟ در حالی که او پروردگار ما ص: 128 »
قُلْ أَ تُحَاجُّونَنا فِی اللَّهِ وَ هُوَ رَبُّنا وَ رَبُّکُمْ). ) « و پروردگار شما است
صفحه 152 از 550
و هیچ امتیازي براي هیچ کس جز در پرتو اعمالش « ما در گرو اعمال خویشیم و شما هم در گرو اعمال خود » این را نیز بدانید که
نمیباشد) (وَ لَنا أَعْمالُنا وَ لَکُمْ أَعْمالُکُمْ).
اما بسیاري از شما توحید را به شرك آلوده کردهاند (وَ نَحْنُ « ما با اخلاص او را پرستش میکنیم و موحد خالصیم » با این تفاوت که
لَهُ مُخْلِصُونَ).
سورة البقرة ( 2) : آیۀ 140 ] ..... ص : 128
آیا شما میگویید: ابراهیم و اسماعیل و » : (آیه 140 )- این آیه به قسمت دیگري از این ادعاهاي بیاساس پاسخ گفته میفرماید
أَمْ تَقُولُونَ إِنَّ إِبْراهِیمَ وَ إِسْماعِیلَ وَ إِسْحاقَ وَ یَعْقُوبَ وَ الْأَسْباطَ کانُوا ) ؟(« اسحاق و یعقوب و اسباط همگی یهودي یا نصرانی بودهاند
هُوداً أَوْ نَصاري).
قُلْ أَ أَنْتُمْ أَعْلَمُ أَمِ اللَّهُ). ) !؟« آیا شما بهتر میدانید یا خدا »
خدا بهتر از همه کس میداند که آنها، نه یهودي بودند، و نه نصرانی.
و» شما هم کم و بیش میدانید و اگر هم ندانید باز بدون اطلاع، چنین نسبتی را به آنها دادن تهمت است و گناه، و کتمان حقیقت
وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ کَتَمَ شَهادَةً عِنْدَهُ مِنَ اللَّهِ). ) ؟« چه کسی ستمکارتر از آن کسی است که شهادت الهی را که نزد او است کتمان کند
سورة البقرة ( 2) : آیۀ 141 ] ..... ص : 128
آنها » (آیه 141 )- در این آیه به گونه دیگري به آنها پاسخ میگوید، میفرماید: به فرض این که همه این ادعاها درست باشد
تِلْکَ أُمَّۀٌ ) « گروهی بودند که در گذشتند و پرونده اعمالشان بسته شد، و دورانشان سپري گشت و اعمالشان متعلق به خودشان است
قَدْ خَلَتْ لَها ما کَسَبَتْ).
وَ لَکُمْ ما کَسَبْتُمْ وَ لا تُسْئَلُونَ عَمَّا کانُوا ) « و شما هم مسؤول اعمال خویش هستید و هیچ گونه مسؤولیتی در برابر اعمال آنها ندارید »
یَعْمَلُونَ).
ص: 129
آغاز جزء دوم